طوفان و موج سرمایی که ناگهان تاختوتاز در ارتفاعات دماوند را از سر گرفت، صعود گروه شش نفره کوهنوردان به زرین کوه را به چالش کشید. طوفان، آنها را از مسیری که در پیش داشتند منحرف کرده بود و از ساعت 19 روز سهشنبه 16 دی، عملیات جستوجو و نجات این کوهنوردان آغاز شد.
«سعید طاهری» رئیس شعبه هلال احمر دماوند که در این عملیات حضور داشت میگوید: «در این عملیات گرچه کوهنوردان نتوانسته بودند از جیپیاس استفاده کنند، اما آشنایی امدادگران با این منطقه کوهستانی و هدایت کوهنوردان به منطقه امن، درنهایت به نجات این گروه و پایان موفقیتآمیز عملیات منجر شد.»
داستان این نجات را میخوانید.
«علی رحیمی» و همنوردانش، وقتی ساعت 14 روی قله زرین کوه استراحت کوتاهی کردند و از هوای صاف آن روز لذت میبردند، نمیدانستند طوفان قرار است یک ربع بعد غافلگیرشان کند و خورشیدی که بالای سرشان میتابید را از نظر پنهان.
کمی استراحت کردند و 5 دقیقهای از قله به سمت پایین روانه شدند که طوفان شروع شد. مه سنگینی ریخته بود روی زرین کوه و باد مجال هیچ کاری را نمیداد. کولههای همدیگر را گرفته بودند تا مسیر را گم نکنند.
بیرون آوردن جیپیاس در آن باد و طوفان ممکن نبود و آسمان روشن یکباره تاریک شد. علی رحیمی از کوهنوردان نجاتیافته از این حادثه میگوید: «روز قبل از پیمایش، گزارشهای هواشناسی را نگاه کرده بودیم و در هیچکدام از آنها از طوفان و مه سنگین خبر نداده بودند.
همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد و وقتی مشغول پایین رفتن از قله بودیم ناگهان مه سنگینی روی قله زرین کوه ریخت و طوفان شدیدی شروع به وزیدن کرد. طوفان آنقدر شدید بود که اگر دستکش را برای استفاده از جیپیاس در میآوردیم ممکن بود باد آن را ببرد و دستمان یخ بزند.
مسیری را در پیش گرفتیم و به سمت پایین برگشتیم، اما بعد از دو ساعت پیمایش، متوجه شدیم که به دره رسیدهایم و راه را اشتباه رفتهایم.» هنگام صعود به قله یکی از اعضای گروه اعلام کرده بود که توان ادامه راه را ندارد و به طرف پایین سرازیر شده بود.
اعضای گروه گفته بودند اگر تا ساعت 20 خبری از آنها نشد با هلال احمر تماس بگیرد. رحیمی میگوید: «دوستمان همان موقع با هلال احمر تماس گرفته و اطلاعات ما را اعلام کرده بود. در آن شرایط موبایل همه ما به دلیل سرما باتری خالی کرده بود و امکان استفاده از آن وجود نداشت.
تنها یکی از اعضای گروه بود که تلفن همراهش فعال بود. هلال احمر با همان شماره تماس گرفت و ما وضعیت خودمان را گزارش دادیم. موقعیتی که در آن قرار داشتیم را اعلام کردیم و نیروهای هلال احمر با نشانههایی که میدادیم ما را راهنمایی میکردند تا در مسیر درست حرکت کنیم.
در نقطهای که رودخانه تار با دریاچه تلاقی میکرد قرار گذاشتیم اما نیروهای هلال احمر به دلیل مسدود بودن راه نتوانسته بودند به آنجا برسند. یک آدرس را اشتباه رفتیم و بعد از دوساعتونیم پیمایش، روبهرویمان برف سنگینی بود که نمیشد از آن عبور کرد.
دما از منفی 18 به منفی 25 درجه رسیده بود. با اینکه لایههای کاملی از لباس تنمان بود اما دندانهایمان از سرما به هم میخورد. از لحظهای که مسیر صعود را در پیش گرفتیم تا رسیدن نیروهای امدادی بیش از 30 ساعت کوهپیمایی مداوم کرده بودیم.
به جز استراحت 10 دقیقهای در قله و نوشیدن چای و کمی مواد غذایی، چیزی نخورده بودیم. آب و مواد غذایی همراهمان یخ زده بود. حتی به دلیل سرما نمیتوانستیم آن را از کوله بیرون بیاوریم. یکی از کوهنوردان باتجربه که همراهمان بود با هر ثانیه مکث و توقف فریاد میزد و میگفت اگر حتی یک دقیقه استراحت کنیم برای همیشه همینجا یخ میزنیم و جانمان را از دست میدهیم.»
تصمیمگیریهای درست و به همراه داشتن تجهیزات لازم برای کوهنوردی، برگ برنده گروهی بود که از غروب سهشنبه تا صبح چهارشنبه عملیات جستوجو و نجات آنها به طول انجامید.
محمدی میگوید: «وقتی در منطقه کوهستانی برفکوبی میکردیم درست در مسیرمان رد پای حیوانات مختلفی که در آن کوهستان زندگی میکردند را میدیدیم. ترسناکترین آن ردپای بزرگ خرس بود که از تازگی آن میشد فهمید مدت زیادی از حضورش در آن منطقه نمیگذرد.
در یکی از گذرگاهها بودیم که زمین زیر پایمان شروع به لرزیدن کرد و صدای مهیبی به گوشمان خورد. بعدها فهمیدیم در کوه روبهرو بهمن آمده. خطر همینقدر به ما نزدیک بود.»
