مادها پشت ترافیک اکباتان گیر کرده‌اند/ راه نجات در اصولگرایی است/ بی‌وطن «هیچکس» می‌شود

مرور روزنامه های صبح کشور

روزنامه های امروز به بررسي افزایش تعداد روزهای تعطیل را به 2روز در هفته ، دیدار ارزیابان یونسکو از همدان ، مجموعه «نون‌خ۴» ، ورود پلیس به مسئله حجاب ، اپوزیسیون حکومت ایران و… پرداخته بودند

به گزارش شهروند آنلاین؛ امروز مسأله نقش‌آفرینی ایران در «سطح بین‌المللی» در صدر توجه و تحلیل برخی از مطبوعات بود. روزنامه های امروز همچنین به بررسي افزایش تعداد روزهای تعطیل را به 2روز در هفته ، دیدار ارزیابان یونسکو از همدان ، مجموعه «نون‌خ۴» ، ورود پلیس به مسئله حجاب ، اپوزیسیون حکومت ایران و… پرداخته بودند. با هم مروری داریم به برخی از این عناوین؛

 

کلید منافع حداکثری

روزنامه کيهان:نقش‌آفرینی ایران در «سطح بین‌المللی»، نقش‌آفرینی اصلی و مؤثر است، نه انضمامی و تبعی. واقعیت این است که آنچه ایران را ابتدا به «قدرت منطقه‌ای» و سپس به یک عنصر تأثیرگذار در عرصه بین‌المللی تبدیل کرده، ظرفیت ایران و سیاست‌های آن طی حدود چهل سال گذشته است؛ نه اینکه ایران از طریق حضور و نقش‌پذیری در پروژه‌های بین‌المللی یا شرکت در این پیمان و آن پیمان و از طریق واسطه‌های قدرتمندتر به این موقعیت دست پیدا کرده باشد. البته معنای این حرف اصلاً این نیست که مطلقاً نباید در پروژه‌های بین‌المللی شرکت کنیم و یا نباید عضو این پیمان و آن پیمان شویم و از ظرفیت آن استفاده کنیم و یا اینکه نباید به سمت کشورهای قدرتمند جهان برویم.  واقعیت این است که در روند تحولات بین‌المللی و موقعیت ایران و فرصت‌هایی که پیش آمده، بعضی دچار سوءتفاهم شده‌اند و بعضی هم به گونه‌ای حرف می‌زنند که گویی تغاری شکسته و ماستی ریخته و حال فرصتی پدید آمده تا کسانی از آن استفاده کنند، چرا ما نه؟ این در حالی است که اساساً یکی از مهم‌‌ترین منشأهای تغییر در نظام بین‌المللی، خود انقلاب اسلامی، نظام برآمده از آن و سیاست‌های متداوم چهل‌وچند ساله جمهوری اسلامی بوده است. بنابراین جمهوری اسلامی جدا از تحولات عظیم جهانی نیست تا صرفاً به بهره‌برداری از شرایط بپردازد؛ بلکه به‌عنوان یکی از دو سه عامل محوری تغییر در عرصه بین‌الملل، باید در شکل‌گیری روند و منافع آن مطالبه اساسی داشته باشد.  یک بحث مهم تحولات جهانی، کنار رفتن آمریکا و جبهه آن از مناسبات دست اول جهانی است. اینکه آمریکا از ابرقدرت (Super Power) به یک قدرت (Power) تبدیل شده، به دلیل شکست‌هایی است که با آن در عرصه‌های مختلف مواجه گردیده است. بخش عمده‌ای از این شکست‌ها به دلیل مقاومت ایران پدید آمده است. مروری بر تحولات عرصه بین‌الملل مشخص می‌سازد که در طول این دوران، کشورهایی که به «جایگاه» مدعی آینده نظام بین‌الملل رسیده‌اند، نوعاً در موقعیت تهاجمی نسبت به آمریکا نبوده‌اند. مرور آرای کشورها در شورای امنیت سازمان ملل نشان می‌دهد بعضی از این دولت‌ها با آمریکا همراهی زیادی هم داشته‌اند. پس این‌ها حداقل در افول موقعیت آمریکا در غرب آسیا نقشی نداشته‌ و هزینه‌ای بابت آن نپرداخته‌اند. ما البته به اینها «خیرمقدم» می‌گوییم ولی واقعیت تغییر در شرایط غرب آسیا را هم به آنان گوشزد می‌کنیم.

