روزنامه های امروز به بررسي سازوکارهای هماهنگی قوا، آشتي دول عربي با دولت سوريه ، امواج نگرانی از هوش مصنوعي موج کمسابقه عملیات گروههای فلسطینی در داخل سرزمینهای اشغالی ، نقش رژیم صهیونیستی در بحران سودان ، فصل دوم سریال روایت شهدای مدافع حرم و… پرداخته بودند
به گزارش شهروند آنلاین؛ امروز ضربالاجل 6 ماهه به بانکهای ناتراز در صدر توجه و تحلیل برخی از مطبوعات بود. روزنامه های امروز همچنین به بررسي سازوکارهای هماهنگی قوا، آشتي دول عربي با دولت سوريه ، امواج نگرانی از هوش مصنوعي موج کمسابقه عملیات گروههای فلسطینی در داخل سرزمینهای اشغالی ، نقش رژیم صهیونیستی در بحران سودان ، فصل دوم سریال روایت شهدای مدافع حرم و… پرداخته بودند. با هم مروری داریم به برخی از این عناوین؛
ضربالاجل 6 ماهه به بانکهای ناتراز
روزنامه ایران:با نامگذاری سال جاری بهعنوان «مهار تورم و رشد تولید» دستگاههای ذیربط دولتی بخصوص بانک مرکزی، نقشه راه دستیابی و تحقق این شعار را تدوین کردهاند. براین اساس یکی از مسیرهای اصلی برای مهار تورم، کنترل و بهینهسازی ترکیب نقدینگی است که تکالیف جدیدی برای شبکه بانکی ایجاد کرده است. در حالی که سالهای گذشته خلق نقدینگی جدید از محل اضافهبرداشت بانکها از بانک مرکزی صورت میگرفت، از ابتدای سال جاری بانک مرکزی درصدد مسدود کردن این مسیر است. درهمین راستا رئیس کل بانک مرکزی به مدیران عامل بانکهای کشور اولتیماتوم 6 ماههای داده است تا بانکها به رفتارهای تورمزای خود پایان دهند.روز گذشته رئیس کل بانک مرکزی در دیدار دورهای خود با مدیران عامل بانکها از مهلت ۶ ماهه به بانکهای ناتراز برای اصلاح اضافهبرداشتهایشان خبر داد و گفت: اجرای دقیق و مؤثر سیاست پولی به منظور کنترل نقدینگی و تورم با وجود بانکهای ناتراز امکانپذیر نیست.محمدرضا فرزین با بیان اینکه بخش عمده تحقق شعار سال با محوریت کنترل تورم و رشد تولید، برعهده بانک مرکزی و نظام بانکی است، اظهار داشت: برای تحقق شعار امسال بخصوص مبحث کنترل تورم که در حیطه وظایف بانک مرکزی است مهمترین اقدام و متغیر مبتنی بر شرح وظایف بانک و اجرای دقیق سیاستهای پولی و کنترل نرخ ارز است.
