ایالاتمتحده تاکنون بارها برای براندازی در ایران تلاش کرده که یک بار آن موفق و به اعتراف وزیر خارجه این کشور، سایر موارد شکست خورده است. در ادامه به بررسی 9 طرح براندازی آمریکایی خواهیم پرداخت.
به گزارش شهروند آنلاین، چندی پیش آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا در مصاحبهای گفت که ایالات متحده از 20 سال پیش تاکنون برای براندازی در ایران و تغییر حکومت تلاش کرده؛ اما موفقیتی به دست نیاورده است. بلینکن این ادعا که جامعه ایران از جمهوری اسلامی ناامید شده است را بهطور قطع رد کرده و معتقد است جمعیت قابل توجهی حامی نظام هستند و براندازی کار دشواری است.
اینکه آمریکا چند دهه به دنبال براندازی در ایران بوده اما موفق نشده و احتمال آن را پایین و دشوار میداند، واقعیتی آشکار است. اما سابقه تلاشهای آمریکا برای براندازی به مراتب بیشتر از 20 سال است و باید گفت که آمریکاییها یک بار هم موفق به براندازی دولت ایران شدند!
28 مرداد 1332، براندازی موفق آمریکا
اولین باری که آمریکا برای براندازی در ایران برنامهریزی کرد و موفق هم شد؛ ارتباطی با جمهوری اسلامی ندارد و به سال 1332 در زمان محمدرضا پهلوی بازمیگردد. در آن دوران بعد از ملی شدن نفت، دولت دکتر مصدق بهعنوان اولین دولت برآمده از رای مردم در ایران، تشکیل شده بود. اما آمریکاییها با طراحی یک کودتا آن را براندازی کردند. برای آمریکایی دانستن کودتای 28 مرداد، اسناد و شواهد فراوانی وجود دارد.
سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) در سال 2013 با انتشار سندی به نقش داشتن در کودتا اعتراف کرد. سیا در این سند نوشته بود: «در پایان سال ١۹۵۲ روشن بود که دولت مصدق نمیتواند با کشورهای غربی که منافعی در ایران دارند به توافقی نفتی برسد…هدف عملیات آژاکس(کودتا) سرنگونی دولت محمد مصدق و جایگزینی با دولتی بود که ایران را با سیاستهایی سازنده اداره کند. آمریکا قصد داشت دولت مصدق را با یک دولت طرفدار غرب به نخستوزیری زاهدی عوض کند.»
صدور دستور براندازی، یک سال پس از انقلاب
بعد از انقلاب اسلامی مردم ایران در سال 57، آمریکا بازهم به دنبال براندازی بود. دستور براندازی و تغییر حکومت ایران کمتر از یک سال پس از انقلاب توسط جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا صادر شد. در 27 دسامبر 1979(6 دی 58) رئیس جمهور آمریکا به سازمان سیا دستور داد: «انجام عملیات تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی برای پشتیبانی از تاسیس یک رژیم مسئول در ایران؛ برقراری تماس با رهبران اپوزیسیون ایرانی و دولتهای ذینفع باهدف حمایت از تعاملاتی که بتواند به ایجاد جبهه گسترده غربگرا و قادر به تشکیل یک دولت جایگزین، منجر شود.»
بر اساس این سند، رئیس جمهور آمریکا به سازمان سیا دستور داده بود که با ترکیبی از راهبردهای مختلف، دولتی که پاسخگوی آمریکا باشد، جایگزین جمهوری اسلامی گردد.
