پولاد امین| امروز درست هفتادوچهارسال و بیست روز از پایان جنگ دوم جهانی و درست صد سال و ده ماه از پایان جنگ جهانی اول میگذرد. دو رخداد تاریخی بزرگ قرن گذشته که البته سینمای هالیوود و دیگر کشورهای غربی هنوز این دو رخداد را از یاد نبرده و این دو جنگ همواره منبع الهام بزرگی بودهاند برای سینماگران غربی؛ چنانکه تنها در چند سال اخیر فیلمهایی چون دانکرک، کمان ارهای یا همان هکسا ریج، میدوی، جوجو ربیت، پرنده رنگآمیزیشده، 1917، نبرد میدوی، فیوری، بازی تقلید، عملیات نهایی، تراتمن یا مرد آشنا با داستانی که در حد فاصل سالهای 1939 تا 1945 میگذرد، ساخته شده است. بگذریم از اینکه این سینماگران جنگهای نزدیکترشان از قبیل جنگ کره و ویتنام و عراق و افغانستان را هم از یاد نبردهاند و همهساله شاهد ساختهشدن آثار پرتعدادی در این بسترها هستیم.
اما سینمای جنگ یا دفاع مقدس در سینمای ما مظلوم مانده است. اگر فیلمهای دفاع مقدسی سالهای اخیر سینمای ایران را مرور کنیم، این مظلومیت بیشتر خود را به رخ میکشد و اگر شمار سینماگرانی را که کارشان را در سینما با سینمای دفاع مقدس آغاز کردند، با شمار فیلمسازانی که در سالهای اخیر فیلم جنگی ساختهاند، حتی این مظلومیت بیشتر هم میشود. چرا؟
در سالهای اخیر از آنچه سینمای دفاع مقدس میخوانیم، تنگه ابوقریب را بهیاد داریم و بیستوسه نفر را. چ، ویلاییها، پنجاه قدم آخر، دریاچه ماهی، اشنوگل، روزهای زندگی، بزرگمرد کوچک، ملکه، ایستاده در غبار و البته ماجرای نیمروز هم دیگر فیلمهایی بودند که به دفاع مقدس پرداخته بودند. جز این دیگر چیزی از این سینما به یاد نداریم و حرکتی هم اگر در قالب این سینما انجام گرفته یا با محوریت زندگیهای رزمندگان در سالهای اخیر بوده (تبعات جنگ) یا قالبهای متفاوتی از سینمای جنگ (مانند بهوقت شام).
در زمینه سینماگران شاغل در سینمای دفاع مقدس هم وضع به همین منوال است. امروز اگر هر سینمادوستی بخواهد نام چند سینماگر دفاع مقدسی را به ذهن آورد، بیتردید بعد از ابراهیم حاتمیکیا، محمدعلی باشهآهنگر، محمدحسین مهدویان و پرویز شیخ طادی گیر خواهد کرد. این در حالی است که در سالهایی نه چندان دور علاوه بر این چند نفر کسانی چون زندهیاد رسول ملاقلیپور، احمدرضا درویش، کمال تبریزی، مجتبی راعی، سیفالله داد، محسن حاجیمیری، جمال شورجه، احمد مرادپور، شهریار بحرانی، عبدالحسن برزیده، سعید سهیلی، محسن محسنینسب، محمدحسین حقیقی، علی شاهحاتمی، عزیزالله حمیدنژاد، بهزاد بهزادپور و… نامهای قابل اتکایی بودند. نامهایی که امروز بعضیشان در دنیا نیستند و شماری هم در سینما. از آنهایی هم که هم خوشبختانه زندهاند و هم هنوز سینماگرند، کمال تبریزی، درویش، سعید سهیلی، مجتبی راعی، شهریار بحرانی، علی شاهحاتمی، عزیزالله حمیدنژاد و خیلیهای دیگر یا به تلویزیون کوچ کردهاند و یا شانسشان را در سینما در ژانری دیگر دنبال میکنند.
