فرزاد اسکندری پزشک عمومی اهل روستای کوهدشت استان لرستان است که از همان آغاز طبابت، میل به کمک به همنوعان در او جوانه میزند و همین امر او را به سمت داوطلبی در جمعیت هلالاحمر سوق میدهد.
به گزارش شهروند آنلاین از پایگاه اطلاعرسانی جمعیت هلال احمر؛ فرزاد اسکندری پزشک عمومی داوطلب هلال احمر که 60 سال سن دارد و اهل کوهدشت استان لرستان است، بیش از 24 سال است با جمعیت هلال احمر همکاری دارد و اصول و اهداف جمعیت و کمک داوطلبان و امدادگرانی که بدون هیچ چشمداشتی در عرصههای مختلف خدمت میکنند را، دلیل اصلی داوطلب شدن در هلالاحمر میداند. اسکندری معتقد است وظیفه انسانی ایجاب میکند که هر انسانی در هر شغل و موقعیتی به کمک همنوعان خود بشتابد.
با این پزشک داوطلب که تاکنون صدها بیمار را به طور رایگان ویزیت کرده گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
جمعیت هلال احمر از کجا وارد زندگی شد؟
یکی از دلایلی که باعث شد جذب جمعیت شوم شغل پزشکی بود، عدهای از سوی جمعیت هلال احمر به من معرفی میشدند که مشکلاتی داشتند، از طریق جراید، رادیو و تلویزیون هم با اهداف صلیب سرخ و جمعیت هلال احمر آشنا شدم و از سال 78، جذب داوطلبی جمعیت شدم. من از زمانی که به عضویت هلال احمر درآمدم، مددجویان و خانوادههای کمبضاعت را به طور رایگان ویزیت میکردم. این روند از حدود 24 سال پیش تاکنون ادامه داشته و دارد. من در مناسبتهای مختلف از سیل گرفته تا زلزله مشارکت داشته و دارم، به این دلیل به واسطه اعتمادی که مردم به ما دارند، کمکهای خود را از طریق ما به نیازمندان میرسانند. در واقع همکاری و فعالیت من بیشتر در حوزه درمانی و مشارکت است. معتقدم اگر این بیت سعدی که میفرماید: «چو عضوی را به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار» سرلوحه هر انسانی قرار بگیرد، بدون شک میتواند باری از دوش نیازمندان بردارد. مناطق دوردستی داشتیم که به لحاظ بهداشتی و درمانی وضعیت نامطلوبی داشتند با دوستان در هلال احمر هماهنگ میکردیم و از این روستاها سرکشی میکردیم. فکر میکنم سال 4 طبابتم بود که با مراجعه چندین نفر از روستاهای دور دست کوهدشت متوجه شدم چند نفر از کودکان مشکوک به سرخک هستند. موضوع را با شبکه بهداشت در میان گذاشتم اما زیر بارنرفتند و با این توجیه که زنجیره واکسیناسیون کامل بوده همکاری نکردند، بعد از اینکه چند نمونه را به استان ارسال کردیم و جواب چند آزمایش مثبت بود با چند نفر از دوستان ماشینی را تهیه و به سمت روستا حرکت کردیم.
خودم با چند نفر از دوستان ماشینی تهیه کردیم و آن زمان حدود 2 میلیون تومان دارو و وسایل دیگرخریداری کردیم. این حرف برای تقریبا 20 سال پیش است. مسیری که قرار بود برویم راه مالرو داشت مجبور شدیم بخشی از مسیر را با قاطر طی کنیم، دارو وامکانات را داخل خورجین گذاشتیم و حرکت کردیم. به روستا که رسیدیم بچهها را ویزیت کردیم علاوه بر بچهها بزرگترها را هم ویزیت و تا حد امکان درمان آنها را انجام دادیم، چون امکان مراجعه به شهر را نداشتند. دو روز و دو شب طول کشید، یازده فروردین حرکت کردیم وقتی برگشتیم غروب سیزدهبدر بود. وقتی لبخند رضایت را روی لبان این آدمها دیدم، گویی که تمام دنیا را به من داده بودند. تصور کنید وقتی یک کاری انجام میدهی و رضایت افراد را میبینی وجدانت آرامش پیدا میکند و احساس خوبی در تو ایجاد میشود. آنچه که دلم میخواهد بگویم و با فکر کردن به آن بغض میکنم، محبت این خانوادههای روستایی است.
