دلایل عجیبی برای سرقت داشتند. پروندههای مهم دزدی که در سالی که گذشت در صدر اخبار رسانهها بود و مردم تا مدتها در مورد آنها صحبت میکردند. ماجرای این پروندهها بسیار خواندنی و جالب بود. سارقانی که روشها و شگردهای عجیبوغریب را برای دزدی انتخاب کرده بودند. از دزدی با موادشوینده گرفته تا سرقت از 200 زن با طلا و مس؛ در این میان دزدی جنجالی و پرسروصدا از خانه فرهاد مجیدی نیز در فضای مجازی پیچید.
چایی دردسرساز سارقان
پرونده نخست مربوط به چهار دزد خشن است. دزدانی که یک کارگاه تعمیر قطعات کامپیوتر، یک خانه و یک دامداری را هدف سرقتهای سریالی خود قرار داده بودند. آنها در یکی از سرقتهایشان، چندین دستگاه ماینر و کارت گرافیک را دزدیدند. خوردن چایی کار دستشان داد و خیلی زود لو رفتند. ماجرای این پرونده به ۱۴ آبان امسال برمیگردد. روزی که به ماموران کلانتري 141 شهرک گلستان، خبر یک سرقت مسلحانه از يک کارگاه تعمير قطعات کامپيوتر رسید. در ادامه بررسیها مشخص شد کارگاه، محل تعمیر کامپیوتر نبوده و محلي برای استخراج رمزارز بوده است. دوربینها نشان میداد متهمان قبل از سرقت، به عنوان مشتری وارد شده بودند و حتی چای خوردهاند. بنابراین ماموران اقدام به اثربرداری انگشت از روی لیوانهای چای کردند. آثار انگشت آنها را به متهمان رساند.
مرد هزار چهره و دختر رزمیکار
پرونده بعدی مربوط به سارق هزار چهره است. سارقی که آذر امسال زنان و دختران را هدف قرار میداد و ماجرای دزدیهایش سروصدای زیادی به پا کرد. مردی که چهرهاش را گریم میکرد. هر بار با ظاهری متفاوت ولی صحبتهای تکراری و با نفوذ طعمههایش را به دام میانداخت. سارق هزارچهرهای که زنان و دختران را در پوشش مسافر سوار میکرد، به آنها آبمیوه مسموم میخوراند و بعد از آن نیز تمام اموالشان را سرقت میکرد. قربانیان هرکدام یک تا دو هفته در بیمارستان بیهوش بودند و حال بدی داشتند. مرد هزارچهره به تبهکاریهایش ادامه میداد تا اینکه درنهایت یک دختر رزمیکار به سرقتهای او پایان داد. دختری که یک سال قبل نیز قربانی نقشه شوم این سارق حرفهای شده بود و اینبار دوباره به دامش افتاد، اما توانست از این مهلکه نجات پیدا کند و سارق حرفهای را تحویل پلیس دهد.
عرضه دزدی نداری
پروندهای دیگر در زمستان امسال جنجالی شد. کارگر یک فروشگاه با غرهای زنش به یک سارق تبدیل شد. با چاقو به دو طلافروشی دستبرد زد. طلا دزدید و طلافروش را زخمی و چشم چپش را کور کرد. متهم که در دومین سناریوی خود از سوی ماموران پلیس به دام افتاد، خود را به دیوانگی زده بود و ادعا میکرد که کارت قرمز دارد. روزها بود که نقشه میکشید. حرفهای زنش مدام در ذهنش رژه میرفت. «عرضه دزدی هم نداری.» همین حرف نیز باعث شد او سراغ دزدی برود. میخواست خودش را ثابت کند. میخواست خانه بخرد و وسایل خانه. تا چیزی از برادر و خواهرهایش کم نداشته باشد. برای همین تیزی را روی صاحب مغازه کشید. دستوصورتش را خط انداخت و به چشمش آسیب رساند. طلا را برداشت و فرار کرد.
دزدی با ظرف شوینده
در ماجرایی دیگر دزدی حرفهای با شگردی خاص سرقت میکرد. او در زندان آموزش دیده بود. همان زمانی که به خاطر یک زن میانسال معتاد شد و درنهایت هم پنج سال از عمرش را پشت میلههای زندان سپری کرد. همانجا بود که روش عجیبوغریب دزدی از خانههای مردم را آموخت. وارد آپارتمانها و حیاطها میشد. اول از همان حیاط یا پارکینگها سرقت میکرد. گاهی اوقات هم دل را به دریا میزد و سعی میکرد وارد خانهها شود. با همان وسیلهای که با ظرف شویندهها درست میکرد میتوانست درها را باز کند. او در بازجوییها گفت: «با ظرف شویندهها یک وسیله درست میکردم. از طریق همان وسیله میتوانستم درهایی که قفل محکمی ندارند، باز کنم. در زندان بودم که یکی از همبندیهایم این روش را به من آموخت.»