پایان «بهارعربی»
روزنامه آرمان امروز: بازداشت راشد الغنوشي رئيس سابق پارلمان و رهبر حزب النهضه تونس معنايي فراتر از کشمکشهاي داخلي اين روزهاي اين کشور دارد. اين بازداشت و همچنين آشتي دول عربي با دولت سوريه را ميتوان سکانس آخر بازگشت سياسي جهان عرب به ما قبل 2011 و بستن صفحه تحولات موسوم به بهار عربي پنداشت که از همين تونس با خودسوزي محمد بوعزيزي شروع شد.حزب النهضه در واقع ليبرالترين قرائت اسلامي را دارد و اين قرائت خود را در يک دهه اخير در شيوه حکمراني پس از کسب اکثريت پارلمان در چند دوره نشان داد. به عنوان مثال، در جريان مناقشات قانون اساسي جديد تونس پس از انقلاب 2011 پذيرفت که دين اسلام به عنوان منبع اصلي قانونگذاري درج نشود. کما اين که با آزادي خريد و فروش شراب مشکلي نداشت و اين در مصوبه پارلمان در سال 2012 که النهضه اکثريت آن را داشت، نمود يافت.اين رفتارهاي حکومتي النهضه که اعتراض بخشي از اسلامگرايان به ويژه سلفيها را در پي داشت، نه از سر مخالفت با احکام اسلامي بلکه از سر اين باور بود که ورود حکومتي صرف به اجراي حدود و احکام الهي نتيجه معکوس ميدهد و خود غنوشي هم در آن زمان راهکار مقابله با فروش و شرب خمر را فعاليت و تحريم مدني ميدانست.اين نگرش طيف ليبرال اخوان المسلمين معطوف به اين قرائت نوگرايانه است که اجراي شريعت اسلامي در مقام حکومتي را نبايد با اجراي احکام و حدود ديني دنبال کرد؛ بلکه اين مهم به باور آنها بايد از طريق تحقق مقاصد دين در مفاهيمي کليدي چون عدالت و مساوات و آزادي پيگيري شود. از اين رو، اسلام حکومتي مدنظر اين طيف مقاصدي است نه احکامي.با اين حال حتي مشارکت اين دست از اسلامگرايان در قدرت نيز تحمل نشد.
امواج نگرانی از هوش مصنوعي
روزنامه اعتماد:اشتياق شركتهاي بزرگ حوزه تكنولوژي به هوش مصنوعي بيشتر از اشتياق كودكان به كريسمس است، اما اغلب مردم مشتاق و هيجانزده نيستند. شايرا اويده، تحليلگر حوزه تكنولوژي در يادداشتي در روزنامه واشنگتنپست مينويسد: نتايج نظرسنجيهاي جديدي كه درباره نگرش عموم مردم به پديده هوش مصنوعي انجام شده، دو درس مهم را به ما ميآموزد؛ اول هر چه تاثير هوش مصنوعي در زندگي ما افزايش يابد و اين پديده بيشتر به يك واقعيت غيرقابل انكار بدل شود، اطمينان كمتري وجود خواهد داشت كه هوش مصنوعي يك پيروزي كامل و بينقص براي بشريت است.و دوم ما هميشه متوجه تاثير هوش مصنوعي بر اتفاقات عادي و روتين زندگي خود نيستيم. اين تاثير ميتواند شامل فيلتر كردن اسپمها در ايميلمان يا پيشنهاد آهنگهاي جديد براساس سليقه موسيقايي ما باشد. آگاهي از تاثيرات هوش مصنوعي ممكن است باعث شود ما نگاه دقيقتري در خصوص مزايا و خطرات اين تكنولوژي داشته باشيم.نتيجهگيري نهايي من اين است كه هوش مصنوعي هنوز نتوانسته اعتماد انسانها را جلب كند. انسانها ميخواهند پيش از آنكه اين تكنولوژي در بيمارستان، اتاق عمل، ميدان جنگ يا در جادهها مورد استفاده قرار گيرد مزاياي آن را بهطور كامل بشناسند.اين شك و ترديد بسيار مفيد است. صادقانه به نظر ميرسد كه انسانهاي عادي نسبت به بسياري از كارشناساني كه اين فناوريها را توسعه ميدهند، درك بهتري نسبت به هوش مصنوعي داشته باشند.