خانوادهای سراغ دارم که اوضاع مالی خوبی نداشتند و همه داراییشان یک مرغ یا بره بود، اما وقتی مابه روستا مراجعه میکردیم، میخواستند آن را قربانی کنند تا به نوعی تشکر کنند، و من با دیدن این صحنه میگفتم این مردم ارزش این را دارند که هر کاری برایشان انجام دهیم.
پس شما به روستاها هم سرکشی میکنید؟
بله، چند سال پیش هم متوجه شدیم که در روستای تکیه ضرون، تب مالت شدید آمده است و مردم را گرفتار کرده، در همین حین خانم دکتر خسروی که اتفاقا اهل کوهدشت بود، از تهران تماس گرفت که اگر جایی را سراغ دارید معرفی کنید تا ما در بحث دارو، کمک مالی و لوازمالتحریر ورود کنیم. ما هم از فرصت استفاده کردیم و وضعیت روستا را شرح دادیم، خودمان هم در کوهدشت تیمی را تشکیل و داروهایی که موجود بود، از داروخانه گرفتیم و راهی شدیم. بچههای تهران هم واقعا سنگ تمام گذاشته بودند و حتی لوازمالتحریر مناسبی برای دانشآموزان مدرسه تهیه کرده بودند.
پس جامعه هدف شما بیشتر روستاهای محروم است؟
بله جامعه هدف بیشتر روستاهای محروم کوهدشت است اما هر کجای دیگر که نیاز باشد و بتوانیم خدمتی انجام دهیم، قطعا کوتاهی نمیکنیم. به عنوان نمونه در سیل 98 برای کمک به مردم منطقه رودبار کوهدشت، مسیر سختی را طی کردیم تا به مردم کمک برسانیم.
افرادی که به آنها کمک میکنید توسط جمعیت معرفی میشوند؟
بخشی از افراد توسط جمعیت معرفی میشوند، اما تعداد زیادی که به مطب مراجعه میکنند را براساس وضعیت ظاهری تشخیص میدهیم و علاوه بر ویزیت رایگان هزینه درمان را هم تقبل میکنم. البته به دوستانم در هلالاحمر سپردهام، هر موردی که بضاعت مالی خوبی ندارد، به مطب من ارجاع دهند. حالا یا در حوزه درمانی و یا مالی در حد توان کمک میکنم.
در این مدت چه تعداد ویزیت رایگان داشتهاید؟
راستش را بخواهید سخت است آماری ارائه کنم چون پیش آمده در یک روستایی 150 نفر را ویزیت کردیم و داروها را هم خودمان تهیه کردهایم.
در مراجعه به روستاها، آیا اتفاقی هم برایتان رخ داده است که شنیدنی باشد؟
بله در روستایی که گفتم بیماری سرخک وجود داشت، برای من و یکی از دوستانم دو حادثه رخ داد که خدا خودش کمک کرد. دوستم را که قاطر پرت کرد و تمام سر و صورتش آسیب دید، من هم پایم لیز خورد تا پایین رفتم. قطعا سخت است اما ما نه تنها در حوزه پزشکی بلکه در هر حوزهای وظیفه داریم حداقل همدردی کنیم.
خانواده چطور با فعالیت شما کنار آمدهاند؟
این موضوع برای خانواده جا افتاده و با این مساله کنار آمدهاند، همسرم عضو جمعیت نیست اما درحوزه کارهای خیرخواهانه دستی بر آتش دارد.
سخن پایانی اگر دارید، بفرمایید.
امدادگران جمعیت هلالاحمر استان لرستان از بهترین امدادگران هستند، به نظرم باید توجه بیشتری به آنها بشود و مورد حمایت قرار بگیرند./
انتهای پیام