کابینهای متراکم از زنان و اقلیتها! چرا؟
بایدن تلاش میکند تا چهره لطیفتری از آمریکا ارایه دهد
آیا چشمپوشی بایدن از سیاست جنگ یا چشمپوشی بایدن از سیاست جنگهای خارجی به معنای شروع مرحلهای از پایاندادن به تبعیض نژادی و ظلم اجتماعی در داخل آمریکا هم هست؟
اینک کابینه رئیسجمهوری منتخب آمریکا، از تعداد بیسابقهای از زنان و اقلیتهایی که در طول تاریخ آمریکا در نظام و جامعه این کشور در حاشیه قرار داشتند، تشکیل شده است و این مسأله ظاهرا یک تحول چشمگیر محسوب میشود. اما آیا چشمپوشی بایدن از سیاست هیمنه و جنگهای خارجی به معنای شروع مرحلهای از پایاندادن به تبعیض نژادی و ظلم اجتماعی در داخل آمریکا هم هست؟
در همین زمینه العربی الجدید در مطلبی به قلم لمیس أندونی نوشت: آنچه اتفاق میافتد مهم است، اما باید آن را در یک چارچوب درک کرد، ما شاهد یک انقلاب یا تغییر ریشهای در نظام آمریکا نیستیم و قرار نیست تحول اجتماعی یا سیاسی مهمی در آمریکا به وقوع بپیوندد، بلکه هدف تنها نجات سیستم آمریکاست و این انتصابها، تلاشی است برای ترمیم شکاف بزرگی که ترامپ با نژادپرستی بیش از اندازه خود در جامعه آمریکا ایجاد کرده است. به این ترتیب بایدن میتواند خود را رئیسی برای تمام گروههای نژادی، دینی و جنسیتی در ایالات متحده بداند. با این حال نمیتوان گفت تبعیض نژادی که در آمریکا وجود دارد، به این شیوه از میان خواهد رفت.
هدف دیگر بایدن، مقابله با جریانی داخل حزب جمهوریخواه است، که حامی ترامپ و گرایشهای نژادپرستانه او بوده، اما هدف مهمتر، مهار تحرکات مردمی است که در مقابله با ترامپ فاشیست اتفاق افتاد.
بایدن تلاش میکند تا چهره لطیفتری از آمریکا ارایه دهد، چهرهای که از آنچه ترامپ در تعامل با رهبران دولتها از خود نشان داد، متفاوت باشد. اما به نظر میرسد ترکیب دولتی که بایدن برای کابینه خود ارایه داده و متشکل از زنانی از نژادهای مختلف است، یک جانبداری موقتی از جریانهای پیشرویی است که هدف از آن، تلاش برای کنترل و تفکیک آنهاست. درحالی که شخصیتهایی نظیر سناتور دموکرات، برنی سندرز فعلا در اینباره با سکوت و آرامش برخورد میکنند، اما رهبری حزب دموکرات قطعا در آینده با این ترکیب و حضور گسترده زنان مخالفت کرده و برای مهار و به حاشیهبردن زنان حاضر در کنگره نیز برنامهریزی میکند.
در واقع انتصاب زنان در مناصب حکومتی به معنای همراهی آنها با زنان حاضر در تحرکات مردمی پیشرفته نیست. برای مثال، نامزد نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، لیندا توماس، که اصالت افریقایی دارد، هیچگاه همسو با سیاستهای خارجی آمریکا نبوده و وزیر خزانهداری، جانت یلن، در منصبی قرار گرفته که پیش از او هیچ زنی عهدهدار آن نبوده است. در این میان، تعیین آوریل هاینز در رأس اطلاعات ملی، اما نشان میدهد که بایدن به دنبال تکمیل خط مشی شکنجه در اطلاعات آمریکاست، چراکه این زن در اجرای تجاوزهای جنگندههای درونز، که با هدف شکار افرادی از سوی دستگاه اطلاعاتی آمریکا انجام شد، نقش داشت و در دوره ریاست اوباما، کودکان، زنان و مردان بیگناهی را در افغانستان، پاکستان، یمن و سومالی به کشتن داد. بهطور کلی، هاینز به نحوی در ترورهای غیرقانونی و شکنجههایی دست داشته و در آن زمان، معاون مدیر اطلاعات آمریکا بوده است.
اهمیت انتصاب اولین زن از میان ساکنان اصلی قاره آمریکا و عضو کنگره، دیب هالاند، بعنوان وزیر امور داخلی ایالات متحده را نمیتوان نادیده گرفت، به این دلیل که یک اتفاق تاریخی بیسابقه است و اجداد هالاند کسانی هستند که آمریکای جدید روی لاشههای آنها بنا شد. با این حال، نمیتوان این انتصاب را به معنای اعتراف به اشتباه استعمارگران سفیدپوست و بازگرداندن حقوق ساکنان اصلی دانست، چراکه انتصاب یک زن از میان مظلومترین گروهها، نمیتواند تعدیل و تغییری در احوال این گروهها ایجاد کند و بیشتر یک دستاورد فردی به نظر میآید.
بایدن و معاون او، کاملا هریس- که خود هیچگاه مخالف سیاستهای آمریکا نبوده- تا حد زیادی موفق شدند فرم و شکل متفاوتی از دولت خود ارایه داده و اینطور نشان دهند که به دنبال تغییر برخی قوانین شهروندی مهم هستند، اما این مسأله در واقعیت برای نظامی که جوهره آن تغییر نمیکند، محقق نمیشود.