صحنه حمله سگ ها خیلی ترسناک بود!
معاون اجرایی اورژانس تهران: تا جایی که ممکن است شرایط روحی همراهان بیمار را درک میکنیم
کلید را در قفل چرخاند و در یک لحظه همه چیز شبیه به یک فیلم ترسناک شد. در اتاق باز شد، سه قلاده سگ بیرون آمدند، به سمت تکنسینهای اورژانس رفتند و آنها را زخمی کردند. کسی نبود تا به داد آنها برسد. نیروهایی که آمده بودند تا به یک بیمار رسیدگی کنند. اما در لحظهای کوتاه، مورد غضب همراه بیمار قرار گرفتند. اتفاقی که چند روز پیش رخ داد و تکنسینهای اورژانس را مجروح کرد.
سیما فراهانی _ شهروند آنلاین؛ ماجرایی عجیب که فقط بهخاطر خشم برادر بیمار در خانهشان اتفاق افتاد. حالا تکنسینهای اورژانس پیگیر این پرونده هستند و از آنجاییکه حال بیمار زیاد بد نبود و آنها در شرایط نرمال و طبیعی قرار داشتند، تصمیم گرفتند این پرونده را پیگری کنند.
روایت یک حادثه هولناک
ماجرا به چند روز پیش برمیگردد. وقتی نیمههای شب به اورژانس خبر رسید که دختری جوان در خانهشان دچار ضعف و بیحالی شده است، بلافاصله نیروهای اورژانس راهی محل شدند. خانهای در طبقه چهارم آپارتمانی در سعادتآباد بود. وقتی نیروهای اورژانس به آنجا رسیدند، اتفاقی عجیب رخ داد. ماجرایی خطرناک که تا چند روز در صدر اخبار حوادث بود. حالا تکنسین اورژانس در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» آن ثانیههای وحشت را روایت میکند:
چه کسی با شما تماس گرفت و به آن خانه رفتید؟
ساعت یک شب بود که خواهر بیمار با ما تماس گرفت. ضعف و بیحالی دختری جوان را گزارش کرد. با همکارم به آنجا رفتیم.
وقتی رسیدید چه اتفاقی افتاد؟
وقتی میخواستیم وارد آپارتمان شویم صدای سگ را شنیدیم. درست هنگام ورود به خانه با سه سگ خانگی مواجه شدیم. دختری جوان آنجا حضور داشت و خواهرش نیز بیمار بود. ما همان لحظه ورود از آنها خواهش کردیم سگها را جایی ببرند که ما بتوانیم کارمان را انجام دهیم. دختر جوان سگها را به داخل اتاق خواب هدایت کرد. ما هم بالا سر مریض حاضر شدیم و معاینه را شروع کردیم. زیاد بدحال نبود. دچار ضعف و بیحالی شده بود. اما در همان حین که داشتیم او را معاینه میکردیم ناگهان دوباره خواهرش از اتاق بیرون آمد. خیلی عصبانی بود. با ناراحتی به ما گفت که خجالت نمیکشید از سگ میترسید. بعد از آن بحث را به این موضوع کشاند که باید خواهرم را به بیمارستان ببرید. گفتیم اقدامات اولیه در خانه انجام میشود، اگر لازم بود او را به بیمارستان اعزام میکنیم. ولی او اصلا کوتاه نمیآمد.
چه زمانی سگها به سمت شما حمله کردند؟
خواهر بیمار دعوا کرد تا اینکه ناگهان به سمت در رفت. کلید را چرخاند و در را قفل کرد. بعد از آن کلید را برداشت و به اتاق رفت. سه سگ خانگی یعنی یک سگ کوچک و دو سگ تقریبا بزرگ را از اتاق بیرون آورد. آنها را به سمت ما هدایت کرد. خیلی صحنه ترسناکی بود. سگها به ما حمله کردند. البته به من بیشتر آسیب رساندند، چون همکارم کمی دورتر ایستاده بود.
