امدادگران پایگاه جادهای قرقچی از ابتدای تأسیس تا به حال، هیچ هفته بدون حادثهای را در یاد ندارند؛ از چپ کردن کامیونها و خودروهای سنگین گرفته تا تصادف اتوبوس و سواری؛ انگار دم غروب یا صبح خروسخوان، زوزه مرگ در این جاده میپیچد.
از قدیمیترین پایگاههای امدادی کشور است که نزدیکی شهر میمه اصفهان جا خوش کرده. رانندههایی که از تصادف در این جاده جان سالم به در بردهاند، هنوز خاطره همراهی امداگران را برای کمک و تهیه لاستیک به یاد دارند.
یا روزهای سرد زمستان که جاده بسته میشد و سرنشینان خودروهای گرفتارشده در جاده، به اسکان در پایگاه و نوشیدن استکانی چای دعوت میشدند تا راه باز شود و شرایط برای ادامه سفر مهیا.
مرضیه موسوی: تا بوده، جاده میمه و پیچ و واپیچهایش یکی از پرحادثهترین جادههای کشور بوده. نشان به آن نشان که پایگاه میمه یکی از اولین پایگاههای امداد جادهای کشور است و سالهای نخست تأسیس، حتی پزشک و پرستار هم در آن مستقر بود و به مصدومان تصادفی کمکرسانی میکرد.
سال 91 این پایگاه بهعنوان سومین پایگاه پرحادثه کشور از نظر تصادفهای جادهای شناخته شد. از آن سال تا به حال تنها یکی، دو نقطه خطرآفرین این جاده هموار شده، اما همچنان نام پایگاه قرقچی در میان پایگاههای پرخطر جادهای به چشم میخورد.
«مهران محمدیپور» رئیس شعبه هلالاحمر شهر میمه میگوید: «طبق گزارش پلیس راهور در روزهای عادی سال روزانه 70هزار خودرو از جاده میمه تردد میکنند. مسافران این جاده مسیر مهم تهران-اصفهان-شیراز را طی میکنند و به همین دلیل در روزهای خاص مثل تعطیلات نوروز و دیگر مناسبتها بسیار شلوغتر است.»
تصادفهای جادهای بیشترین حادثهای است که امدادگران شهر میمه با آن روبهرو هستند. با این حال، کمبود امکانات بیمارستانی در این شهرستان، بلای جان افراد حادثهدیده در این جاده شده است.
محمدیپور میگوید: «آمار فوتیهای بعد از انتقال ما در میمه بالاست. مصدومان تصادفی بلافاصله به تنها بیمارستان میمه فرستاده میشوند. اما بیمارستان حضرت محمد(ص) بخش اورژانس مجهزی ندارد و این به معضلی برای تصادفات جادهای شهر تبدیل شده است. درحالیکه با تجهیز بیمارستان میتوان جان عده بیشتری از مصدومان تصادفی این جاده مهم را نجات داد.»
خودروهای حامل مواد نفتی و شیمیایی در این جاده تردد زیادی دارند و واژگونی و تصادف آنها در جاده میمه، معضل بزرگی برای هلالاحمر این شهر به وجود آورده است.
رئیس شعبه میمه میگوید: «امکانات ما برای جمعکردن مواد شیمیایی و نفتی که بر اثر تصادف این خودروهای حامل روی زمین میریزد، کافی نیست، برای همین هنگام وقوع چنین تصادفهایی با مشکل روبهرو میشویم. علاوه بر اینها ما در پایگاه میمه به یک جرثقیل برای امدادرسانی بهتر نیاز داریم.
درحال حاضر برای انجام عملیات رهاسازی از طناب استفاده میکنیم و نبود چنین تجهیزاتی امدادگران را دچار دردسرهای مضاعف میکند.»
30 کیلومتر پرخطر
صدوبیست نجاتگر فعال در شهر میمه آماده امدادرسانی در حوادث مختلف هستند. علاوه بر پیچ و گردنههای خطرناک، نزدیکی به شهر هم باعث شده تا مسافران این جاده از استراحت سر باز بزنند تا زودتر خود را به مقصد برسانند.
«محمدجواد نوروزی» مسئول پایگاه امداد جادهای قرقچی میگوید: «بیشتر حوادث جادهای در ساعات اولیه صبح یا غروب رخ میدهد؛ یعنی زمانی که رانندهها خسته هستند، اما برای اینکه زودتر به مقصد برسند، حاضر نیستند چند دقیقهای استراحت کنند.»
هفتهای سه تصادف، میانگین حوادث جادهای در پایگاه میمه است؛ عددی که در ایام تعطیل و مناسبتهای خاص بیشتر هم میشود. نوروزی میگوید: «این جاده زمستانهای سردی دارد. گاهی بعد از تصادفهای سنگین جاده ساعتها مسدود میشود و مجبور هستیم بعد از امدادرسانی به حادثهدیدهها، افراد در راه مانده را اسکان دهیم. خوشبختانه در پایگاه امکان اسکان 70 تا 100 نفر وجود دارد.
