عباس صفاری تسلیم کرونا شد
عباس صفاری، شاعر در پی ابتلا به کرونا و در سن ۶۹ سالگی در کالیفرنیا درگذشت
عباس صفاری پیش از این از ابتلای خود، خانواده و حتی نوه سه سالهاش به ویروس کرونا خبر داده و گفته بود چند هفتهای با این بیماری درگیر بوده و رو به بهبود رفته است. با این حال ریههایش هنوز درگیر بود و آسیبدیده بود و چون از پیش هم بیماری ریوی داشت، مجددا حالش وخیم شد.
شهروندآنلاین: «کبریت خیس» بارها تجدید چاپ شد؛ انقدر که خیلیها گمان میکردند این نوید تازهای برای علاقهمندان شعر سپید است. صفاری با حدود 20 چاپ مکرر این کتاب در واقع نشان میداد که میتوان همچنان مخاطب امروز را به سمت شعر کشاند. ترجمههایی هم در حوزه شعر انجام میداد که حکایت از رصد دقیق اوضاع شعر جهان داشت: «ماه و تنهایی عاشقان» سروده ایزومی شیکیبو و اونو کوماچی و «عاشقانههای مصر باستان» از راپاوند.
او با زبانی متعارف شعر میگفت؛ زبانی همراه با فارسی روز که گاهی پیوندهایی با زبان رسمی پیدا میکرد و گاهی هم به زبان ترجمه نزدیک میشد. در مجموع آنچه از شعر صفاری میخواندی، چندان دور و مهجور از زبان شنیدار نبود. انتخاب این مسیر، هم به جهت رویکردی بود که در سرودن شعر انتخاب کرده بود و هم به جهت نزدیکی که با رسانهها و شاعران ایران داشت. در مدتی که خارج از ایران زندگی میکرد، همچنان ارتباط نزدیکی با مطبوعات ایران داشت و دورادور شعر روز ایران را رصد میکرد. هرچند، اهل حواشی برخی محافل نبود و بیشتر ترجیح میداد در دنیای شخصی و خلوتنشینی خودش روزگار بگذراند.
عباس صفاری حدود ساعت ۶ صبح امروز، هفتم بهمنماه، به وقت ایران در بیمارستانی در نزدیکی محل زندگیاش در کالیفرنیا از دنیا رفت. دخترش، شایسته صفاری درباره درگذشت پدر گفت: «او پیش از این بیماری ریوی داشت، اما مدتی پیش به کرونا مبتلا شد، البته گفتند که خوب شده و او در خانه بود. اما ریههایش هنوز درگیر بود و آسیب دیده بود و چون از پیش هم بیماری ریوی داشت، مجددا حالش وخیم شد.» درباره چگونگی خاکسپاری این شاعر هنوز تصمیمی گرفته نشده است. او پیش از این، از ابتلای خود، خانواده و حتی نوه سه سالهاش به ویروس کرونا خبر داده و گفته بود چند هفتهای با این بیماری درگیر بوده و رو به بهبود رفته است.
او متولد سال ۱۳۳۰ در یزد بود و از آثار مهمش میتوان به «دوربین قدیمی و اشعار دیگر» (برنده جایزه شعر کارنامه)، «عاشقانههای مصر باستان» (ترجمه)، «کلاغنامه»، «کوچه فانوسها» (ترجمه)، «خنده در برف»، «مثل جوهر در آب» ( برنده جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران)، «قدم زدن در بابل» (مجموعهای از خاطرات و تکنگاریها)، «ملاقات در سندیکای مومیاگران»، «عروس چوپانها» (داستان منظوم از ازدواج اینانا با دموزی – ترجمه)، «مثل خواب دم صبح»، «پشیمانم کن» و … اشاره کرد.