احیای راهبرد ترور از وحشت «جبههها»
روزنامه جوان:حوادث امنیتی چند هفته اخیر در مرزهای شمالی رژیم صهیونیستی با لبنان و همزمان، فعال شدن جبهه جولان اشغالی که با موج کمسابقه عملیات گروههای فلسطینی در داخل سرزمینهای اشغالی همزمان شده، تلآویو را در وضعیتی دشوار قرار داده است. طی هفتههای اخیر مقامهای امنیتی اسرائیلی پیدرپی از بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر انتقاد و او را متهم به نابودی بازدارندگی اسرائیل کردهاند. تازهترین موضعگیری، مربوط به آموس یادلین، رئیس سابق دستگاه اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی است که روز یک شنبه در گفتگو با شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی گفت: «(قدرت) بازدارندگی «اسرائیل» تا حدودی آسیب دیده است.» یادلین گفته است: «یحیی السنوار، رئیس جنبش حماس در غزه و صالح العاروری، معاون رئیس دفتر سیاسی این جنبش در واقع موتور عملیات سال گذشته در کرانه باختری و قدس و نیز شلیک موشک از لبنان و غزه هستند.» عاموس یادلین تأکید کرد: «وقتی موتور خودرو را هدف قرار دهی، خودرو از کار میایستد، بازدارندگی اسرائیل تا حدی آسیب دیده است. دشمنان ما واکنش بسیار خفیف و کنترل شده ارتش پس از شلیک موشک از سوریه، لبنان و غزه را به عنوان ترس اسرائیل تفسیر کردهاند». حالا با افزایش انتقادها از بیاثر شدن سیاست بازدارندگی نتانیاهو، برخی نظامیان دست راستی از او خواستهاند ترور رهبران مقاومت را در دستور کار قرار دهد، استراتژی که البته طی دهههای قبل، تلآویو بارها آن را اجرا کرده است. «ایتان دانگوت» ژنرال بازنشسته صهیونیست یکی از این نظامیان است، کسی که به صراحت صالح العاروری، نایب رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس را یک «استراتژیست ارشد» خوانده و خواستار ترور او شده است. «میکا کوبی» از افسران سابق سازمان اطلاعات و امنیت داخلی اسرائیل (شاباک) نیز که مدتی تحرکات العاروری را زیر نظر داشته، گفته است: «العاروری باید اولین هدف ترور باشد.» در حالی که العاروری در صدر لیست تروری است که مقامهای امنیتی اسرائیلی ترتیب دادهاند، روزنامه الرأیالیوم نوشته که علاوه بر العاروری، زیاد نخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین، یحیی السنوار، فرمانده حماس در نوار غزه و همچنین سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان نیز در این فهرست قرار دارند.
سازوکارهای هماهنگی قوا
روزنامه خراسان:گروه سیاسی-حضرت آیتا… خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در بخشی از خطبه نماز عید فطر، همکاری، همدلی وهمافزایی سه قوه را راهبردی بسیار مهم و اساسی برای حل مشکلات و پیشرفت کشور اعلام کردند و با اشاره به ترتیبات خوب قانون اساسی درباره تشکیل قوای سهگانه افزودند: «اگر قوای مقننه، مجریه و قضاییه بهطور کامل همکاری کنند، کارها به هیچ وجه گره نمیخورد. خود مسئولان و مدیران این قوا میدانند که این همکاری و همافزایی چگونه ایجاد میشود.» حال بهنظر میرسد در شرایط کنونی، بیش از هر چیز نیازمند همگرایی و همدلی نزد قوای سهگانه هستیم اما این که گره کار کجاست و چگونه می توان شاهد هماهنگی و همکاری بود، موضوعی است که رئیس دستگاه قضا در سخنان