چرا کسی زامبیهای فضای مجازی را مهار نمیکند؟
حضور و فعالیت زامبیهای فضای مجازی اتفاق جدیدی نیست. از زمانی که شبکههای اجتماعی راه افتاده، شاید مثل بسیاری از جوامع دیگر در دنیا، با پدیدهای به نام اکانتهای ساختگی و غیرواقعی روبهرو بودهایم که نیات شخصی خود را دنبال میکردهاند. گاهی مطالب غیرقابل بیان با هویت واقعی را منتشر میکردند، گاهی شایعه میساختند یا به انتشار مطالب مستهجن مبادرت میکردند. اما آنچه در میان کاربران ایرانی قابل مشاهده بود و احتمالا کمتر مشابهی در نمونههای بینالمللی دارد، حملات فراگیر و رفتارهای خشونتآمیز دستهجمعی است.
برای این رفتارها هم نمونه زیاد است؛ از حمله به صفحه کوبیاک، والیبالیست لهستانی تا حمله به صفحه ماریا کوماندیانا، مجری مراسم قرعهکشی جامجهانی (که چرا به دلیل لباس نامناسب تو نمیتوانیم مراسم را زنده ببینیم!) از جمله به صفحه مسی به دلیل گلزدن به ایران تا حمله به پیج بنجامین ویلیامز، داور استرالیایی بازی ایران-عراق در چارچوب جام ملتهای آسیا تا این اواخر حمله به صفحه کایل واکر مدافع منچسترسیتی که چرا با جهانبخش بازیکن ایرانی برایتون درگیر شدهای!
حملاتی که معمولا با ابراز گلایه و تذکر منتقدان همراه بوده و برای نمونه، عادل فردوسیپور – که جای خالیاش در این موارد بشدت احساس میشود- بارها به این رفتار کاربران اعتراض کرد و از آنها خواست تا نظراتشان را به شکل مدنیتر ابراز کنند و آبروی ایرانیها را نبرند.
اما موارد متفاوت این رفتارها، چیزی است که بیشتر در حوزههای اجتماعی و سیاسی و آن هم در فضای داخلی به چشم میآید. در این زمینه پیش از این با واکنش به سلبریتیها مواجه بودیم. مثلا کافی بود مهراب قاسمخانی یا هانیه توسلی یا ایکس یا ایگرگ، مطلب و عکسی به اشتراک بگذارند که برای بخشی از کاربران جالب نباشد یا به آن معترض باشند. چیزی که اغلب میدیدیم و هنوز هم میبینیم حمله دستهجمعی و فراخوان در صفحات پربازدید برای حمله به صفحه مورد نظر است، تا گوینده و هفت جدش از حرفی که زدهاند، پشیمان شوند و ابراز ندامت کنند.
فرهنگی که بهخصوص در جوامع هواداری فوتبال بسیار رایج است و دایم دیده میشود، یعنی غیرممکن است که مجری یا گزارشگری، عمدا یا سهوا حرفی علیه تیمی بزند یا کری بخواند یا گافی بدهد و با امواج وحشتناک زامبیهایی که برای فحاشی و تخریب او یکصدا شدهاند، مواجه نشود. مورد اخیرش هم حسین کلهر، مجری برنامه سلام صبحبهخیر شبکه سه بود که شوخیاش با لوگوی باشگاه استقلال نزدیک بود او را از زندگی ساقط کند. حتی باشگاه استقلال هم با واکنشی احساسی وارد میدان شد و از صداوسیما و شبکه و همه خواستار عذرخواهی بابت یک شوخی البته نابجا شد.
اینها را داشته باشید. اما چیزی که میخواهیم درباره آن حرف بزنیم، زامبیهای سیاسی و فرهنگیاند!
کاربران و اکانتهای بینام و نشانی که برای هر اتفاق مطلوبی جوسازی میکنند و هورا میکشند و برای هر فرد و اتفاق و اظهارنظری که نپسندند، آتش جهنم را مقابل چشم میآورند. بخشی از این کاربران هم خارجنشینهای مخالف نظام هستند که باز خودشان دودستهاند؛ اول آلبانینشینهایی هستند که تصویر و اخبارشان هم بیرون آمد و بهطور سازمانیافته مینشینند تا برای براندازی و علیه هر جریان و رویداد مثبتی در کشور توییت بزنند و لایک و پست بگذارند، بعد هم ایرانیان مهاجر سلطنتطلب یا معارضاند که در گوشه و کنار دنیا هموغمشان اظهارنظر درباره مسائل داخلی ایران است و با هر کس که مثل آنها فحاشی نکند و تا بیخ و بن با وضع کنونی مخالف نباشد، دشمناند. این دو دسته چنان افراطیاند که حتی شبکههای تلویزیونی خارج از کشور را برنمیتابند و بیبیسی و غیر از آن را هم محافظهکار و خائن میدانند!
