مربیگری بسکتبال در کنار نویسندگی!/ این زن یک جایزه مهم برده است

گفت‌وگو با نشاط داودی که در کنار چاپ آثار ادبی به حرفه مربی‌گری و آموزش بسکتبال مشغول است

نشاط داودی: من از سال 87، کارم را با رمان «بازگشت» شروع کردم که از سوی نشر «پرسمان» چاپ شد. بعد هم «بهار زرد» و «رنگ خاموشی». کتاب «باد ما را خواهد برد» را هم همراه با خانم مظفری نوشتیم. بعد از آن مجموعه کتاب «گلپری» را به شکل دوزبانه (فرانسه و ترکی استانبولی) چاپ کردم. الان هم دو کتاب دارم که با مجموعه خیریه دکتر نبی کار و حق‌الزحمه آن را هم تقدیم خیریه کرده‌ایم. به‌علاوه اینکه در حوزه داستان کوتاه، سال 99 یکی از داستان‌های کوتاهم برنده جایزه صادق هدایت شد.

مربیگری بسکتبال را در چه رده‌هایی کار کرده‌اید؟

من در مقطع دبیرستان و در آموزش‌وپرورش هستم. ولی از سنین هفت تا بیست سال، شاگرد دارم.

به شکل خصوصی؟

من مسئول انجمن بسکتبال منطقه سه آموزش‌وپرورش هستم. در کنار این، علاوه بر مربیگری، باشگاه خصوصی هم دارم.

علاقه به بسکتبال از کجا آمده؟

من تربیت‌بدنی خوانده‌ام و در تیم بسکتبال دانشگاه هم بودم. بعد هم مربیگری را ادامه دادم.

کتابی هم در این زمینه داشتید، درست است؟

ماجرا از این قرار بود چون مسابقات بسکتبال زیادی در منطقه برگزار می‌کردم، از نزدیک شاهد این بودم که بچه‌ها می‌آمدند و می‌دیدیم حتی خط زمین را هم بلد نیستند. خب همه مدارس که امکانات مناسب ندارند، اما این کتاب را فدراسیون بسکتبال و آموزش‌وپرورش گرفت و خیلی از جاها پخش کردند. در واقع به‌عنوان یک کتاب آموزشی برای بچه‌ها، به مناطق مختلف ازجمله شهرستان‌ها هم دادند. رنگ، نقاشی و تصویر هم داشت و به درد بچه‌ها می‌خورد.

چطور به انگلیسی ترجمه شد؟

همان زمان گفتم اگر کتاب ترجمه هم بشود، خوب است چون جمله‌های ساده‌ای دارد. به این ترتیب کتاب را به پانته‌آ فلاحی، دخترخاله‌ام دادم که آن را ترجمه کرد. چون الان ما در باشگاه، سعی می‌کنیم اصطلاح‌های انگلیسی هم استفاده کنیم.

چرا؟

به‌دلیل اینکه بچه‌ها در ماهواره گاهی اصطلاحات مربوط به این رشته را می‌شنوند و می‌پرسند. در کنار اینها خواستم کتابی با عنوان «داور کوچک» هم با محتوای آموزش داوری به بچه‌ها تدوین کنم که دیگر به وضعیت بازار نامناسب کتاب و مشکلات اینچنینی  برخوردیم.

برگردیم به کتاب‌هایی که در حوزه ادبیات دارید.

من از سال 87، کارم را با رمان «بازگشت» شروع کردم که از سوی نشر «پرسمان» چاپ شد. بعد هم «بهار زرد» و «رنگ خاموشی». کتاب «باد ما را خواهد برد» را هم همراه با خانم مظفری نوشتیم. بعد از آن مجموعه کتاب «گلپری» را به شکل دوزبانه (فرانسه و ترکی استانبولی) چاپ کردم. الان هم دو کتاب دارم که با مجموعه خیریه دکتر نبی کار و حق‌الزحمه آن را هم تقدیم خیریه کرده‌ایم. به‌علاوه اینکه در حوزه داستان کوتاه، سال 99 یکی از داستان‌های کوتاهم برنده جایزه صادق هدایت شد.

گفتید کتاب «باد ما را خواهد برد» را همراه با خانم مظفری نوشتید. چطور شد تصمیم گرفتید تالیف مشترک داشته باشید؟

ما جزء بانوان نیکوکار کهریزک بودیم و در بازارچه خیریه کهریزک، کتاب‌هایمان را به نفع خیریه می‌فروختیم. همان زمان خانم بهادرزاده، مدیر کهریزک به من و خانم مظفری پیشنهادی داد برای تالیف دونفره یک کتاب. گفت کتاب‌هایی که من نوشته‌ام خانم‌ها را برای امر نیکوکاری مجاب می‌کند، اما شما بیایید همراه با من کتابی بنویسیم که با خواندن آن، قشر جوان هم در این زمینه ترغیب شوند. نوشتن آن هم حدود یک‌سال طول کشید. وقایع آن هم براساس واقعیت بود و خوب از آن استقبال شد.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
۱ دیدگاه
  1. ساره می‌گوید

    چه زندگی جالبی و خانم موفقی ممنون از این مصاحبه های خوب عالی بود

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.