دیروز خود به آن اشاره کرده است. وی ضمن آسیب شناسی ناهماهنگی میان قوا، با اشاره به بیانات اخیر مقام معظم رهبری مبنی بر ضرورت هماهنگی و همافزایی هر چه بیشتر قوای سهگانه و تمرکز بر حل مسئله نخست کشور و پرهیز از حواشی، ایجاد سازوکار و برنامه عملیاتی در این باره را ضروری می داند و می گوید: «من باور دارم که در میان قوای سه گانه برای تمرکز بر حل مسئله نخست کشور که همان مهار تورم و رشد تولید است، همدلی و اراده وجود دارد؛ اما وقتی مقام معظم رهبری با آن نگاه جامع و کلانی که دارند، در دو فاصله نزدیک به هم، بر ضرورت همکاری کامل قوای سهگانه تاکید میکنند، مشخص میشود که خلأهایی در این زمینه وجود دارد. هماهنگی و همافزایی قوای سه گانه برای تمرکز بر حل مسئله نخست کشور و عمل به فرمایش مقام معظم رهبری در این خصوص، به صرفِ گفتن و حرف زدن از هماهنگی و همافزایی، قابل تحقق نیست بلکه نیاز به سازوکار و برنامه عملیاتی در این خصوص است.» قاضی القضات در ادامه سخنان خود تسری این هماهنگی به همه بخش های قوای سه گانه را یکی دیگر از راهکارهای افزایش همکاری و هماهنگی بین قوا توصیف می کند: «یکی از مواردی که درخصوص موضوع فوقالذکر (همکاری قوا) مؤثر خواهد بود،
100 روز اقدام و خشم
روزنامه شرق:اتحادیه انرژی فرانسه در پی اعتراضات به اقدامات رئیسجمهور فرانسه تهدید کرد برق جشنواره فیلم کن و مسابقات اتومبیلرانی موناکو را قطع خواهد کرد.به گزارش ایسنا، به نقل از العربیه، اتحادیههای ملی انرژی و معادن فرانسه در بیانیهای پس از برگزاری یک شورای عمومی از کمپین «۱۰۰ روز اقدام و خشم» در واکنش به تصمیمات اخیر «امانوئل مکرون» خبر دادند و تهدید کردند برق هفتادوششمین جشنواره فیلم کن را که کمتر از یک ماه دیگر در جنوب فرانسه برگزار خواهد شد، قطع میکنند.این گروه افزود که در طول سفرهای برنامهریزیشده امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه، همچنان «اختلال انرژی» ادامه خواهد داشت و نوشت: «در ماه می، جشنواره فیلم کن، جایزه بزرگ فرمول یک موناکو، مسابقات رولان گاروس و جشنواره هنری آوینیون ممکن است در تاریکی به پایان برسد! ما رها نمیکنیم».این گروه اعلام کرد از اهرم قطع برق در راستای برآوردهشدن تمام خواستههایشان استفاده خواهند کرد.اتحادیه انرژی فرانسه مدعی شد در جریان سفر مکرون، برق را در فرودگاه مونپلیه و یک کالج در شهرستان «ارو» قطع کرده است. مکرون در سفرهای خود در گوشه و کنار کشورش از سوی معترضان بارها هو شده است.اعتراضات سراسری فرانسه از ماه ژانویه با مطرحشدن قانون جدید افزایش سن بازنشستگی از ۶۲ به ۶۴ سال آغاز شده است و رئیسجمهوری فرانسه این اصلاحات را روز ۱۵ آوریل امضا کرد و خشم عمومی بیشتری را برانگیخت.
نقش رژیم صهیونیستی در بحران سودان