اما آن بخش از کاربران که مورد نظر این مطلب است، کاربرانی ظاهرا از داخل کشورند که به شکلی هماهنگ و مشکوک همان اهداف جنگطلبانه و خصمانه خارجیها را دنبال میکنند. کاربرانی که اینها هم زامبیوار درحال حمله به دولت و فحاشی به چهرههای نظاماند و از هر برخورد نظامی که بوی به آتش کشیدهشدن منطقه را بدهد، استقبال میکنند و البته زیر پیجهای چند چهره تندرو سینه میزنند و هواداری میکنند.
عجیب اینکه چنین رفتاری از سوی این جماعت ناشناس و غیرواقعی از سوی افراد شناختهشده منتقد دولت هم با واکنش و اعتراضی مواجه نمیشود
عجیب اینکه چنین رفتاری از سوی این جماعت ناشناس و غیرواقعی از سوی افراد شناختهشده منتقد دولت هم با واکنش و اعتراضی مواجه نمیشود. درباره جمع زامبیهای وطنی و فعالیتهای خشونتبارشان میشود به واکنش اخیر معصومه ابتکار به یک توییت اشاره کرد که نوشته بود: «متاسفم که برخی مدعیان با هویت فیک چه اصراری دارند به الفاظ تحقیرآمیز و زن ستیز! چه اصراری دارند به توهین! یعنی واقعا نمیدانند به خودشان توهین میکنند!» یا حجتالاسلام زائری که نوشت: «احساس تکلیف کردهاید که با پول بیتالمال اکانتهای فیک بسازید و برای حفظ نظام به مردم فحش بدهید؟ اشکالی ندارد! اقلا به نیروهایتان بیاموزید که با عکس خانم، فحشهای مردانه ندهند! به آنها بگویید زبان هم جنسیت دارد و اگر قرار است خودشان را زن جا بزنند، ادبیاتشان هم باید زنانه باشد!»
این حرفها درواقع نشانههای این کاربران فیک را هم متذکر میشد که حالا به اکانت ناامن مشهور شدهاند؛ کاربرانی با اسامی غیرواقعی، عکسهای غیرواقعی و رفتارهای تند و غیرقابل توجیه. اگر در اینستاگرام دنبالشان کنید، معمولا هیچ تصویر و مطلب شخصی از آنها نمیبینید و با چند پست عمومی به فعالیت مشغولند. در توییتر هم به بازنشر مطالب خشونتطلبانه اشتغال دارند و خیلی وقتها با پستهای خاص تلاش میکنند جلبتوجه کنند، فالوور خود را بالا ببرند و فضا را شناسایی کنند.
اگر این رفتارها اینقدر سازماندهی شده و دستهجمعی نبود میشد از کنارش گذشت. اما همانطور که حجتالاسلام زائری و خانم ابتکار نوشتهاند اینها یک دسته و جماعتاند. مطمئنا وابسته به هیچ نهاد و ارگان معتبر و شناسنامهداری هم نیستند. اگر اینگونه بود حداقل حد و مرزی برایشان قایل میشدند و اینطور بیمحابا فحاشی نمیکردند و به دیگران تهمت نمیزدند.
اگر پشت این جریان فرد یا مرکز قابلاعتنایی بود، باید انتظار رفتار هوشمندانهتر و محترمانهتری از این گروه و از این اکانتهای ناامن میداشتیم. اما مطمئنا چنین نیست و هیچکس حاضر نیست مسئولیت کارهای وحشتناک و ادبیات وحشتناکتر آنها را به عهده بگیرد. اما عجیب است که به اعمال خود ادامه میدهند و مورد اعتراض قرار نمیگیرند. یعنی امکان آن نیست که پلیس فتا و دیگر نهادهای ذیربط هم تلاش کنند و بخشی از این جریان را زیر نظر بگیرند تا چهرههای اجتماعی و حتی مسئولان و شخصیتهای موجه کشور اینگونه مورد حمله و هتاکی نباشند؟