گاهی هم پیش میآید که مسافران به پایگاه مراجعهمیکنند و میگویند به دلیل خستگی امکان ادامهدادن مسیر را ندارند. چند ساعتی آنها را در پایگاه میهمان میکنیم تا بعد از استراحت دوباره به راهشان ادامه دهند.»
امدادگران قرقچی بعد از رسیدگی به حادثه، اگر فرصتی داشته باشند به کمک رانندههایی که خودرویشان آسیب دیده است، میروند تا بتوانند خودرو خود را دوباره سرپا کنند و ادامه مسیر دهند.
نوروزی میگوید: «امدادگران ما همیشه بیشتر از وظیفه خود به کمک حادثهدیدهها میروند. گاهی پیش میآید که برای پیدا کردن لاستیک و تعمیر خودروهای آسیبدیده به رانندهها کمک میکنند تا سریعتر به مقصد برسند، بهخصوص اگر خانواده هم همراه این رانندهها باشد.
اغلب امدادگران ما نیروهای داوطلب آموزشدیده هستند و با عشق و علاقه به پایگاه میآیند. اما اولویت همه ما تأمین معاش است. وقتی این نیروهای آموزشدیده میبینند خبری از استخدام و قرارداد در پایگاه نیست، اگر شغلی پیدا کنند، به سراغش میروند و ما مجبور به پیدا کردن نیروهای تازه میشویم و باید از نو آموزشها را شروع کنیم. درحالیکه این نیروهای آموزشدیده و باتجربه سرمایه ما هستند.»
از امداد جادهای تا تدریس پای تختهسیاه
«سعید راعی» یکی از امدادگران داوطلب پایگاه قرقچی است. بیش از 10سال از آشناییاش با هلالاحمر میگذرد و بعد از دورههای عمومی سراغ دورههای تخصصی و امدادگری هلالاحمر رفته است. شغل اصلیاش معلمی است، اما خود را قبل از هر چیز یک داوطلب میداند.
رییس شعبه هلال احمر میمه: آمار فوتیهای بعد از انتقال ما در میمه بالاست. مصدومان تصادفی بلافاصله به تنها بیمارستان میمه فرستاده میشوند. اما بیمارستان حضرت محمد(ص) بخش اورژانس مجهزی ندارد و این به معضلی برای تصادفات جادهای شهر تبدیل شده است. درحالیکه با تجهیز بیمارستان میتوان جان عده بیشتری از مصدومان تصادفی این جاده مهم را نجات داد
او میگوید: «به دلیل علاقهای که به امداد داشتم، در هلالاحمر آموزش دیدم و بعد از گذراندن دورههای تخصصی امداد کوهستان و جاده و سیلاب، در شیفتهای پایگاه قرقچی حاضر شدم. در این سالها تصادفهای زیادی در جاده میمه رخ داده بود و گاهی حوادث بلافاصله پشت سر هم اتفاق میافتاد. در یکی از این حوادث کامیونی وسط جاده چپ کرده بود و ما بعد از امدادرسانی برای آخرین بار اطراف کامیون را نگاه کردیم تا اگر مصدومی باقیمانده به آن رسیدگی کنیم.
به فاصله کمتر از یک دقیقه که از این خودرو دور شدیم، کامیون دیگری به محل حادثه نزدیک شد و راننده به دلیل خستگی، علایم هشداردهنده را که در مسیر گذاشته بودیم، ندیده بود و با کامیون قبلی تصادف شدیدی کرد، بهطوری که اگر چند ثانیه دیرتر از محل تصادف اول فاصله میگرفتیم، حتما جان خود را از دست میدادیم.»
چند سالی است که بهعنوان معلم مشغول تدریس و آموزش است. گرچه وقت کمتری برای حضور در پایگاه پیدا میکند، اما همچنان اوقات فراغتش را به امداد جادهای در قرقچی میگذراند. حالا که پا به حوزه آموزش گذاشته، شاگردانش را هم از آشنایی با کمکهای اولیه بینصیب نگذاشته است.
راعی میگوید: «در کلاسهای درس همیشه با بچهها درباره اهمیت دورههای امداد و کمکهای اولیه صحبت میکنم. سالهای گذشته دورههای دادرس را به دانشآموزان آموزش میدادم. مدتی قبل فهمیدم یکی از دانشآموزان عضو دادرس، توانسته به کمک سیپیآر جان یکی از والدینش را که دچار سکته شده بود، نجات دهد و او را به زندگی برگرداند. مطمئنم این آموزشها به درد همه بچههایی که در این دورهها شرکت کردند، میخورد. این آموزشها اگر توانسته باشد تنها جان یک نفر را هم نجات دهد، برای همه ما کافی است.»