جمعه این هفته جشن بود، جمعه سینما بود، جمعه جشن سینما بود. جمعهای که باز مثل چندسال پیش، مثل جشنها و جشنوارههای دو سهسال پیش، برج بالابلند میلاد را شاهد گرفته بودند بر شکوه سینمای ایران و چنین شد که جشن بیستویکم سینمای ایران جشنی باشکوه شد.
آنچه گذشت!
حالا دیگر حتما فهمیدهاید که چه کسانی برنده تندیسها شدهاند. حتما فهمیدهاید که سینماگران انتقام بیتوجهی داوران جشنواره فجر به فیلم سرخپوست را گرفتهاند و تندیسهای پرشماری به این فیلم دادهاند. یا بیشک شنیدهاید که «شبی که ماه کامل شد» را تقریبا دست خالی از مراسم بیرون فرستادهاند. یا اینکه هرچه جایزه فنی بوده به تنگه ابوقریب دادهاند تا هم آمار این فیلم بالا برود و جشن سینما از اتهام بیتوجهی به ارزشیها تبرئه شود و هم اینکه بهناحق جایزهای مهم به آن نداده باشند. یا اینکه دوباره تقریبا مثل تمام این سالها جوایز بازیگری را به نوید محمدزاده و سارا بهرامی و البته نقش مکمل را هم به فرهاد اصلانی و فرشته صدرعرفایی دادهاند. یا حتما شنیدهاید که محسن امیریوسفی جایزه هفتسال توقیف فیلمش را گرفته و تندیس فیلمنامه را برای «آشغالهای دوستداشتنی» به خانه برده است. یا سعید روستایی برنده جایزه کارگردانی شده و فیلم سرخپوست هم بهترین فیلم. بله، از اینها میگذریم. حتی از آن لحظه که مجری جشن، احسان کرمی، تولد پریناز ایزدیار را تبریک گفت و سپس آهنگ «تولدت مبارک» پخش شد و کیک کوچکی که برای تولد این بازیگر تدارک دیده شده بود، روی صحنه آورده شد.
حرفهای مهم
علاوه بر فاطمه معتمدآریا، دیگرانی هم بودند که در جشن امسال حرف حساب بر زبان آورده باشند. مثل فرشته طائرپور که وقتی برای اهدای تندیس جلوههای میدانی با عصا آمد، با اشاره به علت راه رفتنش با عصا به شهردار جایزهگرفته کنایه زد: «من در طول زندگیام در چاههای زیادی افتادهام، اما پایم نشکسته بود. با این حال در خیابان در چالهای افتادم و این اتفاق افتاد.» گوهر خیراندیش نیز با تبریک روز سینما، آرزوی آزادی کرد. فرهاد توحیدی هم آرزو کرد: «خدا ایران را از خشکسالی و دروغ حفظ کند.» نوید محمدزاده هم گفت: «من با دیدن فیلم کندوی فریدون گله بازیگر شدم. امیدوارم دیگر بزرگان از کنارمان کوچ نکنند و نروند و هیچوقت آدمهایی نباشند که بهصورت غریبی مرگ داشته باشند.» محسن امیریوسفی نیز بعد از دریافت جایزه بهترین فیلمنامه گفت: «ارزش این تندیس به اندازه ۶ سیمرغ بلورین جشنواره فجر است. از شما میخواهم کسانی را که ۶سال جلوی اکران فیلم را گرفتند، تشویق کنید. شاید این کفزدن به گوششان برسد و دیگر هیچ فیلمی دچار این مشکلات نشود.» و نیز بهمن فرمانآرا: «سینما بهسرعت درحال رفتن به سوی ابتذال است. فیلمفارسی به برخی فیلمهای امروز شرف دارد و سینماداران اسباب سلیقه شدهاند و مشخص میکنند چه چیزی اکران شود یا نشود.»
آدمهای عجیب
جشن بیستویکم، جشن حضور آدمهای عجیب روی استیج بود. مراسمی که پیروز حناچی، شهردار تهران روی صحنه آمد و جایزه تهیهکنندگی گرفت تا بعد از دادگاهیشدن کرباسچی، رئیسجمهوری شدن احمدینژاد، نامزد شکستخورده شدن قالیباف و سلبریتی صفحات حوادث شدن محمدعلی نجفی، مرز جدیدی توسط شهردار پایتخت جابهجا شود!