 

مادها پشت ترافیک اکباتان گیر کرده‌اند

روزنامه ایران:کمتر از 5 ماه دیگر ارزیابان یونسکو از همدان دیدار کرده و نظر خود را درباره ثبت جهانی محوطه باستانی هگمتانه اعلام خواهند کرد؛ این در حالی است که همچنان برخی از موانع موجود در ثبت جهانی این محوطه باستانی به قوت خود باقی است. طبق گفته مدیر پایگاه ملی هگمتانه به «ایران»، مهم‌ترین مانع و مشکل پرونده منظر تاریخی هگمتانه تا همدان، به حذف ترافیک از میدان اکباتان بازمی‌گردد که تاکنون گره کور آن باز نشده است؛ اگرچه شهرداری پیش‌تر برای حذف ترافیک از این میدان اقداماتی انجام داده است اما هنوز این مشکل برطرف نشده و ترافیک همچنان بیداد می‌کند. حالا استاندار برای رفع این مشکل به شهرداری یک ماه فرصت داده است تا ترافیک را برطرف کرده و دیگر هیچ خودرویی در میدان اکباتان تردد نکند.پرونده ثبت جهانی هگمتانه سال گذشته به یونسکو ارسال شده است و گستره‌ای از محوطه باستانی هگمتانه، میدان مرکزی شهر، بازار تاریخی همدان، آرامگاه بوعلی‌سینا و خیابان‌های تاریخی این محدوده را شامل می‌شود. وسعت این محوطه باستانی 80 هکتار در نظر گرفته شده که شامل تپه هگمتانه، بازار، بافت و ۱۴۰ اثر تاریخی است که با ثبت جهانی آن انتظار می‌رود همچنان بافت تاریخی، مسجد جامع، بازار سنتی و پیاده‌راه‌های شهر همدان حفظ شود. طبق گفته سیدمسعود حسینی شهردار همدان، در بودجه ۱۴۰۲ شهرداری همدان 70میلیارد تومان برای پروژه ثبت جهانی هگمتانه و مرکز تاریخی همدان پیش‌بینی شده که از این میزان ۱۰ میلیارد تومان برای جداره‌سازی میدان امام(ره) و ۸۶۰۰ میلیارد تومان نیز برای جداره‌سازی خیابان اکباتان در نظر گرفته شده است، اما آیا در فرصت اندک باقیمانده تمامی موانع برطرف شده و محوطه باستانی موفق به گرفتن رأی مثبت اعضای کمیته ثبت جهانی یونسکو خواهد شد؟

 