روزنامه کیهان:ده روز از آغاز درگیریهای سودان میگذرد و شواهد و قرائن از تشدید درگیریها خبر میدهند. طی این ده روز تلاش محمد حمدان دقلو موسوم به «حمیدتی» فرمانده نیروهای موسوم به «واکنش سریع» بر پایتخت تمرکز داشت. او کوشید با استفاده از نیروهای نسبتاً ورزیدهای که در دارفور، لیبی و یمن تجربه جنگ داخلی داشتند، نقاط اساسی پایتخت شامل کاخ ریاستجمهوری، رادیو و تلویزیون دولتی، فرودگاه و محل اقامت رئیسجمهور را به تصرف خود درآورد و از این طریق بر سودان حاکم گردد. این تلاشها اگرچه با شدت ادامه دارد اما هنوز به نتیجه نرسیده است. درخصوص تحولات سودان نکاتی وجود دارد: 1- نیروهای حمیدتی از نظر سابقه و تجربه، در زمان درگیریهای دارفور در سال 1382 به عنوان نسخه البشیر در مقابل قذافی برای یکپارچه نگهداشتن سودان مطرح شدند. اینها نیروهای قبایل غربی سودان بودند که مأموریت داشتند شورش دارفور را بخوابانند و تا حد زیادی در این کار موفق بودند اما همینها بعدها با مخالفان خارجی البشیر شامل رژیم صهیونیستی، مصر، عربستان و امارات همراه شده، با فرماندهی ارتش سودان، حکومت البشیر را در 22 فروردین 1398 ساقط کردند. در این میان ژنرال عبدالفتاح البرهان با هدف تسلط بر ارتشی که در دوره طولانی زعامت رئیسجمهور برکنارشده شکل گرفته و به او دلبسته بود، اقدام به برکناری بخش وسیعی از امرای ارتش نمود که سبب تضعیف ارتش و ضعف انگیزه در بدنه آن گردید. متقابلاً نیروهای قبیلهای حمیدتی که به موازات ارتش شکل گرفته و تحت اداره ارتش نبود، احساس قدرت کردند و دیگر نمیخواستند نقش سپر دارفور یعنی نقش مکمل ارتش را ایفا نمایند از آن طرف ژنرال برهان که از تمایلات استیلاطلبانه و روابط خارجی حمیدتی خبر داشت، درصدد مهار این نیروها برآمد در حالی که عددشان به عدد ارتش نزدیک بود. بر این اساس شورای حاکمیت انتقالی سودان در تاریخ 14 آذر 1401 از «توافقنامه چارچوب» میان این شورا و رهبران معترضین خبر داد که براساس آن از یکسو نظامیان باید طی یک فرآیند، قدرت را به دولت غیرنظامی تحویل میدادند و از سوی دیگر نیروهای شبهنظامی – و بهطور خاص نیروهای تحت امر حمیدتی – طی دو سال در ارتش سودان ادغام میشدند.
جعبه معمولی
روزنامه فرهیختگان:هنوز جای شکرش باقی است که این قاب مستطیلی تلویزیون با تمام کم و کاستهایش محل رجوع مردم است و اگر در صفحات شبکههای اجتماعیشان، نسبت به کیفیت آثار قضاوتی میکنند، بیشتر از سر دلسوزی است. دلسوزی برای سرانجام جعبه جادویی که روزهای پر اعتباری داشت و خاطرات خوشی با قصهها و آدمهایش رقم میزد اما حالا مدیرانش در حسرت روزهای طلایی دهههای پیشین هستند. مثل پیمان جبلی رئیس صداوسیما که ششم فروردین امسال در گفتوگویی گفته بود: «دهه هفتاد دوران طلایی صداوسیما بود، چون رقیب نداشت.» فارغ از توجیه عجیب و غریب جبلی برای کم شدن مخاطبان تلویزیون، باز هم گلی به جمال او که قبول دارد این روزهای تلویزیون با دوران طلاییاش فاصله زیادی دارد و مثل مشاورانش یا مراکز آمار صداوسیما پا در یک کفش ادعا نمیکند که برنامهها و سریالهای تلویزیونی مثل قبل پرمخاطب هستند. تلویزیون بخش مهمی از مخاطبهایش را از دست داده و این واقعیتی است که اگر هرچه سریعتر به فکر ترمیم اعتماد مخاطبانش نباشد، قافیه را به رسانههای رقیب خواهد باخت. اما سوال این است که این ترمیم چگونه محقق میشود و راه علاج آن به دست کیست؟ مگر نه این است که این اصلاح باید از درون سازمان محقق شود. مگر نه این است که بخشی مهمی از هنرمندانی که از دل تلویزیون به شهرت و اعتبار رسیدند، میتوانند درمانگر احوالات امروز تلویزیون باشند، پس تاخیر در بهکارگیری ظرفیتهایی که با سرمایه ملی جان و اعتبار گرفتند ناشی از کدام دستگاه تصمیمگیرنده است.