جشنی که عادل فردوسیپور، دیگر چهره عجیبی بود که روی استیج آمد و با اهدای تندیس نوید محمدزاده حاضران در برج میلاد را غافلگیر کرد تا بعد از ماجراهای برنامه نود، گام بلند دیگری به سمت تبدیل شدن به یک سوپراستار رسانهای برداشته باشد. بعد از او هم فاطمه معتمدآریا روی استیج آمد و تندیس بازیگری را به سارا بهرامی داد تا جایزه دیگری به فهرست تمامنشدنی جوایزی که سارا بهرامی برای بازی در نقش زن معتاد فیلم دارکوب دریافت کرده، اضافه شود. راستی؛ شما جشنواره یا مراسمی را بهیاد میآورید که در آن سارا بهرامی برای بازی در دارکوب جایزه نگرفته باشد؟
حرفهای عجیب
درست لحظاتی بعد از پایان جشن سینما، رسانههایی خاص شروع کردند به وارد آوردن انواع و اقسام اتهامات به این مراسم؛ از سیاسیکاری بگیر تا صحبتهای برندگان و اهداکنندگان جوایز. ازجمله صحبتهای فاطمه معتمدآریا که بعد از اهدای تندیس سارا بهرامی از آرزوی صلح گفت. سیمین سینمای ایران که همین چند روز پیش با رد پیشنهاد بازی ابراهیم حاتمیکیا خبرساز شده، گفت که «آرزو میکنم زودتر مردم ایران به صلح برسند تا دیگر تحریمی نباشد که مانع خواستههایمان باشد و صلح و دوستی آنطور که میخواهیم در دنیا حاکم شود.» صحبتهایی که معلوم نیست چرا باعث عصبانیت عدهای شد که معتمدآریا را متهم کردند به تشویش فضای جشن.
صحبتهای ستاره اسکندریِ تازهجنجالیشده هم از جنس صحبتهای فاطمه معتمدآریا بود: «آرزوی صلح، آرامش و رفع همه سوءتفاهمها را برای اهالی خانه سینما دارم.» و البته صحبتهای عادل فردوسیپور که هنگام خواندن نام نوید محمدزاده او را «بازیگر دوستداشتنی و همیشه خندان سینمای ایران» معرفی کرد تا موجی از پستها و توییتهای کنایهآمیز درباره خندان بودن یا نبودن نوید محمدزاده فضای مجازی را درنوردد. و نیز صحبتهای شهردار تهران که بهعنوان تهیهکننده فیلم زمستان است، تندیس بهترین فیلم بلند مستند را دریافت کرد. او پس از دریافت جایزه گفت: «زمستان است از آنجایی ساخته شد که من در سفری به خیابان استقلال ترکیه رفتم و به این نتیجه رسیدم که این تجربه را تکرار کنم، چرا که ما هم خیابان لالهزار را داریم که قدیمیترین خیابان تهران است. تلاش بر این بود که به ارزشهای شهرمان اشاره کنیم و تلاش بر این است که این خیابان را به شخصیت اصلی خودش که زمانی درگاه تجدد کشور بود، برگردانیم.»
این جملات و بهخصوص اشاره به تلاش برای احیای درگاه تجدد، واکنشهای زیادی از سوی طیفی خاص را موجب شد! و البته باید اشاره کرد به شوخی کنایهآمیز مجری برنامه که در واکنش به صحبت رامین حیدری فاروقی که گفته بود «آقای حناچی وقتی این فیلم را تهیه کردند که شهردار نبودند»، به شوخی گفت: «آقای حناچی! یک فیلم دیگر تهیه کنید، شاید رئیسجمهوری شدید!»
برندگان عجیب
مورد عجیب سارا بهرامی را که گفتیم؛ بازیگری که دو سال پیش در سیوششمین دوره جشنواره فیلم فجر، بعد در دوازدهمین جشن انجمن منتقدین و نویسندگان سینمای ایران، سپس در نوزدهمین جشن حافظ، جشنواره فیلم شهر و البته آکادمی سینما سینما برای ایفای نقش در فیلم دارکوب یا برنده بهترین بازیگر نقش اول زن شده یا کاندیدای این رشته.
جالب اینکه دیگر برنده بازیگری مراسم جشن خانه سینما هم چنین شرایطی داشت؛ فرهاد اصلانی که برای بازی در «مغزهای کوچک زنگزده» برنده تندیس بازیگری نقش مکمل شد؛ برای ایفای نقش در فیلمی که از سیوششمین جشنواره فیلم فجر به این سو برای این نقش مورد توجه قرار گرفته است. بازیگری که در جشن بیستویکم هم با تقلید ادای مهران مدیری مورد توجه رسانههای اجتماعی قرار گرفت. اصلانی روی سن به طنز و با لحن دیالوگ سریال هیولا گفت: «به قول مهران مدیری که جایش خالی است، خدا رو شکر به خاطر تمام اتفاقاتی که اکنون شاهدش هستیم.» او این جمله را به تقلید از مدیری گفت و سالن را به خنده و تشویق واداشت تا معلوم شود خنده گرفتن از این مردم آنقدرها هم که ادعا میشود کار دشواری نیست!