پنجشنبه‌ها یا شنبه‌ها؛ کدام تعطیل می‌شود؟

روزنامه همشهری:5روز کار کنید و 2روز به تعطیلات بروید. این طرح مشترک دولت و مجلس است که می‌خواهند با هدف افزایش بازده کاری کارمندان دولت، تعداد روزهای تعطیل را به 2روز در هفته افزایش دهند. سال گذشته بود که دولت لایحه‌ای به‌صورت عادی تقدیم مجلس کرد تا مجوز تعطیلی 2روزه را از مجلس بگیرد حالا اما نایب‌رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس، از احتمال ادغام لایحه دولت با طرح کمیسیون اجتماعی خبر داده و می‌گوید: این اقدام با هدف افزایش راندمان کاری کارمندان در ۵روز هفته صورت خواهد گرفت. با این حال هنوز مشخص نیست که سرانجام پنجشنبه‌ها تعطیل خواهد شد یا شنبه‌ها؟  در مجلس چه می‌گذرد؟ولی اسماعیلی، نایب‌رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس اعلام کرد: ساماندهی تعطیلات با تعطیلی سراسری پنجشنبه‌ها در قالب لایحه دولت ارائه شده و این هفته تحت عنوان اصلاح ماده87 قانون مدیریت خدمات کشوری در دستورکار کمیسیون اجتماعی مجلس قرار گرفته است. او افزود: البته در کمیسیون اجتماعی مجلس بررسی طرحی با عنوان تعطیلی پنجشنبه‌ها یا شنبه‌ها را در دستورکار داریم که لازم است بررسی کنیم تا درصورت امکان این طرح و لایحه را ادغام و در قالب لایحه‌ آن را پیگیری کنیم. این نماینده مجلس اعلام کرد: دلیل دولت برای تعطیلی پنجشنبه‌ها این است که این تعطیلات به خارج از تهران یعنی سایر استان‌ها و شهرستان‌ها هم تعمیم داده شود، ضمن اینکه در کمیسیون درنظر داریم تعطیلی 2 روز هفته با هدف استحکام بنیان خانواده‌ها و افزایش اوقات فراغت به‌منظور آرامش ذهنی و روانی و افزایش زمان بیشتری برای در کنار خانواده بودن انجام شود تا کارکنان بتوانند در 5 روز کاری بهتر و با کیفیت بالاتری به ارائه خدمات به مردم بپردازند.

 

اتحاد در برابر تهدیدها

روزنامه جام‌جم: پس از یورش گله گرگ‌ها به روستا و تار و مارشدن گاو و گوسفندان روستاییان، زندگی اهالی با چالش جدیدی مواجه می‌شود. بزرگان روستا تلاش می‌کنند با شکار گرگ‌ها اوضاع را به حالت عادی برگردانند، اما هر بار به دلایلی موفق نمی‌شوند. به اجبار یکی از شکارچیان روستای بالا را استخدام می‌کنند.این خلاصه‌ای از مجموعه «نون‌خ۴» است که با شروع سال ۱۴۰۲ روانه آنتن شده و تا به امروز توانسته مخاطبان بسیاری را همراه خود کند. آمار میلیونی بازدیدکنندگان تلوبیون از سریال نون‌خ نشان می‌دهد مردم علاقه‌مندند پای روایت قصه‌های آقا نورالدین و اهالی روستا بنشینند. گریز از پایتخت به عنوان محلی که معمولا قصه‌های سریال‌های تلویزیونی در آن نمایش داده می‌شود یکی از ویژگی‌‌هایی است که می‌‌توان گفت سبب دیده‌شدن بیشتر این سریال و جذابیتش برای مخاطبان می‌شود. «نون‌خ۴» که در این ایام جزو آثار پربیننده است، توانسته با قصه‌‌های تازه و شیرین و ورود شخصیت‌های جدید دیده شود و بسیاری از سکانس‌های آن در فضای مجازی هم منتشر و به‌اصطلاح وایرال شد. در یکی از روزهای بهاری در روزنامه جام‌جم میزبان مهدی فرجی تهیه‌کننده و کاظم نوربخش و صهبا شرافتی بازیگران سریال شدیم و با آنها درباره جزئیات این اثر به گفت‌و‌گو نشستیم. بخشی از موفقیت سریال نون‌خ در گرو محاوره‌های شیرینی است که در قصه رقم می‌خورد. می‌شود گفت ترکیب این محاوره‌های شیرین با مسائل جدی که در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و ورزشی مطرح می‌شود باعث درخشیدن سریال شده‌است. برای این بخش‌ها چه راهکاری داشتید که توانستید با این که از سریال چند فصل ساخته شده نه‌تنها افت تعداد مخاطبان نداشته باشد، بلکه بینندگان افزایش پیدا کنند؟

 

مدیریت با شیوه تغییر نام!