پنجه عقابی که شکست
یکی از اولین طرحهای براندازی سخت بعد از انقلاب، به عملیات «پنجه عقاب» بازمیگردد. این عملیات قرار بود به بهانه آزادسازی جاسوسان دستگیرشده از سفارت آمریکا، توسط نیروهای دلتای ارتش ایالاتمتحده انجام شود. طراحی عملیات کاملا حساب شده بود؛ بهگونهای که حدود 15 هواپیما و هلیکوپتر به دور از شناسایی وارد مرزهای ایران شدند. این عملیات شامل طرحهای چندگانه با پشتیبانی هوایی و بهرهمندی از ناوهای آمریکایی حاضر در منطقه میشد. «زبیگنیف برژینسکی»، مشاور امنیت ملی کارتر میگوید: «کارتر گفت به نظرم امکان خلاصی گروگانها بسیار بعید است و ما بایستی حاکمیت خود را اعمال کنیم و حالا وقت آن است که عمل مناسب انجام پذیرد.» درنهایت عملیات پنجه عقاب در طبس با شکستی تاریخی مواجه شد.
تکرار سناریوی کودتا
بعد از شکست بزرگ آمریکا در طبس، ایالاتمتحده از آنجایی که توانسته بود با یک کودتا دولت ایران در سال 1332 را سرنگون کند؛ به فکر طراحی یک کودتا برای سرنگونی جمهوری اسلامی افتاد. «کودتای نقاب» که در سال 1359 عملیاتی شد، طرحی بود تا به وسیله آن حکومت جمهوری اسلامی ساقط گردد. ناصر رکنی، یکی از عوامل این کودتا در اعترافات خود میگوید: «اگر آمریکا در این کودتا نقشی بر عهده نداشت؛ مطمئن باشید که اصلا نطفه کودتا تشکیل نمیشد.» او در اعترافات خود از برقراری ارتباط میان سازمان سیا با محمدباقر بنیعامری، فرمانده این کودتا سخن گفت و اظهار داشت: «تامین هزینههای مادی چه به صورت مستقیم(احتمالاً) و چه به صورت غیرمستقیم(حتماً) مثل چک 50 میلیون دلاری عربستان، توسط آمریکا انجام شد. تغییرات لازم در نقشههای عملیات توسط سازمان سیا انجام شد.»
این کودتا کمی قبل از عملیاتی شدن، لو رفت و خنثی گردید.
جنگ تمامعیار برای براندازی
جنگ تحمیلی صدام از دیگر طرحهایی بود که قصد داشتند در فرصتی کوتاه علاوه بر اشغال خاک ایران، حکومت را هم سرنگون کنند. آغاز جنگ تحمیلی همچون سایر موارد پیشین، در زمان ریاست جمهوری کارتر انجام شد و در دوران ریاست جمهوری ریگان ادامه یافت. حمایت همهجانبه کشورهای غربی از صدام، بر کسی پوشیده نیست و این پشتیبانیها بدون هماهنگی با ابرقدرت آن زمان یعنی آمریکا، محال بود.
مجلس سنای آمریکا دراین باره میگوید: «ازآنجا که پیروزی ایران، آمریکا را با متغیرهای ناخوشایندی روبهرو میکند. در حال حاضر امریکا برای تحریم تسلیحاتی ایران از فعالیتهای دیپلماتیک و اعتبارات مالی خود بهره میبرد و یک نقش هماهنگکننده در جلوگیری از ارسال سلاح به ایران دارد.»
اما آمریکا در زمان جنگ حتی ورود مستقیم نظامی هم داشت. جنگ نفتکشها مجموعه عملیاتهایی بود که آمریکا مستقیما علیه کشتیهای ایرانی انجام میداد تا در اوج جنگ، مانع فروش نفت ایران و سایر تجارتها شود. در میان این جنگها، آمریکا به ناو ایرانی «ارج» حمله کرد و باعث شهادت خدمه آن شد.
