محمدرضا نیکنژاد، آموزگار و کارشناس حوزه آموزشوپرورش درباره وضعیت معلمهای غیرانتفاعی
معلمان مدرسههای غیردولتی عموما دو دستهاند؛ کسانی که رسمی آموزشوپرورش هستند و با توجه به ارتباطات خود،سابقه تدریس و توناییهایشان به مدارس غیردولتی فراخوانده میشوند. این گروه بهصورت حقالتدریسی کار میکنند. دسته دیگر معلمهای آزاد هستند. این افراد عموما با گزینشهایی از آموزشوپرروش تایید و وارد مدارس غیردولتی میشوند.
با توجه به فضای اشتغال در کشور و بیکاری فزایندهای که در بین تحصیلکردهها در ایران وجود دارد، بسیاری از فارغالتحصیلان بهدلیل اینکه زمان و وقت و هزینهای که برای تحصیل گذاشتهاند، هدر نرود، بهدنبال این هستند که جایی استخدام شوند که در این میان شاید دمدستترین فضای اشتغال، مدارس غیردولتی است. این مدارس اتفاقا بهدلیل اینکه دستشان در جذب نیروی انسانی باز است، چهارچوبهای خودشان را در بکارگیری این افراد تنگ میکنند و از سوی دیگر با توجه به گستردگی نیروهای علاقهمند، مزایایی که باید این مدارس در اختیار آنها قرار دهد، محدود میشود.
البته مدارس غیردولتی هم چند دستهاند؛ مدارسی که شناخته شده و برند هستند به معلمهای حرفهای که اسمورسم دارند حقوقهای خوب میدهند، اما عموما این معلمها در مدارس غیردولتی عادیتر مشغول به کار میشوند و با شرایط سخت حرفهای درگیر هستند. مثلا اگر حقالتدریس یک معلم دولتی 50 هزار تومان در ساعت باشد، به این افراد کمتر از نصف این مبلغ داده میشود. از طرف دیگر عموما هم برای این معلمها و هم معلمهای خرید خدمتی، حقالتدریسی و معلمهای نهضتی، بیمههای ناکارآمدی تعریف شده است.
برای مثال اگر یک معلم رسمی آموزشوپرورش تماموقت حقوق و بیمه داشته باشد هم تابستان و عید و تعطیلیها؛ این معلمها اگر بیمه داشته باشند، صرفا فقط روزهایی است که سرکار میروند. بهعلاوه چون ساعتهای آموزشی با ساعت کاری تعریف شده در وزارت کار همخوانی ندارد (ساعتهای آموزشی 45 دقیقهای است و ساعت کار تعریف شده در قانون یکساعته) مجموعا مدت حضور این معلم در مدرسه دوسوم زمان واقعی حساب میشود و مثلا بیمه 20 ساعت در هفته برایشان رد میشود. بیمه نصفهنیمه در کنار تعطیلی روزهای عید و تعطیلات تابستان بدون حقوق، همه از سختیهای کار این گروه محسوب میشود.
این شرایط را بگذارید در کنار حقالزحمه اندکی که معلم مدرسه غیردولتی میگیرد. در بسیاری از موارد هزینهها و درآمدشان یربهیر میشود و چیزی دستشان را نمیگیرد.
توجه داشته باشید که در مورد نیروهای خرید خدمات آموزشی یا معلمهای نهضتی یا معلمهای حقالتدریس، مدرسه دولتی است و فشارهای آموزشی بر معلم کم است. ولی در مدارس غیردولتی سطح توقع از این معلمها خیلی زیاد است و در برخی موارد فشارهای زیادی به آنها وارد میشود. مثل امتحانهای پشت سر هم و برگه تصحیح کردنهای پشت هم و تحمیل روشهای آموزشی از طرف مدرسه و نادیده گرفتن نگاه و سلیقه معلم در آموزش و از همه مهمتر نادیده گرفتن تواناییهای این افراد در امر تدریس. عموما فشارهای زیادی که به این معلمها وارد میشود اقتدار و هویت معلمی را به چالش میکشد. معلم هم با توجه به اینکه ناچار است شرایط را قبول کند، به این نوع از استثمار شدید و عریان تن میدهد.
بهعلاوه قراردادهای این معلمها هم بسیار سست است. قراردادهایی که به شکل کاملا یکطرفه بسته میشود و به صراحت گفته میشود اگر از شما ناراضی باشیم کنار گذاشته میشوید یا اگر خانوادهها ناراضی باشند، مدرسه میتواند در هر لحظه از سال معلم را اخراج کند.
فشارها و اجحافها بر این گروه از معلمین و دیگر گروهها زیاد است و متاسفانه سازوکاری که در دولت یا نهادهایی وجود داشته باشد تا از حقوق این معلمان دفاع کند، نیست. نهادهای صنفی معلمان در کشور ما بسیار ضعیف هستند و نهایتا میتوانند اعتراضی و بیانیهای صادر کنند. بر خلاف نهادهای صنفی معلمین در جهان که صدای اعتراضشان میتواند بیعدالتیها در قرارداد و بیمه را به دادگاه بکشاند.
در کشور ما عموما نهادهای قدرت، از کارفرما حمایت میکند و متاسفانه این گروههای آسیبپذیر زیر چرخ اقتصاد و قدرت حاکم بر مدارس کار میکنند و صدایشان هم به جایی نمیرسد.
بسیاری از آنها دلخوش به همین سابقه چند ساله معلمی هستند که شاید روزی آموزشوپرورش آنها را استخدام کند. با اینحال دولت هم ساختار رسمیزدایی از نهادها را پیش گرفته است. ولی در گذشته پیش هم آمده در مقاطعی که نیاز بوده دولت دست به استخدام این نیروها زده و به همین دلیل هم این معلمها دلخوش به آینده هستند و شرایط غیرعادلانه استخدامی را قبول کردهاند.