روزنامه جمهوری اسلامی:شش ماه بعد از بروز نگرانی‌های ناشی از مسمومیت‌های دانش‌آموزان دختر و در مواردی هم پسر در مدارس بسیاری از نقاط کشورمان، حالا وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درباره آخرین نتایج بررسی علت مسمومیت دانش‌آموزان گفته: کمیته علمی متشکل از بهترین اساتید در کشور تشکیل و وضعیت دانش‌آموزان بررسی شد، تصمیم گرفتیم که نام آن را «بدحالی دانش‌آموزان» بگذاریم زیرا شواهد محکمی برای مسمومیت دانش‌آموزان وجود نداشت. وی این را هم گفت که «در هر بیماری، یک مساله مربوط به بیماری فرد و بخش دیگر مربوط به آثار روانی ناشی از بیماری است که در دانش‌آموزان شاهد این وضعیت بودیم. در بیش از 90 درصد بدحالی دانش‌آموزان، هیچ نوع مسمومیتی دیده نمی‌شود و هیچ نوع سمی وجود ندارد و بیشتر شاهد استرس بودیم و درصد کمی نیز مربوط به شیطنت‌هائی بوده که صورت گرفته و باعث بدحالی دانش‌آموزان شده است. بدحالی دانش‌آموزان، عوارض پایدار نداشته و ما هیچ نوع عارضه پایداری در دانش‌آموزان ندیدیم.»این سخن بسیار عجیب آقای وزیر بهداشت در محافل علمی و رسانه‌ای، بازتاب منفی شدیدی یافت. اینکه تصور شود با تغییرنام و عنوان یک واقعه می‌توان واقعیت آن را نیز تغییر داد، نه وجهه علمی دارد و نه افکار عمومی پذیرای آنست. این «بهترین اساتید کشور» که آقای وزیر بهداشت از آنها سخن گفته چه کسانی هستند؟ چه ویژگی‌هائی دارند که توانسته‌اند عنوان «بهترین اساتید کشور» را با خود اختصاص بدهند و در عین حال نتیجه‌ کارشان این باشد که نام و عنوان مسمومیت را به «بدحالی» تغییر دهند و مهر مختومه شدن به پرونده چند ماهه مسمومیت دانش‌آموزان بزنند؟

 

راه نجات در اصولگرایی است

روزنامه اطلاعات:سال‌ها پیش در طیاره نشسته بودم. نفر کناری‌ام روزنامه می‌خواند. صفحه دوم و سوم روزنامه‌ای را می‌خواند و مدام سرش را تکان می‌داد. نگاهی به من کرد و گفت: روزنامه باید روزنامه باشد، نه توپخانه. این روزنامه، زمین و زمان را متهم و محکوم کرده است! هر کاری، اصولی دارد. من معتقدم برای هر کاری باید «اصول» کار را رعایت کرد وگرنه همه‌چیز ویران می‌شود. پرسید: شما چه کاره‌اید. گفتم: کار فرهنگی می‌کنم گفت: شما جوان هستید. من پزشکم. بگذارید خاطره‌ای برایتان بگویم که خیلی جالب است. سال‌ها پیش، همسر یکی از علما بیمار شده بود. از او عکس و ام.آر.آی گرفته بودند و تشخیص دیسک کمر داده بودند. قرار بود همان روز برود اتاق عمل. در لحظه آخر کسی گفته بود که فلانی هم نظر دهد. رفتم بالای سر بیمار. مدارک را به من دادند. البته دیسک بیمار تحت فشار بود یادم آمد باید «اصول» را رعایت کنم. درس اول پزشکی «معاینه بالینی» است. بیمار را معاینه بالینی کردم. دیدم روی ستون فقرات جوش زده است. گفتم: ایشان زونا گرفته است و با یک پماد خوب می‌شود… و خوب شد! بقیه اطباء شرم کرده بودند بیمار را معاینه کنند و از روی عکس، تشخیص دیسک داده بودند. در حالی که اصول به ما می‌گوید بیمار باید معاینه بالینی شود…به نظرم آن آقای دکتر درست می‌گفت. همه مشکلات از آنجا شروع می‌شود که اینجا کسی به فکر «اصول» نیست. صدها دانشگاه راه افتاده اما اصول و مبانی اولیه، فراموش شده است. انگار از یاد رفته که خشت اول همه علوم اصول آن است. کسانی که روزنامه‌نگاری و خبرنگاری خوانده‌اند می‌دانند که اولین درس روزنامه‌نگاری، تعریف خبر است. خبر اتفاقی است غیرعادی. اتفاقی است که «تازه» باشد. اتفاقی است که به قول علما «خرق عادت» باشد. می‌گویند اگر سگی انسانی را گاز بگیرد خبر نیست اما اگر انسانی سگی را گاز بگیرد خبر است. اگر خورشید از مشرق طلوع کند خبر نیست، اما اگر روزی از مغرب طلوع کند خبر است. هیچ روزنامه‌ای تیتر نمی‌زند که امروز هیچ هواپیمایی سقوط نکرد، اما اگر هواپیمایی سقوط کند همه روزنامه‌ها در صفحه اول می‌آورند…