حکایت آن بچهزرنگها
روزنامه جامجم:انگار که یک متر و معیار بدهد که حواسمان باشد، گفته بود: «زرنگ به این میگویند!» حاجقاسم این را درباره شهید صدرزاده و بقیه شهدایی گفته بود که تلاش کردند تا راهی برای دفاع از حرم پیشرویشان باز شود.او گفته بود: «به ما و امثال ما که دنبال مال جمع کردن و … هستیم، نمیگویند! باذکاوت کسی است که اینطور کار را بهدست میآورد و بالاترین بهره را از آن میگیرد و به نحو احسن از فرصت استفاده میکند.» قصه بچهزرنگها و نامشان از همینجا بر سر زبانها افتاد. آنهایی که راهی جز جا زدن خود بهعنوان یک فرد افغانستانی نداشتند تا بتوانند قد و قامتشان را به اندازه یک مدافع حرم برسانند. مجموعه بچهزرنگ که حالا فصل دوم آن روی آنتن رفته، براساس همین متر و معیار حاجقاسم ساخته شد. روایت قصه شهدایی که تلاش کردند بتوانند به سوریه بروند. هرچند که در فصل دوم، پژوهشها غنیتر شده و قصه برخی شهدای افغانستانی هم روایت شدهاند. استفاده از برخی اعضای خانواده شهدا برای بازی در نقش شهید هم دیگر ویژگی بچهزرنگ است که آن را خاص کرده است. البته تهیهکننده بچهزرنگ میگوید که در برخی مواقع ناچار شده با گریم سنگین، چهره واقعی شهید را روایت کند. فصل دوم بچهزرنگ را باید متفاوت از فصل قبل دانست. این فصل پنج کارگردان و دو نویسنده دارد. هرکدام از کارگردانها یک یا دو اپیزود را ساختهاند اما وقتی در قاب تلویزیون آن را مشاهده میکنیم این تفاوت در دیدگاههای کارگردانها احساس نمیشود؛ چیزی که برخی عوامل آن را محصول تدوین درست میدانند. در ادامه پرونده جامجم درباره فصل دوم بچهزرنگ را میخوانید که گفتوگو با تهیهکننده، یکی از کارگردانها، یکی از نویسندهها و تدوینگر این فصل از بچهزرنگ است.
وزارت امور خارجه پاسخ بدهد
روزنامه جمهوری اسلامی:التزام به سیاستهای اعلامی توسط مسئولان نظام در امور داخلی و خارجی، از وظایف حتمی کارگزاران نظام است. این التزام، علاوه بر اینکه جنبه قانونی دارد از اصول اخلاقی حکمرانی نیز هست. اگر مسئولان نظام سیاستی را با صراحت اعلام کنند و :کارگزاران به آن التزام نشان ندهند و خلاف آن عمل نمایند، زمینه هرج و مرج فراهم میشود و کشورداری با مشکلات لاینحل مواجه خواهد شد.از اواخر مرداد ماه 1400 که گروه تروریستی طالبان با برنامه از قبل طراحی شده آمریکا بر افغانستان مسلط شد، تا امروز هیچ کشوری حاکمیت این گروه را به رسمیت نشناخته است. دولت جمهوری اسلامی ایران نیز مثل سایر دولتها حاضر نشد حاکمیت طالبان بر افغانستان را به رسمیت بشناسد هرچند در زمینههای مختلف تعاملاتی با این گروه داشته و دارد. نکته کلیدی در زمینه سلطه طالبان بر افغانستان اینست که رهبری و ریاست جمهوری در موارد متعدد، سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال حکومت آینده افغانستان، که در واقع چگونگی برخورد با طالبان است، را با صراحت اعلام کردهاند. سیاست اعلام شده توسط رهبر و رئیس جمهور اینست که جمهوری اسلامی ایران حکومتی را در افغانستان به رسمیت خواهد شناخت که با آراء مردم تشکیل شده و دربرگیرنده اقوام و پیروان مذاهب باشد. این سیاست که بر منافع مردم افغانستان مبتنی است، دارای سه محور مهم است که عبارتند از تعیین سرنوشت حاکمیت توسط مردم، برگزاری انتخابات آزاد و تامین حقوق اقوام و پیروان مذاهب. متاسفانه در نزدیک دو سال حاکمیت خودخوانده طالبان بر افغانستان، هیچیک از این سه مورد تامین نشده و این گروه صرفاً با توسل به زور و بر مبنای تفکرات یک قوم خاص و اعتقادات متحجرانهای که هیچ ربطی به اسلام ندارد ولی آن را به نام اسلام جا میزنند، به سلطه نامشروع خود بر افغانستان ادامه میدهد در حالی که مردم این کشور در سختترین شرایط ممکن زندگی را سپری میکنند. در همین عید فطر اخیر نیز در خبرها دیدیم که چگونه مردم را به بهانه اجرای مراسم عید فطر تحت فشار و آزار قرار دادند.