اینکه چه شده که تولیدات سینمای دفاع مقدس تا بدین حد کاهش یافته، شماری از دلایل و عواملش را میدانیم. بله میدانیم که فیلم جنگی ساختن سخت است و نیاز به حمایتهای فراوان از سوی نهادها و ارگانهای مختلف دارد. میدانیم فیلم جنگی خوبساختن کاری پرهزینه است و بخش خصوصی از عهده اینکار برنمیآید؛ بهخصوص که توجه به استقبال مخاطب هم بسیار مهم است. این را هم میدانیم که انسان عافیتطلب است و دنبال دردسر نمیگردد و بنابراین نمیتوان از سینماگری که با داستانی کمدی یا هرگونه بیخطر دیگری میتواند زندگیاش را بگذراند و حساب بانکیاش را تپلتر کند، انتظار داشت که سری را که درد نمیکند دستمال ببندد و بیاید به حیطهای که هزار مسئول و مدیر و تصمیمگیر و بهانهگیر دارد. اینها را همه میدانیم؛ اما حتی این دانستنها هم این موضوع را توجیه نمیکند که چگونه سینمایی که در اوایل و اواسط دهه هفتاد شکوهی غیر قابل انکار داشت، چنین در سایه رفته باشد؛ چنانکه سینماگران دفاع مقدسی چشمشان به حمایت دولت باشد تا شاید شمار تولیدات این سینما یک فیلم بیشتر شود!
چرا فیلم دفاع مقدس کم ساخته میشود؟
محمدحسین لطیفی، کارگردان| این نه فقط سوال شما که سوال خود من هم هست: دلیل این کمبود چیست؟! و جوابش برای خود من هم مجهول است.اما بهرغم این مجهول بزرگ، راهکار رفع این معضل که همان پرداختن به موضوعات دفاع مقدس است، بسیار ساده است؛ مثلا پاسخ این پرسش که آیا نباید بخشی از بودجه وزارت دفاع این مملکت صرف فیلمسازی در بخش دفاع مقدس شود؟! جواب هم ساده است: حتما باید مجلس اختصاص بخشی از بودجه دفاعی وزارت دفاع را به فیلمسازی با موضوع دفاع مقدس قانونمند کند. اما متاسفانه هیچکس به تولید و تعیین بودجه به بخش تولید فیلمهای دفاع مقدس فکر نمیکند؛ در حالی که بودجه وجود دارد اما ردیف قانونی آن نیست و هر کسی گردن دیگری میاندازد!
یک تجربه عینی
مریم دوستی، کارگردان| واقعا نمیدانم اداره سینمای دفاع مقدس با چه کسانی است؛ در سینمای دفاع مقدس اگر ارگانی پشت فیلم نباشد و حمایت نکند، معرفی نکند، بلیت نخرد به بچههای انقلابی نگوید بیایید این فیلم را ببینید و تبلیغ کنید، کار در این حیطه سخت میشود؛ اما در انجمن سینمای دفاع مقدس حمایتها سلیقهای است. میگویند فلان مدیر از فیلم شما خوششان نمیآید و به همین خاطر نباید فیلم را بسازی. اینگونه درنهایت فیلم قربانی میشود. اما مرا سختیهای هدف از ادامه راه بازنمیدارد. من در مورد دریاچه ماهی کم سختی ندیدم. تا شب نمایش فیلم در کاخ جشنواره همه چیز خوب بود، اما منتقدان برنامه 7 باعث شدند ورق برگردد. در حالی که هزینه و چند سال عمر و زمان یک گروه حرفهای پای آن صرف شده بود.
چه باید کرد؟
علی سرتیپی، تهیهکننده| در دهههای 60 و 70 اولویتها با درصد زیادی به لحاظ معنوی، فطری و مالی روی جریان دفاع مقدس وجود داشت، ساخت فیلمها آنچنان پرهزینه نبود و چون مردم با مقوله جنگ بزرگ شده بودند، احساس بیشتری نسبت به این گونه فیلمها داشتند و این سینما دغدغه اصلی آنها بود و در نتیجه فیلمهای دفاع مقدس و جنگی با استقبال خوبی روبهرو میشد. اما در حال حاضر فضای تولید و استقبال مردم از فیلمهای دفاع مقدسی متفاوت شده است؛ یعنی تا فیلم خوب و با کیفیت و پیامآور ساخته نشود، استقبال نخواهند کرد، پس باید با توجه به این موضوع روشهای روز را در ساخت فیلمها پیاده کرد و از طرفی حمایتهای لازم را در تولید و پخش انجام داد تا اینکه تولیدات فیلمهای دفاع مقدس بیشتر شود.