دیپلماسی معامله!

پیش‌بینی حرکت بعدی ترامپ در خاورمیانه

موسسه سیاسی و اقتصادی خاورمیانه در گزارشی، رویکرد دولت دوم دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده در قبال خاورمیانه و شمال آفریقا را بررسی کرد.

به گزارش شهروند آنلاین، موسسه سیاسی و اقتصادی خاورمیانه در گزارشی به بررسی رویکرد دولت دوم رئیس جمهور آینده آمریکا در قبال خاورمیانه و شمال آفریقا پرداخته و می‌نویسد: تمرکز ترامپ بر ایجاد موازنه در خصوص نفوذ فزاینده چین در خاورمیانه و شمال آفریقا به موضوع اصلی تبدیل خواهد شد. طی چند سال گذشته، پکن به عنوان یک شریک مهم اقتصادی و دیپلماتیک برای کشورهای خلیج فارس و دیگر بازیگران منطقه ظاهر شده است. میانجیگری این کشور برای نزدیکی عربستان و ایران در اوایل سال جاری نشان دهنده آمادگی چین برای به چالش کشیدن نفوذ ایالات متحده در منطقه بود. دولت دوم ترامپ احتمالاً مستقیماً با این چالش روبه‌رو خواهد شد و از انگیزه‌های اقتصادی، همکاری نظامی و مشارکت‌های استراتژیک برای تأیید مجدد تسلط ایالات متحده در منطقه استفاده خواهد کرد. متن کامل این گزارش را در ادامه می‌خوانید:

با انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور بعدی و به زودی آغاز به کار او، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) بار دیگر در مقطع حساسی قرار دارد. اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ تاثیری ماندگار بر منطقه گذاشت که با ترکیبی غیرمتعارف از دیپلماسی مبادله‌ای، برخی ابتکارات و برهم زدن هنجارهای ثابت مشخص می‌شود. برای برخی از قدرت‌های منطقه‌ای، سیاست‌های او نشان‌دهنده فرصت‌هایی برای همسویی مجدد و پیشرفت استراتژیک بود. برای دیگران اما عدم اطمینان و ناامیدی به ارمغان آورد. با قریب‌الوقوع بودن بازگشت او به کاخ سفید، رهبران منطقه در حال آماده‌سازی برای یک تغییر بالقوه هستند که می‌تواند بار دیگر اتحادها را تغییر دهد، اولویت‌ها را دوباره تعریف کند و روابط منطقه با واشنگتن را دوباره تنظیم کند.

در دوره اول ریاست جمهوری، رویکرد ترامپ به خاورمیانه دو هدف اصلی را در اولویت قرار داد: تقویت روابط با متحدان کلیدی و تنظیم مجدد تعامل ایالات متحده برای همسویی با دستور کار واضح «اول آمریکا». دستاورد بزرگ دولت او، توافق ابراهیم، ‌با عادی‌سازی روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و چندین کشور عربی، از جمله امارات، بحرین، مراکش و سودان، یک پیشرفت تاریخی را رقم زد. در حالی که دولت‌های قبلی ایالات متحده بر حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطین به عنوان دروازه‌ای برای ثبات منطقه تمرکز کرده بودند، ترامپ فیلمنامه را تغییر داد. او با کنار گذاشتن موضوع فلسطین و تمرکز بر منافع مشترک امنیتی و اقتصادی، به ویژه در مقابله با تهدیدات منطقه‌ای، دوره جدیدی از همکاری‌های منطقه‌ای را تسهیل کرد که از دید اسلاف او دور مانده بود.

برای رهبران کشورهای خلیج فارس، سیاست‌های ترامپ یک تغییر خوشایند بود. همسویی نزدیک دولت او با عربستان سعودی و امارات متحده عربی، جاه‌طلبی‌های استراتژیک آنها را تقویت و رهبری منطقه‌ای را تثبیت کرد. تصمیم ترامپ برای اولویت دادن به روابط دوجانبه بر تعهدات چندجانبه، به کشورهای حاشیه خلیج فارس این امکان را داد تا بدون ترس از عقب‌نشینی قابل توجه ایالات متحده، با قاطعیت‌ بیشتری به دنبال منافع خود از یمن تا لیبی باشند. ترامپ یک شریک قابل اعتماد برای پادشاهی‌های خلیج فارس بود که نگرانی‌های امنیتی آنها را درک می‌کرد، به‌ویژه در دوره‌ای که بازارهای نفت و سیاست‌های انرژی وزن ژئوپلیتیک جدیدی داشتند.