دیپلمههای دکتر
این بار دکترهای قلابی مردم را سرکیسه کردند و پولهای میلیونی به جیب زدند. بدون هیچ تبحر خاصی با ریسک بالا جراحیهای زیبایی انجام میدادند. مدرکشان دیپلم بود. با اینحال در فضای مجازی تبلیغات گستردهای داشتند. این زن و مرد به بهانه جراحیهای زیبایی و تزریق ژل و بوتاکس، مردم زیادی را سرکیسه کردند. شاکیان این پرونده کسانی بودند که بعد از پذیرش در مطب این دو دکتر قلابی، دچار حساسیتهای شدید پوستی شدند و صورتشان بههمریخت. دکترهای قلابی حتی داروهای قاچاقی و تاریخ گذشته به مردم تجویز میکردند. با اینحال، چندماه بیشتر نتوانستند فعالیت کنند و درنهایت مطبشان در یک زیرزمین لو رفت. بعد از دستگیریشان بود که به تعداد شاکیهای آنها روزبهروز اضافه شد.
سرقت دوربینهای راهنماییورانندگی
در میان پروندههای امسال، ماجرای سرقتهای امین نیز جالب بود. پسر جوانی که با دو همدست دیگرش سوار خودروی وانت میشدند. نیمههای شب در خیابانها پرسه میزدند. خلاف میکردند و اگر دوربین راهنماییورانندگی از خودروی آنها عکس نمیگرفت، متوجه میشدند که دوربین خاموش است. بعد همان دوربین را هدف سرقتهای خود قرار میدادند. سارقانی که طی دو ماه چندین دوربین راهنماییورانندگی را سرقت کردند. این دزدان حرفهای پایتخت به خیال اینکه هیچوقت دستگیر نمیشوند به سرقتهای خود ادامه دادند، تا اینکه در تله پلیس گرفتار شدند.
عجیبترین دزدی پایتخت با طلا و مس
زمستان امسال پروندهای مهم پیشروی ماموران پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت. سرقتهای عجیبوغریبی که محراب در کارنامه قضائیاش ثبت کرد. او شگرد خاصی را برای دستبرد به طلاهای زنان پایتخت انتخاب کرده بود. این سارق حرفهای با معرفی خود به عنوان مامور اداره برق وارد خانهها میشد. خانههایی که زنان تنها در آنجا حضور داشتند. او به بهانه کاهش مصرف برق، طلاهای زنان را میگرفت و آن را مقابل کنتور قرار میداد که مثلا از این طریق مصرف برق را کاهش دهد. اما سر فرصت مناسب پا به فرار میگذاشت و طلاها را با خود میبرد. مجرمی که بین 150 تا 200 شاکی را در پرونده خود داشت.
سرقت باورنکردنی از خانه سرمربی استقلال
سرقت از خانه فرهاد مجیدی نیز یکی از مهمترین پروندههای سال 1400 بود. بهمنماه امسال این سرقت رخ داد. فرهاد مجیدی که در یک خانه دو طبقه ویلایی به همراه مادرش زندگی میکند، منزل خود را ترک کرد و به طبقه بالا رفت تا به مادرش سر بزند. اما در بازگشت بعد از دقایقی کوتاه، ناگهان متوجه سرقت گاوصندوق شد. درون گاوصندوق اموال شخصی و اوراق بهادار خود را نگه میداشت. اموال سرقتشده به ارزش ۶۰هزار درهم بود. این سرقت عجیب، سریع و باورنکردنی با حضور نیروی انتظامی و صورتجلسهکردن وضعیت موجود همراه شده و ماموران انتظامی به دنبال کشف سارقان منزل سرمربی استقلال هستند.
سرقت برای آزادی برادر
در یک پرونده دیگر پسری جوان برای آزادی برادرش دست به دزدی زد. او هدفش فقط آزادی برادرش از زندان بود. اما خودش هم گیر افتاد. پسر جوانی که برای جورکردن وثیقه برادرش، نقشه عجیبی کشید. او با سرقت از ایستگاه آتشنشانی، تجهیزات پلیسی دزدید. بعد از آن به یک خانه رفت و با تهدید پدر و پسر، دست به سرقت مسلحانه زد. آن هم فقط به خاطر اینکه بتواند برادر سارقش را از زندان آزاد کند، ولی به هدفش نرسید، خودش هم گرفتار شد. نهتنها نتوانست برادرش را آزاد کند، بلکه خودش هم دستگیر شد. حالا باید با برادرش مدتی را در زندان بماند. او گفت: «برادرم به زندان افتاده بود. باید برای او کاری میکردم. به همین علت با دوستانم تصمیم گرفتیم از خانه یکی از آشناهایمان سرقت کنیم. ولی وقتی به آنجا رفتیم، رکب خوردیم. اصلا آن پولی که فکرش را میکردیم نبود.»
سرقت پیچها و سقوط ۵ تیر چراغ برق
آخرین پرونده بسیار عجیبوغریب است. ماجرا از این قرار بود که در شرق به غرب بزرگراه آزادگان قبل از پل سعیدی محدوده علیآباد قاجار، پنج تیر چراغ برق روی سطح سواره سقوط کرد. این حادثه باعث انسداد کامل محور شد، به همین علت بار سنگین ترافیک بسیار زیاد شد. تیرهای چراغ برق در سطح راه افتاده بودند که تیمهای راهور به دلیل اهمیت موضوع و مسدودبودن معبر، این تیرهای چراغ برق را با کمک رانندگان عبوری به رفیوژ میانی منتقل کردند. در این حادثه به کسی آسیبی نرسید. در ادامه بررسیها مشخص شد که پیچ تیرهای چراغ برق در بزرگراه آزادگان به سرقت رفته و دلیل سقوط، نداشتن پیچ بوده است.