چطور شکوه یک دربی را تبدیل به تراژدی کنیم؟
این مطلب طنز نیست، تراژدی است. بارها گفته شده که فوتبال بیش از هر چیز یک سرگرمی است. اینترتینمنت است. ملت میروند استادیوم یا مینشینند توی خانه فوتبال نگاه میکنند تا لذت ببرند. هوادار باشند یا نه، پای بازی مینشینند تا لحظاتشان به خوشی سپری شود. مازوخیست که نیستند بخواهند خودشان را آزار بدهند. کسانی هم که فوتبال بازی کرده و آن را برگزار میکنند، باید یادشان باشد این نمایش است. باید آن را به بهترین، زیباترین و باشکوهترین شکل ممکن برگزار کنند.
یادتان باشد که به اولدترافورد میگویند تئاتر رویاها. بزرگترین و مشهورترین استادیومهای دنیا را صحنههای نمایش میدانند. در اروپا فکر و ذکر برگزارکنندگان مسابقات این است که مردم به راحتترین و مفرحترین شکل ممکن بیایند دو ساعت را صرف فوتبال کنند. همه امکانات فراهم باشد و همه چیز در دسترس باشد تا به همه خوش بگذرد. اگر در خانه هم فوتبال نگاه میکنند، باید باکیفیتترین تصویر را ببینند. بهترین فوتبال را. برای همین بابت بازیکنان برتر بیشترین پول خرج میشود و تیمها سعی میکنند بهترین نمایش را ارایه بدهند. آنوقت ما اینجا چه میکنیم؟ با کمال تاسف، همه تلاشها برای برگزارشدن مسابقه و اتمام آن است و بس. باور نمیکنید؟ همین دربی یکشنبه را برایتان مثال میزنیم.
فکرش را بکنید که این مسابقه قرار است کجا برگزار شود. استادیومی که همچنان از امکانات لازم بیبهره است. نه آبخوری مناسبی دارد، نه دیگر امکانات به درستی عرضه میشود. بلیت خریدن هزار مکافات دارد و آمدن به استادیوم هزار مکافات دیگر. خیابانهای اطراف ورزشگاه بسته میشود و شما در ترافیک میمانید. خودرویتان را باید جایی پارک و رها کنید و کیلومترها پیاده بروید. موقع ورود به استادیوم به شما بیاحترامی میشود. اگر از گیتها رد شوید و برق شما را نگیرد، باید نگران همه مشکلات بعدی باشید. شاید بگویید اینها میراث دهها ساله فوتبال است و کاریاش نمیشود کرد. اما همین فوتبال را میتوانستند بگذارند روز تعطیل. میتوانستند جایگاه را 90-10 بین هواداران تقسیم کنند تا هیجان بالا برود.
شورای تامین که اغلب اعضایش احتمالا کمترین نسبتی با فوتبال ندارند و احتمالا علاقهای هم به تماشایش ندارند، مینشینند فکر میکنند که چه کنیم تا زحمت برگزارکنندگان بازی کمتر شود، آنوقت بازی را میاندازند یکشنبه ساعت 4 بعدازظهر. این هم برای فوتبالدوستان یعنی فاجعه. یعنی خرابکردن یک بازی پیش از انجامش
میتوانستند ساعت بازی را عقب بیندازند تا بازی زیر نور مصنوعی برگزار شود. هوا خنکتر باشد. تصاویر دیدنیتر باشد. بازیکنان از ساعت بازی احساس بهتری داشته باشند و به ما احساس بهتری بدهند. تماشاچیان مجبور نباشند در شلوغترین ساعات شبانهروز به ورزشگاه بیایند و بروند. اما همه اینها نیاز به تصمیمات درستی داشت که گرفته نشد.
شورای تامین که اغلب اعضایش احتمالا کمترین نسبتی با فوتبال ندارند و احتمالا علاقهای هم به تماشایش ندارند، مینشینند فکر میکنند که چه کنیم تا زحمت برگزارکنندگان بازی کمتر شود، آنوقت بازی را میاندازند یکشنبه ساعت 4 بعدازظهر. این هم برای فوتبالدوستان یعنی فاجعه. یعنی خرابکردن یک بازی پیش از انجامش. همه توضیحات هم فقط توجیه است. فوتبال باید شب برگزار شود و آخر هفته باشد تا مردم بروند تماشا. تا تصویر تلویزیونی کیفیت مطلوبی داشته باشد و سایه روشن زمین پدر بیننده را درنیاورد و بازی را از سکه نیندازد. ما وقتی استادیوم مدرن و ورودی راحت و منظم و امکانات درست و درمانی نداریم به هوادار فوتبال بدهیم، وقتی دسترسی مناسبی به استادیوم نداریم و خیابان نداریم و پارکینگ نداریم و بلد نیستیم برگزاری بازی را درست مدیریت کنیم، وقتی به صد دلیل گفته و ناگفته نصف هوادارها را که زنان باشند، نمیتوانیم به ورزشگاه راه بدهیم، عقل حکم میکند که در بقیه داستان بهتر عمل کنیم، اما نمیکنیم.
تلویزیون نمیتواند برای این مسابقه زمینهسازی درستی کند و از چند روز قبل، از این فرصت برای ساختن پیشبرنامه و برنامه مناسب استفاده کند، بهترین گزارشگرها را هم یا پراندهایم یا راندهایم، آنوقت این هم از شرایط و ساعت بازی. نمونهای از مدیریت ایرانی که حتی وقتی همه چیز برای ارایه یک محصول باکیفیت آمده است، دستیدستی و خودآگاه همه چیز را خراب میکند. بدون اینکه حتی شرایط بغرنجی باشد. یعنی نه شرایط مثل بعضی وقتها امنیتی است، نه هوا بد است، نه فشاری هست. بعد سوال هم لابد این است که چرا فوتبال ما به اروپا نمیرسد. چرا مردم علاقه دارند بازی اروپایی را ببینند. چرا آنجا همه چیز اینقدر خوش آب و رنگ و منظم است و مال ما نیست. چون برای ما خوشگذراندن تماشاگر فوتبال و لذتبردنش از فوتبال، آخرین موضوعی است که باید در نظر گرفت.