میراث ترامپ در سیاست خاورمیانه و شمال آفریقا نیز به دلیل غیرقابل پیش‌بینی بودن شهرت داشت. به عنوان مثال، تصمیم او برای انتقال سفارت ایالات متحده به اورشلیم (بیت المقدس)، در حالی که اسرائیل و حامیانش آن را جشن گرفتند، اعتماد جوامع عرب و مسلمان را شکست. به طور مشابه، تصمیمات ناگهانی او در مورد تحرکات نیروهای آمریکایی در سوریه باعث نگرانی در مورد تعهد بلندمدت واشنگتن به ثبات منطقه شد. سبک معاملاتی دیپلماسی ترامپ، که اغلب اهداف کلان بشردوستانه و استراتژیک را کم‌اهمیت جلوه می‌داد، متحدان و مخالفان را در مورد اینکه واقعاً اولویت‌های ایالات متحده کجاست، نامطمئن باقی گذاشت.

منطقه‌ای که ترامپ در سال ۲۰۲۱ پشت سرگذاشت، امروز، به طرز شگفت‌انگیزی متفاوت است. خاورمیانه و شمال آفریقا به طور فزاینده‌ای با تغییر اتحادها و ظهور مراکز جدید قدرت تعریف می‌شود. عربستان سعودی تحت رهبری ولیعهد محمد بن سلمان، نقش خود را به عنوان یک کشور سنگین وزن در منطقه تثبیت کرده است. استقلال فزاینده ریاض از واشنگتن در تعامل با شرکای گسترده‌تر از جمله چین و روسیه مشهود است. در عین حال، امارات متحده عربی به عنوان یک بازیگر پویا در هر دو حوزه اقتصادی و ژئوپلیتیک ظاهر شده است و شهرت خود را به عنوان پلی بین شرق و غرب ایجاد کرده است. در همین حال، اسرائیل با وجود بحران‌های سیاسی داخلی و تنش‌های مداوم با فلسطینی‌ها، به تقویت موقعیت خود به عنوان یک رهبر منطقه‌ای ادامه می‌دهد.

دومین دوره ریاست جمهوری ترامپ بدون شک بر اساس توافق ابراهیم متمرکز خواهد شد، موفقیتی که ترامپ آن را یک پیروزی شخصی و سیاسی می‌داند. گسترش توافق‌های عادی‌سازی به عربستان سعودی احتمالاً به یک اولویت تبدیل خواهد شد و یک پیشرفت تاریخی در همسویی با اهداف ایالات متحده و منطقه ارائه می‌کند. در حالی که ریاض آمادگی محتاطانه خود را نسبت به چنین توافقی ابراز کرده است، اما خواسته‌های مهمی از جمله ضمانت‌های امنیتی ایالات متحده و دسترسی به فناوری پیشرفته، از جمله قابلیت‌های هسته‌ای برای مقاصد غیرنظامی دارد. سبک عمل‌گرایانه و معامله‌گرایانه ترامپ می‌تواند او را به رهبری تبدیل کند که مایل باشد به عربستان سعودی تضمین‌های لازم را ارائه دهد و در نتیجه به یک شاهکار دیپلماتیک با پیامدهای عمیق برای منطقه دست یابد.

امنیت انرژی نیز به عنوان یک تمرکز کلیدی برای ترامپ ظاهر خواهد شد. با فشار مجدد و تغییر الگوهای تقاضا در بازارهای جهانی انرژی، بازگشت او می‌تواند روابط ایالات متحده با تولیدکنندگان اوپک را مجدداً تنظیم کند. ریاست جمهوری قبلی او درک روشنی از نقش نفت و گاز در پویایی قدرت جهانی نشان داد، او ممکن است به دنبال تقویت روابط ایالات متحده با بازیگران مهم انرژی مانند عربستان سعودی و امارات باشد تا نتایج مطلوبی را برای منافع آمریکا تضمین کند. این می‌تواند به شکل مشارکت‌های جدید، توافق‌نامه‌های تجاری یا حتی مداخلات استراتژیک در بازارهای جهانی نفت برای مقابله با نفوذ رقبایی مانند روسیه باشد. پیامدهای بالقوه این تمرکز بر امنیت انرژی شامل تغییرات در قیمت‌های بین‌المللی انرژی، تغییر در اتحادهای ژئوپلیتیکی و افزایش رقابت بین کشورهای تولیدکننده انرژی است.