عملیات ناممکن
اعلام مفقودی گروهی از کوهنوردان در ارتفاعات زرین کوه حدود ساعت 19 به امدادگران هلال احمر شهرستان دماوند رسید. تیمهای جستوجو و نجات تشکیل شدند و گروهها مسیر دریاچه تار را در پیش گرفتند.
«جلال عیوضی» نجاتگر داوطلب هلال احمر دماوند میگوید: «یکی از همنوردان این گروه، شماره تماس یکی از کوهنوردان را در اختیار ما گذاشته بود که کمک زیادی به ما کرد. امدادگران دماوند آشنایی زیادی با منطقه کوهستانی دارند و به کمک علایم و نشانههایی که این گروه به ما میدادند میتوانستیم محل حضورشان را حدس بزنیم.
هماهنگ کرده بودیم تا خودشان را به محل تلاقی دریاچه تار و رودخانه برسانند و ما آنجا به آنها برسیم. وارد ارتفاعات که شدیم شدت برف زیاد بود. بعد از گذر از چند پیچ، خودرو دیگر از پس برفی که جاده را پوشانده بود بر نمیآمد.
به دستور فرمانده عملیات ادامه مسیر را پیاده طی کردیم. به محدوده سایت پرواز دریاچه تار که رسیدیم ارتفاع برف به 80 سانت میرسید و کمی جلوتر تا 110 سانت هم برف باریده بود. درخواست خودروی آرگو کردیم، اما از نقطهای به بعد دیگر با آرگو هم امکان تردد نبود.»
نزدیک 2 بامداد بود که عملیات متوقف شد و ادامه آن به صبح موکول شد. دمای منفی 25 درجه و امکان سقوط بهمن در مسیر دریاچه، رسیدن به محل حادثه را برای گروههای امدادی ناممکن کرده بود. با آغاز سپیده صبح دو بالگرد برای جستوجو در کوهستان اعزام شدند؛ درست ساعاتی که گروه کوهنوردی در دره مشغول حرکت بودند و دید کافی برای پیدا کردن آنها وجود نداشت.
در مسیر عالیه دره
گروه امدادی مسیرهای احتمالی حرکت کوهنوردان را بررسی کرده بودند و به دو گروه تقسیم شدند تا یکی از مسیر دریاچه تار و دیگری در مسیر عالیه دره جستوجو را آغاز کند؛ راهی که درنهایت امدادگران را به مفقودان کوهستان رساند.
«کارو جلیلی» امدادگر داوطلب هلال احمر شهرستان دماوند میگوید: «کوهنوردان برای برگشتن از کنار دریاچه تار دو مسیر احتمالی داشتند؛ یکی جاده چناران و دیگری مسیر عایله دره. دومین مسیر در آن شرایط برفی و سرما، مسیر راحتتری بود.
یکی از همنوردان این گروه، شماره تماس یکی از کوهنوردان را در اختیار ما گذاشته بود که کمک زیادی به ما کرد. امدادگران دماوند آشنایی زیادی با منطقه کوهستانی دارند و به کمک علایم و نشانههایی که این گروه به ما میدادند میتوانستیم محل حضورشان را حدس بزنیم
برای همین احتمال زیادی وجود داشت که آنها را در این مسیر پیدا کنیم. بههرحال دو گروه شدیم و هرکدام در این مسیرها حرکت کردیم تا به گروه مفقود شده برسیم. شارژ موبایلشان تمام شده بود و ما خداخدا میکردیم که یکجا نمانده باشند و یخ نزده باشند.
بالاخره در عالیه دره آنها را پیدا کردیم.» بیش از 30 ساعت کوهنوردی و تحمل ساعتها گرسنگی و تشنگی، کوهنوردان مفقود شده را در شرایط سختی گرفتار کرده بود. جلیلی میگوید: «وقتی به این گروه رسیدیم خستگی از چهرهشان مشخص بود.
ساعتها در سرما کوهنوردی کرده بودند و کم توان شده بودند. سریع وضعیتشان را جویا شدیم و گفتند مشکلی برایشان پیش نیامده. البته بعدا وقتی آنها را به نقطه امنی رساندیم متوجه شدیم که انگشتان پای یکی دو نفر از آنها دچار یخزدگی شده.
خوشبختانه این عملیات با موفقیت برگزار شد، اما یک بدشانسی یا تصمیم اشتباه توسط این گروه میتوانست منجر به یک فاجعه در کوهستان شود.»
از سختیهای عملیات در زمستانهای دماوند میگوید: «عملیاتهای اینچنینی در دماوند در زمستان کمتر از 4 ساعت به نتیجه نمیرسد. ما از نوع حادثه و محل وقوع آن معمولا زمان حدودی را حدس میزنیم و تجهیزات انفرادی لازم را برای ماموریت به همراه میبریم.
به نظرم برای کم کردن ریسک عملیات بهخصوص در زمستانهای دماوند به تجهیزات بهتری نیاز داریم. ازجمله کفشهای کوهنوردی.
اگر این عملیات زمان بیشتری ادامه پیدا میکرد احتمال داشت که آب به کفشهای ما نفوذ کند و ما را دچار سرمازدگی کند.» هماهنگی بیشتر دستگاههای دخیل در اجرای عملیات هم یکی دیگر از نکاتی است که او به آن اشاره میکند که به اجرای عملیات سرعت بیشتری میدهد.