چه آسیبهایی دیدید؟
آنها لباسهای مرا پاره کردند و چند جای بدنم را هم گاز گرفتند. وقتی به بیمارستان رفتم، فورا واکسن هاری زدند.
بعد چه شد؟
بعد که سگها آرام گرفتند، ناگهان خودش شروع کرد به داد و فریاد. هیجانی شد و جیغ میکشید. میگفت حالم بده. قرص خوردهام. در همین حین ما هم کلید را پیدا کردیم و در را باز کردیم. پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت و ماموران کلانتری به آنجا آمدند. گزارش این ماجرا ثبت شد. ولی باز هم آن دختر میگفت حالم بد است. برای همین ما نیز طبق وظیفهای که داریم، آمبولانس دیگری درخواست کردیم و خواهر بیمار به بیمارستان رفت.
بیمار اولیه چطور؟
او دیگر بیمارستان نیامد. ما هم از او امضا گرفتیم. دچار ضعف و بیحالی بود. مثل سرماخوردگی ساده یا افت فشار. ولی خواهرش میگفت من قرص خوردم و حالم بد است. برای همین او را به بیمارستان بردند.
سگها از چه نژادی بودند؟
نژادشان را نمیدانم. سگ خانگی بودند.
وضعیت پرونده به کجا رسید؟
وکیل حقوقی ما به همراه رئیس اورژانس منطقه تا صبح در کلانتری بودند، ولی کسی جلب نشد.
همچنان پیگیر شکایت هستید؟
ما همان شب شکایت کردیم. فقط بهخاطر اینکه این اتفاق دوباره برای همکارانمان نیفتد. چون این حق ما نیست که برای درمان میرویم، ولی با چنین صحنههایی مواجه میشویم و چنین برخوردهایی با ما میشود. شاید هم آن دختر واقعا حالش خوب نبود و کنترلی بر رفتارش نداشت. ولی برخوردش عجیب و نادر بود. من خودم تا به حال چنین چیزی ندیده بودم.
موردی مشابه در سرپل ذهاب
این اولینبار نیست که تکنسینهای اورژانس شاهد چنین برخوردهایی هستند. بارها و بسیار شاهد چنین ماجراهایی بودیم. تا به حال چندین بار این روایتها صدر اخبار شدهاند. مثلا درست چند روز پس از این حادثه، این بار تکنسینهای اورژانس در سرپل ذهاب مورد حمله همراهان بیمار قرار گرفتند. ماجرا از این قرار بود که همراهان مصدوم یک حادثه تصادف با نیروی اورژانس درگیر شدند. این درگیری باعث شکستهشدن بینی و پارگی ابرو و لب همکار فوریتهای پزشکی ما شد.
وقتی همکاران پایگاه فوریتهای پزشکی کرند غرب و سرپلذهاب به محل اعزام شدند، مصدومان حادثه ترافیکی را به بیمارستان شهدای سرپلذهاب منتقل کردند. اما یکی از مصدومان نیاز به خدمات تخصصیتر و اعزام به شهرستان کرمانشاه را داشت. در حین اعزام بیمار به بیمارستان، همراهان بیمار اصرار میکنند که حتما باید سه نفر از همراهان با بیمار به کرمانشاه اعزام شوند، آن هم توسط تکنسین فوریتهای پزشکی، اما با توجه به قوانین اورژانس از ورود همراهان اضافی به آمبولانس خودداری میشود. نهایتا مصدوم با یک همراه به بیمارستان تخصصی در شهرستان کرمانشاه اعزام میشود. در میانه مسیر با سدکردن جلوی آمبولانس همراهان بیمار از ماشین پیاده و با همکاران اورژانس درگیر شدند. کتککاری کردند که این درگیری باعث شکستهشدن بینی و پارگی ابرو و لب همکار فوریتهای پزشکی شده است.