فروغی که برای آمریکا جاویدان نشد
در روزهای پایانی جنگ تحمیلی، منافقین حاضر در عراق تصمیم گرفتند کار را یکسره کنند و با اجرای عملیات فروغ جاویدان، بهسرعت تا تهران رسیده و دولت ایران را سرنگون کنند. اما در این عملیات هم ردپای آمریکا دیده میشود. در کتاب «عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین» آمده است: «در آستانه عملیات فروغ جاویدان و در تاریخ 30 خرداد 67 (20 ژوئن)، 138 تن از نمایندگان كنگره و 14 تن از سناتورهای آمریكایی طی نامهای خطاب به جورج شولتز وزیر خارجه این كشور از او درخواست کردند: “به رشد جنبشهای داخلی ایران توجه شود…استفاده از سازمان مجاهدین كه مقر آن در عراق است اكیدا توصیه میشود… آمریکا باید از سازمان مجاهدین که در عراق مستقر است حداکثر استفاده را برای سرنگونی حکومت تهران بکند.»
سناتور «مروین دیمالی» پس از عملیات مهران، در تاریخ ۶ تیر ۱۳۶۷ در جمع اعضای سازمان مجاهدین در واشنگتن شرکت کرد و گفت: «نباید دست از تلاش کشید. مطمئن باشید با کمی صبر و تلاش بهزودی از مهران تا تهران، رژه خواهیم رفت.» نوار ویدئویی اظهارات این سناتور آمریکایی در اردوگاه اشرف برای منافقین پخش شد و انگیزه عملیات آنها بود. یکی از اعضای ردهبالای منافقین كه در جریان عملیات مرصاد دستگیر شد، گفت: «چند روز قبل از تهاجم به اسلامآباد، یك عضو ارشد سازمان پس از نشستی با حضور مسعود رجوی و دو تن از افسران ارشد دایره استخبارات ارتش عراق، از بغداد به واشنگتن رفت و بعد از شركت در جلسه خصوصی یكی از كمیسیونهای كنگره آمریكا به عراق بازگشت و سه روز بعد، عملیات آغاز شد.»
بعد از پایان جنگ ایران و عراق، تلاشهای آمریکا برای براندازی ادامه داشت. ایالات متحده از راهبردهای نظامی همچون کودتا و جنگ استفاده کرده بود؛ اما موفق نشد. درنتیجه، با توجه به دستور کارتر در سال 58، به سراغ براندازی از راههای نرم مثل تبلیغات رسانهای، تحریمهای اقتصادی و عملیاتهای سیاسی رفت. بدون شک تحریمهای اقتصادی از ابتدای انقلاب تاکنون، باهدف فشار بر مردم و ایجاد نارضایتی است. اما علاوه بر این تحریمها، عملیاتهای سیاسی متعددی نیز انجام شد. ماجرای اغتشاشات سال 78 از همین قرار است.
کوی دانشگاه و ارتباطی که آشکار شد
بررسی ماجرای آشوبهای سال 78 بسیار مفصل است. در ابتدا باید این نکته را در نظر گرفت که طیف تندرو و رادیکال جریان اصلاحات، یکی از پایههای ثابت آشوبهای براندازانه است. در این سال نیز صحنهگردان آشوب، اصلاحطلبان بودند. حتی اقداماتی همچون ارائه لوایح دوگانه در دولت خاتمی و تحصنهای مجلس ششم، بحرانآفرینیهایی بود که توسط اصلاحطلبان کلید خورد. اما بازهم مانند بسیاری از وقایع گذشته، در ماجرای سال 78 نیز نقش آمریکا دیده میشود.
بهعنوان یک مثالی ساده، احمد باطبی، یکی از صحنهگردانهای اصلی آشوبهای سال 78 بود که عکس او در مجله اکونومیست بهعنوان نماد این وقایع منتشر شد. باطبی بعد از ماجرای 78 به آمریکا فرار کرد، از عوامل مهم شبکه صدای آمریکا بود، در آمریکا برای اقدامات ضدایرانی، بهانههای حقوق بشری میتراشد و تا سطح دیدار با رئیس جمهور آمریکا در کاخ سفید پیش رفت. باطبی همچنین به سرزمینهای اشغالی سفر کرده و با سران صهیونیست دیدار داشت.