علاوه بر انرژی، تمرکز ترامپ بر ایجاد موازنه در خصوص نفوذ فزاینده چین در خاورمیانه و شمال آفریقا به موضوع اصلی تبدیل خواهد شد. طی چند سال گذشته، پکن به عنوان یک شریک مهم اقتصادی و دیپلماتیک برای کشورهای خلیج فارس و دیگر بازیگران منطقه ظاهر شده است. میانجیگری این کشور برای نزدیکی عربستان و ایران در اوایل سال جاری نشان دهنده آمادگی چین برای به چالش کشیدن نفوذ ایالات متحده در منطقه بود. دولت دوم ترامپ احتمالاً مستقیماً با این چالش روبه‌رو خواهد شد و از انگیزه‌های اقتصادی، همکاری نظامی و مشارکت های استراتژیک برای تأیید مجدد تسلط ایالات متحده در منطقه استفاده خواهد کرد. برای ترامپ، مقابله با چین یک اولویت منطقه‌ای و سنگ بنای برنامه سیاست خارجی گسترده‌تر او خواهد بود.

با این حال، بازگشت ترامپ همچنین می‌تواند امواج جدیدی از عدم اطمینان را ایجاد کند. بیزاری او از چارچوب‌های چندجانبه و ترجیح قراردادهای دوجانبه ممکن است شراکت‌های ایالات متحده را که در دولت بایدن ایجاد شده بود، تضعیف کند. علاوه بر این، لفاظی‌ها و اقدامات اغلب بحث‌برانگیز او می‌تواند شکاف‌های منطقه‌ای را تشدید کند و بازیگران کلیدی را از خود دور و در عین حال دیگران را جسور کند. یک استراتژی پایدار و بلندمدت می تواند توانایی واشنگتن را برای خدمت به عنوان یک نیروی تثبیت کننده، به ویژه در مناطق درگیر مانند سوریه، لیبی و یمن تقویت کند.

برای رهبران خاورمیانه و شمال آفریقا، چشم انداز بازگشت ترامپ هم یک فرصت و هم یک چالش است؛ کسانی که از به اصطلاح دیپلماسی معاملاتی (بده و بستان) او بهره‌مند شدند، ممکن است از بازگشت او استقبال کنند و آن را فرصتی برای پیشبرد منافع ملی خود در محیطی انعطاف‌پذیرتر و نتیجه‌محور بدانند. با این حال، دیگران ممکن است حضور مجدد او را عاملی بی‌ثبات‌کننده ببینند که خطر خنثی کردن پیشرفت‌های سخت به دست آمده را به دنبال دارد. در نظر گرفتن واکنش‌های بالقوه این رهبران ضروری است، زیرا واکنش‌های آنها چشم‌انداز سیاسی منطقه را شکل می‌دهد. در نهایت، حرکت بعدی ترامپ در خاورمیانه به توانایی او برای انطباق با پویایی‌های در حال تحول منطقه و در عین حال وفادار ماندن به غرایز اصلی سیاست خارجی خود بستگی دارد.

در پایان، خاورمیانه همچنان صحنه‌ای است که در آن قدرت‌های جهانی برای نفوذ به رقابت می‌پردازند و بازیگران محلی برای حفظ جایگاه خود در جهانی چندقطبی فزاینده مانور می‌دهند. این که آیا ریاست جمهوری دوم ترامپ یک تغییر دهنده بازی خواهد بود یا منبع دیگری از نوسانات، نامشخص است. توجه به این نکته مهم است که ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری خود با چالش‌های مهمی از جمله حرکت در پویایی‌های پیچیده منطقه‌ای، مدیریت واکنش‌های احتمالی ناشی از سیاست‌های خود و ایجاد تعادل بین منافع قدرت‌های مختلف منطقه‌ای مواجه خواهد شد. با این حال، واضح است که بازگشت او بار دیگر ایالات متحده را در مرکز سیاست خاورمیانه و شمال آفریقا قرار می‌دهد، اتحادها را تغییر می‌دهد و وضعیت موجود را به چالش می‌کشد به گونه‌ای که در سراسر منطقه و فراتر از آن طنین انداز خواهد شد./ایرنا

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.