سرچشمه باید گرفتن
روزنامه اطلاعات:رئیس دستگاه قضا به نکته درستی اشاره دارد: ابر بدهکاران بانکی مهم هستند اما باید به کسی که ابر بدهکار خلق میکند هم توجه کنیم. چه کسی این ابر بدهکاران را به وجود آورده است؟یعنی مهم است بدانیم که چه کسی میلیاردها بدهی بانکی دارد و آن را پرداخت نمیکند اما شاید مهمتر این است که بدانیم چه فرد یا افرادی امکان دریافت وامهای کلان را به افراد حقیقی یا حقوقی فاقد صلاحیّت فراهم کردهاند؟ از آنجا که هزینه پول بانکی در مقایسه با میزان تورم در اقتصاد ایران با اختلاف معناداری همراه بوده، دریافت تسهیلات به نوعی با رانت گره خورده و میخورد. معمولاً در همه جای دنیا به دلیل ماهیت خصوصی نظام بانکداری، پرداخت اعتبار و تسهیلات با یک منطق اقتصادی و با صلاحیت سنجی دقیق صورت میگیرد. چون بانک با سرمایه و پس انداز مردم یعنی سهامدارانش مجبور به ادامه فعالیت است و هم خرجی که میکند، هم سرمایهگذاری که صورت میدهد و هم اعتباری که میبخشد همه و همه براساس حساب و کتاب دقیق است و لذا نه دولت و نه هیچ صاحب منصب و یا مقام سیاسی یا فرد با نفوذی نمیتواند بیقاعده برایش تعیین تکلیف کند و دولت فقط بر کار و عملکرد او نظارت دقیق دارد تا از چارچوب قانون و مقررات بالادستی تخلف نکند، اما تخصص اعتبار در نظام بانکی ایران یا براساس تکالیف مقرره دولت و مجلس است یا توصیه و دخالت افراد ذینفوذ و مماشات مسئولین بانکی با توصیه کنندگان به دلیل ترس از برکناری یا تبعات آن یا براساس تصمیمات خود آنان و برخوردار کردن آشنایان و اقدام و دوستان و فامیل و بستگان و معمولاً باتوجه به تعهدی که از همه سپردهگذاران دریافت میشود و با اخذ وکالت از آنان، بدین وجه که برای هر کاری که میخواهند با آن سپرده صورت دهند مختارند، عملاً سهامداران هیچ نقشی ندارند و یا بهتر بگوییم کمتر نقشی در نوع عملکرد بانک و نحوه اعتبار دهی آن دارند و چون این چرخه کاملاً معیوب و بیمار است بخش اعظم نقدینگی بانکها یا صرف سرمایهگذاری در امور غیرمولد اقتصاد و بخش واسطهگری میشود یا به سرمایه منجمد بانکی تحت عنوان معوقات بانکی میانجامد. بسیاری را میتوان سراغ گرفت که در دهههای گذشته با دسترسی به وامهای کلان بانکی و سرمایهگذاری آن در امور غیرمولد و سفته بازانه، به ثروتهای نجومی دست یافتهاند.
//انتهای پیام