پیگیر پروندههای شکایت هستیم
روحالله جعفر صالحی، معاون اجرایی اورژانس تهران پیگیر پروندههای قضائی اینگونه موارد است. او در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» از حمایتهای حقوقی اورژانس در اینگونه موارد از تکنسینهای اورژانس میگوید:
در اینگونه موارد تا چه حد پروندههای قضائی را پیگیری میکنید؟
معمولا ما در پروندههای کیفری و اتفاقات و درگیریهایی که رخ میدهد، تا آخرین لحظه پیگیر هستیم. پیگیریهای ما خیلی سفتوسخت است. در این میان دستگاه قضائی نیز کمک بسیار زیادی به ما میکند تا پروسههای دادرسی طی شود.
مثلا در این مورد هنوز دستور جلب متهم صادر نشده است، آیا اقدامی در اینخصوص انجام دادهاید؟
معمولا در اینگونه موارد، دستور جلب متهم در صورتی صادر میشود که مستندات به اندازه کافی وجود داشته باشد. ولی وقتی مشخص است که متهم قصد فرار ندارد و خانه و محل زندگیاش هم مشخص است، باید منتظر ماند تا پروسه قضائی پرونده طی شود. بعد از آن بازپرس دستور جلب را صادر میکند تا متهم از خودش دفاع کند. درنهایت هم حکم صادر میشود. از طرفی ما هم این را میدانیم و درک میکنیم که وقتی سر صحنه میرویم، قطعا در بدترین شرایط روحی مردم آنجا هستیم و خدمت میکنیم. برای همین تا حد ممکن این شرایط روحی برایمان قابل درک است. مثلا فردی که عزیزش بیمار است یا فوت میکند، حال روحی خوبی ندارد. سعی میکنیم با این افراد تا جایی که ممکن است سازش کنیم.
مواردی هم بوده که به مجازات ختم شود؟
پروندههایی که در آن ایراد ضرب و جرح وجود دارد، باید در دادگاهها رسیدگی و نسبت به آن اقدام شود. در خیلی از مواقع رأی بر مجازات متهم صادر میشود.
اگر خسارت مالی باشد چه اقداماتی انجام میدهید؟
درخصوص تخریب اموال نیز مسأله به همین صورت است. ما شکایت میکنیم و پرونده نیز پروسه قضائی خود را طی میکند. اما مواردی هم هست که خود تکنسین شاکی میشود. اینجا دیگر مسأله شخصی میشود. این دیگر بستگی به خود تکنسین دارد که نسبت به متهم اعلام رضایت کند یا پیگیری قضائی را ادامه دهد. البته که در بسیاری از این موارد تکنسینهای ما اعلام رضایت میکنند. ولی باز هم مواردی داشتیم که شکایت خود را پس نگرفتند و مسأله را پیگیری کردند. چراکه در اینگونه موارد معمولا تکنسینهای ما مظلومانه مورد ضرب و شتم واقع میشوند.
مثلا همراه بیمار یا خود بیمار حالش خیلی هم بد نیست که رفتارش قابل کنترل نباشد. برای همین تکنسین پرونده را پیگیری میکند و مواردی هم داشتیم که به مجازات ختم شده است. ولی این موارد بهندرت اتفاق میافتد. چون معمولا از سمت متهم نیز اقداماتی برای جلب رضایت صورت میگیرد و درنهایت بخشیده میشود. مثلا رضایت ما را جلب و جبران خسارت میکند. البته باز هم میگوید که عموما قوه قضائیه و نیروی انتظامی با ما همکاریهای بسیار خوبی دارند.
مثلا در رابطه با موردی مثل راننده اتوبوس که با پنچر کردن آمبولانس باعث مرگ یک کودک شد، چه کار کردید؟
کسی که به بیتالمال خسارت بزند دیگر مسأله غیر قابل اقماض است. اگر حتی ما اعلام رضایت کنیم، پرونده از جنبه عمومی جرم بررسی میشود. قاضی حکم میدهد و استثنا هم ندارد. باید خسارت ما جبران شود. مثلا همین پرونده شاخههای خاص خودش را دارد که باید تمام جهاتش بررسی شود. باید پروسه دادرسی طی شده، میزان خسارت مشخص شود و بعد از آن به رأی نهایی میرسد.
انتهای پیام/