 

سراب مدرنیته

روزنامه اعتماد:در اين سرزمين، مردم همواره براي داشتن «حق» زندگي آزاد و شايسته جنگيده‌اند؛ با جان‌شان و زندگي‌شان. از «جان» به معناي روحِ انسان و از «زندگي» به معناي حيات او حرف مي‌زنم. از روحِ بلندپروازانه‌ ايراني‌ها كه با فرهنگ و هنر عجين است و براي جنگ آنها را به ميدان مي‌طلبد؛ جنگ با زشتي‌، كج‌فهمي، خشونت، بي‌عدالتي، نااميدي حتي. از خوني كه سال‌هاست بر زمين ريخته شده براي گرفتن حقِ زندگي كردن: شايسته زندگي كردن. دور نرويم، به ايران نگاه كنيم، از انقلاب مشروطه تا امروز و جان‌هايي كه ايستادند و خون‌هايي كه ريخته شد. انقلاب مشروطه، نوعي آغاز براي روشنفكري و روشنگري در جامعه ايراني محسوب مي‌شود و نفت… جرقه مدرن‌سازي جامعه. از پژوهش «مشروطه و نفت» كه در سايت موزه نفت منتشر شده جمله‌اي وام مي‌گيرم كه گوياست: «نفت و مشروطه دو نهال همزمان در خاك ايران بودند كه هر چه پيش‌تر رفتند و گسترده‌تر شدند، ارتباط و تاثيرگذاري آنها بر سرنوشت ايران و ايراني بيشتر توجه را به خود جلب كرد.»نمي‌توان منكر تاثير نفت و وقايع اجتماعي و سياسي آن بر جريان داستان‌نويسي ايران شد. نفت نه تنها بر ادبيات تاثير گذاشت بلكه تاريخ ايران را تغيير داد. در پي كشف نفت، صنعتي شدن شهرها و روستاها در جنوب ايران، تصميمات و حاكميت پهلوي اول و گذران روزهاي جنگ جهاني دوم، كودتاي 28 مرداد، اقتدار پهلوي دوم، انقلاب 57 و جنگ… به ادبيات ايران شكل دادند. اين اعتقاد بسياري از افراد ازجمله «رويا خوشنويس» است كه به تازگي كتابي در اين حوزه منتشر كرده است.

 

