سال ۱۳۹۵ از سوی رئیس وقت بنیاد شهید مرحوم حجتالاسلام شهیدی اعلام شد که ایران ۲هزار و ١٠٠ شهید مدافع حرم دارد. هرچند که همان زمان هم اعلام شد که این آمار قطعا قابل تغییر است.
با همه اینها، در همین تعداد آمار رسمی از شهدا یک نکته مهم وجود دارد و آن هم این است که فرمانده بزرگ سپاه قدس پدر تمام فرزندان شهدای مدافع حرم بود. آنهایی که از نزدیک با سردار سلیمانی معاشرت داشتند، میگویند که او وقتی به ایران میآمد از مسیر فرودگاه تا خانهاش مدام در حال تماس گرفتن با فرزندان شهدا بود.
خانواده و فرزند شهید مصطفی صدرزاده یکی از آنها بودند. شهید مصطفی صدرزاده ۱٣ ساله بود که از مازندران به همراه خانوادهاش به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان کردند. او دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیاتهای مذهبی، انجام کارهای فرهنگی، عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کرد.
در دوران جوانی در حوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه، دانشجوی رشته ادیان و عرفان شد.
مصطفی صدرزاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بیبی زینب(س) با نام جهادی سید ابراهیم، داوطلبانه به سوریه رفت و سرانجام پس از چندینبار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با اول آبان ماه سال ۹۴ در حومه حلب سوریه به شهادت رسید.
حالا از آن زمان که «فاطمه»، پدرش را از دست داد بیش از ٦ سال میگذرد و در این سالهای نبود پدر، پشتش گرم بود به مردی که پدر معنوی همه فرزندان شهدای مدافع حرم شده بود. وقتی پدر به شهادت رسید، حاج قاسم بدون معطلی خودش را به خانه آنها رساند تا از آنها دلجویی کند. همسر شهید صدرزاده از روزی میگوید که سردار به خانهشان آمد و دخترش فاطمه را در آغوش گرفت: «آن موقع فاطمه ٧ سالش بود. دخترم یکسری جانماز که عکس پدرش روی آنها چاپ شده بود، برای سردار آورد و به او هدیه داد.»
او میگوید بعد از شهادت همسرش، سردار به شدت و بیشتر از گذشته پیگیر وضعیتشان بود: «همیشه نگران خانواده ما بودند و هر زمانی که فرصت داشتند و حتی لابهلای گرفتاریهای زندگیشان، باز هم جویای حال ما میشدند. حتی یکبار مشکلی پیش آمده بود که من به زینبخانم، دخترشان، زنگ زدم و گفتم اتفاقی افتاده و من ناراحت شدهام. به فاصله نیمساعت و شاید هم کمتر، سردار با من تماس گرفتند و در مورد این موضوع با من حرف زدند. گفتند میخواستند بیایند شهریار بچهها را ببینند ولی شنیده بودند از اینجا رفتهایم.»
سردار بسیار ریزبین و حساس بودند. او آنقدر نسبت به مشکلات خانواده شهدای مدافع حرم حساسیت به خرج میداد که اگر مشکلی برای حتی یک خانواده هم پیش میآمد سریع به دنبال رفع مشکل آنها بود. فاطمه صدرزاده که حالا ١٣ ساله شده خیلی خوب محبتهای حاج قاسم را به یاد دارد و در این ٢ سالی که از شهادت سردار میگذرد، انگار نتوانسته چندان با این غم بزرگ کنار بیاید. همسر شهید صدرزاده با غم بزرگی که در صدایش موج میزند، ادامه میدهد: «چند روز پیش از دخترم پرسیدم اگر به تو بگویند بین برگشت سردار یا پدرت آقا مصطفی یکی را انتخاب کنی انتخابت کدام یک از آنهاست؟ مکث کرد و گفت من انتخاب میکنم سردار برگردد، چون سردار برای همه مردم است، ولی بابا مصطفی فقط برای ماست. من آنقدر که از شهادت سردار اذیت شدم، از شهادت همسرم اذیت نشدم. چون سردار بعد از آقا مصطفی حامی و پشتیبان فرزندانم بود. سردار سلیمانی ماورای تصور آدمهاست. او آنقدر به فرزندان شهدا محبت میکرد که غم از دست دادن عزیزشان برایشان کمرنگتر میشد. به خاطر همین محبتها و پیگیریهای زیادشان یکی از فرزندان شهدا گفته بود که ما دو بار یتیم شدیم. واقعا هم همینطور بود، دوبار و دومینبار عزیزتر از عزیز اول را از دست دادیم.»