سناریوی تقلب برای براندازی
در اغتشاشات سال 88 نیز یکی از صحنهگردانهای اصلی جریان اصلاحات بود. اما سناریوی تقلب در انتخابات بدون ارائه هیچ دلیل و مدرکی و نپذیرفتن هیچ راهی برای بازشماری و سردادن شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، کاملا یک سناریوی آمریکایی بود. جدای از فعالیتهای پرحجم رسانههای خارجی تحت حمایت آمریکا، رئیس جمهور وقت ایالات متحده یعنی باراک اوباما، از اغتشاشات سال 88 حمایت کرد. البته بعد از شکست این پروژه، تنها دستاورد چندماه آشوب، اعمال تحریمهای فلجکننده علیه مردم بود.
آمریکا در ماجرای 88 نهتنها حامی صریح و رسمی آشوبها بود، بلکه حتی در آن حضور میدانی داشت. احتمالا تاکنون نقش بنیاد آمریکایی «جامعه باز» یا همان «بنیاد سوروس» به گوشتان رسیده است. «کیان تاجبخش»، چهره ایرانی-آمریکایی بهعنوان رابط بنیاد سوروس در طراحی براندازی و ارتباط با عوامل اصلاحطلب میدان، نقش اساسی داشت.
هیلاری کلینتون در کتاب خاطراتش با نام «انتخابهای سخت» درباره وقایع سال 88 مینویسد: «در پشت صحنه، تیم من در وزارت خارجه مداوم با فعالان در ایران در تماس بود و مداخلهای اورژانسی هم برای جلوگیری از تعطیلی توییتر انجام داد.»
جان بولتون، نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل در مصاحبه با روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف گفته بود: «اکنون شاهد تلاشهای آمریکا در تهران برای دامن زدن به یک انقلاب رنگی هدایت شده از سوی سازمان سیا هستیم.»
در طول این سالها آمریکا به صراحت بر براندازی در ایران تاکید میکرد. جان بولتون در سال 2019 بهعنوان مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا مدعی بود حکومت ایران در آن سال براندازی میشود و جشن کریسمس را در تهران میگیرد!
آخرین براندازی و امیدهای ناامید شده
آخرین آشوب خیابانی باهدف براندازی در ایران، اغتشاشات سال 1401 بود. در جریان این آشوبها، حمایتها و نقشآفرینیهای خارجی از کشورهایی همچون آلمان روشنتر از همیشه ابراز میشد. آمریکا نیز بهعنوان بازیگر همیشگی طرح براندازی در وسط میدان بود. تنها بهعنوان یک مثال، روزنامه تهران تایمز در گزارشی اختصاصی به بررسی سندی محرمانه و افشاشده از مقامات آمریکایی پرداخت.
بر اساس این سند، «روزانه گروهی از معاونین شورای امنیت ملی آمریکا باید برای ارزیابی اطلاعات جاری ایران، جلسه داشته باشند. هرروز صبح باید گزارشی از وضعیت اعتراضات (اغتشاشات) در ایران به رئیس جمهور بایدن ارائه شود و همه وزارتخانهها و آژانسها (اعم از امنیتی و غیرامنیتی) موظف به بررسی ظرفیتها برای پشتیانی فنی از معترضان (اغتشاشگران) هستند.» رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران گفته بود: «شورای امنیت ملی آمریکا باید به هر میزان که به مجوزهای جدید برای تامین کالا و فناوری از راههای پنهان برای اغتشاشگران نیاز است، فوراً گزینههایی را برای ملاحظه رئیس جمهور آماده کند. دولت آمریکا باید از طریق شنود سیگنالی و تصویری، اطلاعات پایگاههای بسیج، نیروی انتظامی و سپاه پاسداران در زمینه اعزام نیرو و مناطق درگیری را با آشوبگران به اشتراک بگذارد.»/فارس