وعده‌های دور، تلخی های نزدیک

روزنامه شرق:‌دستم را می‌گیرد و می‌گوید: «خاله اومدی سرویس مدرسه‌مون رو درست کنی؟»، می‌مانم چه بگویم. مادرش بلند نفرین می‌کند.مادرها از صبح که کودکانشان را به مدرسه می‌آورند، می‌نشینند پارک کنار مدرسه تا ظهر که مدرسه تعطیل شود. یکی از مادرها می‌گوید صبح یکی از بچه‌ها جلوی در مدرسه افتاد زمین و صورتش پر از خون شد. بچه‌های ما که درست راه نمی‌روند، سرویس مدرسه می‌رود داخل مدرسه. اشاره می‌کند به یکی از مادرها و می‌گوید کودکش را از اینجا تا ترمینال خاوران بغل می‌کند. کاش آنها که تصمیم می‌گرفتند، این کودکان را تا میانه کوچه می‌بردند تا درد ما مادرها را حس کنند.اشاره می‌کند به مادری منتظر، می‌گوید 50 کیلو قند می‌شکند برای 300 هزار تومان. از وقتی بچه‌ها سرویس ندارند کار هم نمی‌تواند بکند. چطور ما ماهی یک‌میلیون‌و 500 هزار تومان بدهیم برای سرویس مدرسه.شوهر خودش شش ماه است که بی‌کار شده است، ماهی دو میلیون تومان می‌دهد برای اجاره. می‌گوید از شش میلیونی که ماهانه درآمد داریم تنها چهار میلیون می‌ماند، من چطور پول سرویس مدرسه بدهم.مادربزرگی آرام من را به گوشه‌ای می‌برد و می‌گوید نوه‌ام یک سالی است پدرش را از دست داده، شوهرم سکته کرده، من که توان نگهداری‌اش را ندارم، مادر این بچه از پدرش مراقبت می‌کند و من می‌آیم دنبال این بچه. از صبح در برف و باران، سرما و گرما نشسته‌ام تا مدرسه تعطیل شود. حقوق بازنشستگی کارگری دارم. با این بچه یتیم. نمی‌توانیم بگذاریم خانه‌نشین شود، شما را به خدا می‌توانید کمکی کنید مشکل این بچه‌ها حل شود. درمانده، نگاه مادران پردردی می‌کنم که امید دارند مشکل کودکانشان حل شود.یکی از مادرها خودش مبتلا به ‌ام‌اس است. می‌گوید این همه انتظار و نشستن بر بیماری‌اش اثر دارد اما نمی‌تواند هزینه‌های آزاد سرویس مدرسه را بدهد. او می‌گوید بیشتر مادرهای این مدرسه همین مشکل را دارند. هزینه‌های درمان این کودکان بالاست. مادرها از صبح می‌آیند تا ظهر که مدرسه تعطیل شود. مسیرها طولانی است و ترجیح می‌دهند به جای آنکه وقتشان در مسیر رفت و برگشت تلف شود در پارک حاشیه مدرسه منتظر تعطیلی مدرسه بمانند.

 

بی‌وطن «هیچکس» می‌شود

روزنامه فرهیختگان: سازمان مجاهدین‌خلق وسط میدان است اما اعضای اپوزیسیون حکومت ایران، همه خودشان را به آن راه زده‌اند. همه در حال رد شدن از کنار این شیء بویناک، سرشان را پایین انداخته‌اند یا به بالا خیره‌اند و سوت‌زنان می‌گذرند. هیچ‌کس این خصوصیت جنبش ززآ را گردن نمی‌گیرد که سازمان مجاهدین‌خلق، قلب آن است. این واقعیت نفرت‌انگیز مرتب انکار می‌شود یا عمدا به آن بی‌محلی می‌کنند اما تاثیر عینی و عملی‌اش را نمی‌شود نادیده گرفت. سروش لشکری، رپری که زمانی «روز خوب» را آرزو می‌کرد، روزی که ما همدیگر را نکشیم، حالا نوجوانان دهه هشتادی را تشویق می‌کند که ماموران پلیس را بکشند و اسلحه‌هایشان را بدزدند. این فقط سروش لشکری نیست که از آن روز خوب به این روز افتاده. شاهین نجفی هم، زمانی کمتر از ۱۰ سال پیش، برای خانواده شهدا و امام زمان ترانه می‌خواند، هرچند همین ترانه‌هایش نسبت به حاکمیت ایران نگاهی انتقادی داشت، اما حالا به هیولا تبدیل شده است. از این موارد بسیار می‌توان سراغ گرفت و این سوال که چرا چنین شد، یک بخش اصلی و مهم از پاسخ خود را در نقش انکارشده اما واقعی و حقیقی مجاهدین‌خلق خواهد یافت. نقشی که در بعضی موارد لو رفته و علنی شده و در مواردی دیگر باید منتظرش باشیم. این تاثیر حضور چنین گروهکی در قفای قصه‌هاست که از منتقد و مخالف دیو می‌سازد. جالب اما اینجاست که به دلیل منفور بودن این گروه، باقی اعضای اپوزیسیون حتی هم‌پیاله‌های مستقیم مجاهدین، چنین ارتباطی را انکار می‌کنند یا عمدا نادیده می‌گیرند. آنها چه چیز را انکار می‌کنند؟۲۳ روز بعد از فوت مهسا امینی، در چهاردهم مهرماه ۱۴۰۱، مریم رجوی بعد از ۱۰ سال دوباره در پارلمان اروپا سخنرانی کرد تا حضور رسمیت‌یافته‌اش نشان بدهد که غربی‌ها مجاهدین‌خلق را اصلی‌ترین آلترناتیو برای جمهوری اسلامی می‌دانند. آن هم درحالی‌که حتی لجبازترین مخالفان حاکمیت ایران، با شنیدن نام این گروهک کهیر می‌زنند.

