یکی از مشکلاتی که زندانیان پس از آزادی و معتادان پس از ترک اعتیاد با آن روبهرو هستند، عدمپذیرش از سوی خانواده و جامعه است. در واقع یکی از علل اصلی بازگشت افراد به سوی جرم همین مسأله است، زیرا گروه زیادی از این افراد نه از سوی خانواده و نه از سوی نهادهای مختلف قابل پذیرش نیستند
مریم رضاخواه: ساکش را روی کولش انداخت و جلوی در آهنی بزرگ زندان چند ثانیهای مکث کرد. هوای این سوی در، انگار با آن سو متفاوت بود. چند نفس عمیق کشید، اما دوباره انگار غمی بزرگ در دلش نشست. چه کار باید میکرد، کجا میرفت. در این پنج سالی که در زندان بود، یک نفر هم به ملاقاتش نیامده بود. مسیر جاده رو به آزادی را آرامآرام طی کرد تا به ماشینهای گذری رسید. نمیدانست باید پس از زندان چگونه زندگی کند.
تنها جایی را که داشت، آدرسی بود که یکی از همبندیهایش پیش از آزادی داده بود. رفتن پیش همبندیاش یعنی شروع دوباره خلاف. نرفتن هم مساوی بود با خیابانخوابی. برای راننده پرایدی دست تکان داد. خودرو زیر پایش توقف کرد. کاغذ آدرسی که در دست مچاله کرده بود، خواند و دربست رفت به سوی خلاف دوباره.
مشکلات عدمپذیرش زندانی
یکی از مشکلاتی که زندانیان پس از آزادی و معتادان پس از ترک اعتیاد با آن روبهرو هستند، عدمپذیرش از سوی خانواده و جامعه است. در واقع یکی از علل اصلی بازگشت افراد به سوی جرم همین مسأله است، زیرا گروه زیادی از این افراد نه از سوی خانواده و نه از سوی نهادهای مختلف قابل پذیرش نیستند. همین مسأله تنها راهی که برای این افراد باقی میگذارد، بازگشت به سوی جرم و خلاف است.
فرقی نمیکند یک فرد به چه جرمی در پشت میلهها گرفتار شده باشد، اما دغدغه خروج از همان ابتدا در ذهنش نقش میبندد. آیا میتواند به شغل قبلیاش برگردد؟ آیا همسرش دوباره با او زندگی میکند؟ فامیل چگونه به او نگاه میکنند؟ اینها دغدغههایی میشود که یک فرد در طول زندان با فکر آنها شب و روزش را سپری میکند. در هنگام آزادی اگر فرد از سوی خانواده و جامعه پذیرفته نشود، دوباره فضا برای بازگشت او به جرم اینبار حرفهایتر و کار آزمودهتر فراهم میشود.
محمدعلی نجفیتوانا، جرمشناس در گفتوگو با «شهروند آنلاین» میگوید: «زندان یک مجازات است که بار زیادی بر خود فرد و خانوادهاش میگذارد. این خانوادهاش است که باید در این میان نقش بازی کرده و جای خالی فرد را در خانه پر کند. بیشتر این خانوادهها وقتی فردی در زندان دارند، با مشکلات اقتصادی زیادی روبهرو میشوند، همین دلیل کافی است که برخی خانوادهها فرد زندانی آزادشده خود را نمیپذیرند.
تنبیه در زندان
در بیشتر مواقع فرزندان افراد زندانی نیز با مشکلات زیادی روبهرو میشوند و پذیرش خلافکاری از سوی این افراد بیشتر است. درواقع خانوادههای این افراد نیز آمادگی بیشتری برای برچسبزنی از سوی جامعه دارند.
او در ادامه میگوید: «روی جامعهپذیری زندانیان باید بیشتر تمرکز کرد، زیرا گاهی خانوادهها، فرد زندانی و مجرم را میپذیرند، اما این جامعه است که نگاه تلخ خود را همیشه با این افراد همراه میکند و برچسب خلافکاربودن را از پیشانی آنها برنمیدارد. به همین دلیل باید فرهنگ برخورد با زندانیان از داخل خانواده این افراد شروع شود. در واقع این را باید به اعضای خانواده آموزش داد که فرد در واقع با گذراندن زندان تنبیه شده است. دوران زندان او را تغییر داده و این خانواده است که میتواند از بروز مشکلات بعدی برای این افراد جلوگیری کند.
