شما که با مایکلجکسون هم مشکلی نداری برادر!
در باب فشارها برای فیلترینگ و محدودیت بیشتر
موجهای خبری به وجود آمده در روزهای اخیر را مرور کنید: ازدواج مردی با دختر خردسال، سگکشی در جنوب تهران، مسافرکشی با آمبولانس و یکسری خبر دیگر. موضوعاتی که مهمترینشان با واکنش و تصمیم مسئولان مواجه شده یا متوقف شده و رسیدگی شده یا گفتهاند که پیگیریاش میکنیم. اینها مشتی نمونه خروار است. شاید شما مواردی را هم مثال بزنید که شایعه بوده و دروغ بوده و اخبار نادرست یا موهنی برای آلوده کردن فضا و ذهن مردم منتشر شده است. اما اولا که بعید است اخباری داغتر از آنچه گفتیم در چنته داشته باشید، ثانیا خبری هم بوده باشد باید دنبالش را گرفت که کی و چرا منتشر کرده و اگر میشود با منبع برخورد کرد و در هر حال، با رسانههای شفاف و قدرتمند سعی کرد فضایی به وجود آورد که شایعهسازان نتوانند کاری از پیش ببرند. درباره آنها که خبر ازدواج و کودکهمسری و سگکشی و مسافرکشی آمبولانس و خبرهایی مثل گرداندن دستگاه امآرآی در شهر را منتشر میکنند هم باید ناشر را پیدا و از او تقدیر کرد.
اگر کسی تخلفی را ثبت میکند و به نمایش عمومی درمیآورد باید بداند که کار مثبتی کرده. میشود بخشی از این جوایز صدمیلیونی و هزار میلیونی را که در جاهای مختلف تقسیم میشود به همین شهروند -خبرنگاران اختصاص داد. مردم باید یاد بگیرند که در زندگی خصوصیِ هم سرک نکشند و حتی اگر توصیههای رسمی و اقدامات اشتباه مدیران برای خبررسانی از دیگر شهروندان وسوسهشان میکند، سرشان توی لاک خودشان باشد. باید یاد بگیرند همدیگر را برای تجسس تماشا نکنند و اگر کسی اشتباه یا گناهی میکند آن را رسانهای و ترویج نکنند، اما مسأله تخلف و حقالناس فرق میکند. مسائل اجتماعی فرق میکند. اگر مسئولی از خودروی سازمانی استفاده شخصی میکند باید بداند که مردم میبینند و ممکن است رسوا شود. اگر کسی در بانک نوبت را رعایت نمیکند یا در خیابان و جاده رفتارش خطرناک و مرگبار است و حتی آشغال در طبیعت میاندازد باید بداند که عدهای هستند که حتی حرف هم نزنند و دخالت نکنند، ممکن است تصویرش را بگیرند و رسوای عالمش کنند.
آنوقت این وسط با کسانی که همچنان دنبال فیلترینگ و محدودیت رسانهها هستند چه باید کرد؟ کسانی که صدای وزیر ارتباطات را هم درآوردهاند و به قول او به جای اینکه دنبال مافیای فروش فیلترشکن باشند فقط فشار میآورند که فیلتر شود و بسته شود. راستش اینجا با یکی دو مثال میخواهیم بگوییم این دوستان فیلترینگطلب یا نیتشان خیر نیست یا اطلاعاتشان ناقص است. مورد عمومیاش جایی است که یک رسانه معتبر و شناختهشده کشور میآید و خبر سهمیهای شدن بنزین در ساعات آخر شب را میدهد. در این وضع معلوم است چه خواهد شد. مردم میریزند در پمپ بنزینها و سرسام میشود و هزاران مشکل درست میشود.
تازه باید شکرگزار باشیم که خبری از تخریب یا خداینکرده ضرب و جرح نمیرسد. خب، در این حالت برخورد کسانی که نگران آزادی و باز بودن رسانهها هستند، چه باید باشد؟ جز این است که باید جلو بیفتند و قبل و بیش از همه خواستار بازخواست رسانه تقصیرکار باشند؟ اما چنین اتفاقی رخ میدهد؟ نه، چرا؟ لابد چون رسانه از خودمان است یا فکر میکنیم آنچه پیش آمده را میشود انداخت تقصیر دولت و کمی هزینه بیشتر ایجاد کرد.
در سکانس بعدی یکی از مسئولان سابق که نه در اظهارات و نه در رفتارش حد و مرزی برای خود قایل نیست، یادش میافتد که برای مایکل جکسون پیام تبریک تولد بفرستد.
مایکل جکسون را هم همه میشناسند و گفتن اینکه تبریک گفتن برای مثلا یک مدیر دولتی چه عواقبی میتواند داشته باشد، لازم نیست. اما همین تبریک عجیب و نامتعارف برای جناب مسئول سابق چه هزینهای دارد؟ کسی بابتش نگران میشود و امضا جمع میکند؟ کسی درخواست پرسش از او را مطرح میکند؟ نه. کسانی هم که باید جلو بیفتند دلواپسها هستند که اینطور مواقع فریاد هیهات هیهاتشان بلند میشود و به اسم ارزش و آرمان آسمان را به زمین میرسانند. اگرنه آنهایی که با فیلترینگ مخالفند و میگویند محدودیت برازنده جامعه ما نیست که با اسم بردن از یک خواننده قلبشان نمیگیرد.
پس بیایید رو راست باشیم. این فضا هرچه در چارچوب قانون و ضوابط بازتر باشد، نفعش به خودمان میرسد. اغلب آنهایی هم که مدام بر طبل بستهشدن میکوبند، دلشان برای منافع جامعه و مصلحتهای ملی نسوخته. لابد بیشتر نگرانند که این فضا و باز بودنش چه لطمهای میتواند به روابط و منافع غیرشفاف بزند؛ اگرنه میبینید که؛ نه با مایکل جکسون مشکلی دارند، نه با شایعهپراکنی درباره سهمیهای شدن بنزین، نه بدهیهای میلیاردی شهرداری سابق و نه چیزهای ناجور دیگر. آنها فقط با مطالب خاصی مشکل دارند.