 

دومینوی رسوایی

روزنامه وطن امروز: تجزیه و تکه‌تکه شدن سرزمین واحدی به نام ایران، هدفی بود که در اغتشاشات سال گذشته از سوی جریان اپوزیسیون با ابزار تولید خشونت دنبال می‌شد. اگرچه ضدانقلاب ابتدا با شعار زن، زندگی، آزادی این موضوع را کتمان می‌کرد اما این روزها رسوایی‌های پی در پی جریان اپوزیسیون، به بهترین وجه ممکن از ماهیت ضدایرانی آنهایی که چند ماه قبل خود را دلسوز مردم ایران معرفی می‌کردند، پرده برمی‌دارد. حالا که دیگر کوه آشوب‌هایی که قرار بود منجر به براندازی جمهوری اسلامی ایران شود موش زاییده و مبارزات براندازانه اپوزیسیون به انتشار تصاویر رقص تقلیل یافته، تشت‌های رسوایی ضدانقلاب یکی پس از دیگری از بام می‌افتد. * درخواست بمباران ایران از غربی‌ها روزهای پایانی آبان‌ماه سال قبل بود که مسیح علینژاد و حامد اسماعیلیون از چهره‌های اصلی جریان ضدایرانی در خارج از کشور، با حضور در کنفرانس امنیت بین‌المللی هالیفکس کانادا، به صحبت در ارتباط با آشوب‌هایی که با اسم رمز زن، زندگی، آزادی در حال انجام بود پرداختند. حالا پس از گذشت 5 ماه، برخی دیگر از چهره‌های ضدایرانی با افشاگری نسبت به محتوای گفت‌وگوهای علینژاد و اسماعیلیون با غربی‌ها، از اهداف ضدایرانی آنها پرده برداشتند. بنا بر گزارش‌هایی که در این رابطه وجود دارد، حامد اسماعیلیون که با موج‌سواری روی خون عزیزان ازدست‌رفته‌اش در حادثه هواپیمای اوکراینی، به مقام و منزلتی در میان اپوزیسیون دست یافت به همراه مسیح علینژاد به کانادا رفتند تا غربی‌ها را ترغیب به انجام جنگ مسلحانه علیه ایران کنند. چیزی که این چهره‌های ضدایرانی در کنفرانس هالیفاکس به دنبالش بودند، ایجاد منطقه پرواز ممنوع روی آسمان کردستان ایران و در نتیجه بمباران مناطقی از کشورمان بود. مسیح علینژاد و حامد اسماعیلیون از جمله چهره‌های فعال جریان ضدایرانی بودند که در اغتشاشات سال قبل، با برپایی تجمعات و انتشار بیانیه‌هایی، از دولت‌های غربی درخواست انجام عملیات نظامی علیه ایران را داشتند. اسماعیلیون و علینژاد عضو هیات 8 نفره ضدانقلاب هستند که بهمن‌ماه سال قبل در دانشگاه جورج تاون واشنگتن نخستین نشست خود را برگزار کرد.

//انتهای پیام

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.