همراهی خانواده
او در ادامه میگوید: «بیشتر مجرمان به نوعی با مصرف موادمخدر نیز دستوپنجه نرممیکنند. خانواده در مورد معتادان ترککرده هم نقش مهمی ایفا میکند. میتوان گفت خانواده است که باعث میشود فرد برای همیشه موادمخدر را کنار بگذارد یا دوباره به سمت مصرف آن برود. بسیاری از خانوادهها نادانسته وقتی مجرمشان از زندان برمیگردد یا فرزند یا همسرشان موادمخدر را ترک میکند، تازه نقش تنبیهی خود را شروع میکنند. با بیمحلی به او سعی میکنند او را مجازات کنند. اما باید این را بدانند که این طرز برخورد نهتنها او را اصلاح نمیکند، بلکه زمینه را برای بازگشت به جرم در او تقویت میکند. برای آنکه فرد مجرم یا معتاد بتواند به زندگی عادی برگردد نیاز به همراهی خانواده دارد.
محبت و آغوش گرم خانواده میتواند فرد را به زندگی امیدوار کند و از همه مهمتر احساس مفیدبودن میکند و همین مسأله میتواند او را همیشه از خلافکاری دور کند. وقتی مجرمی که از زندان آزاد و از جمع خلافکارها جدا شده است، باید با خانوادهای روبهرو شود که او را دوست دارند و میخواهند او سالم زندگی کند. این مهمترین انگیزهای است که فرد خلافکار با دنیای خلافکاری برای همیشه خداحافظی کند. البته نباید از نقش مددکاران اجتماعی نیز غافل بود، زیرا آنها نیز میتوانند با رواندرمانی به بهبود این افراد کمک کرده و آنها را برای بازگشت به جامعه از نظر روانی آماده کنند.
مشکلات اقتصادی گریبانگیر زندانیان
یکی دیگر از مشکلات و موانعی که زندانی آزادشده با آن روبهرو است، مشکلات اقتصادی است. نپذیرفتن زندانی با سابقه کیفری شروع چالش فرد برای کار است. آنها گاهی برای تامین و حل مشکلات مالی دوباره به سمت خلاف میروند. در واقع میتوان گفت شروع آن نیز از نهادهای دولتی است، زیرا نخستین برگهای که در نهادهای دولتی پر میشود، برگه سوءپیشینه است. البته این مسأله در همه شغلها وجود دارد و متاسفانه فردی که از زندان آزاد میشود برای پیداکردن کار با مشکلات زیادی روبهرو میشود.
دکتر توانا در این مورد میگوید: «باید قوانینی در کشور وضع شود که در صورتی که بعد از چند سال فرد به خلاف رو نیاورد و عمل مجرمانه انجام نداد، سوءسابقه او پاک شود تا بتواند در شغلهایی که در آن تخصص دارد، مشغول به کار شود. در مورد افراد معتاد نیز وضع به همین منوال است و اگر کسی حتی سالها مصرف مواد داشته و توانسته است با سختی مواد را ترک کند، نباید او را به حال خود رها کرد و اگر به معتاد به عنوان یک بیمار نگاه شود، میتوان پس از رفع بیماری نگاه ویژهتری به او داشت. در واقع این جامعه است که میتواند راه بازگشت او را به سمت خلاف و خلافکاری ببندد.»
کمک گروهها و نهادها
این جرمشناس در ادامه میگوید: «حالا اگر فردی از سوی خانواده طرد شود و جامعه نیز پذیرشی برای او نداشته باشد و نتواند شغل مناسب و به دنبال آن درآمد مالی داشته باشد، چه انتظاری از او داریم که به سمت خلاف نرود؟
پس اولین نقش را خانواده ایفا میکند که با به فراموشی سپردن گذشته، فرصت دوبارهای به عضو خانوادهشان بدهد تا بتواند آینده بهتری را در کنار آنها رقم بزند. از سوی دیگر گروهها و نهادهها میتوانند فرد را در بازگشت به سوی جامعه کمک کنند. از نقش گروهها و نهادهای مردمی نیز نمیتوان به سادگی گذشت، زیرا برخی از این نهادهای مردمی در بازپروری معتادان نقش مهمی ایفا میکنند.»
نقش قوهقضائیه
او در پایان با اشاره به نقش برخی نهادهای متولی و سازمانهای قوهقضائیه که به مراقبتهای پس از زندان مربوط میشود، اشاره میکند و میگوید: «از این سازمانها باید حمایت بیشتری شود تا آنها بتوانند خدمات بهتری ارایه دهند و در آینده نهچندان دور شاهد باشیم که هیچ زندانیای پس از آزادی دیگر دست به خلاف نزند.»