سالار عقیلی گفت: «من خودم افتخار داشتم که در گروه «دستان» یکی از آثار بسیار زیبای ایشان به نام «سرشک نیاز» را اجرا کنم. شبی هم در خدمت ایشان همین قطعه را خواندم که بسیار لطف داشتند. حدود سیویکی دو سالم بود. وقتی قطعه را خواندم ایشان بسیار تشویقم کردند و محبت داشتند و خاطرهای بسیار زیبا بود برای من.»
متأسفانه امروز باخبر شدیم که هوشنگ ابتهاج متخلص به «سایه» از میان ما رفتند. با شما تماس گرفتیم تا درباره فقدان این چهره بزرگ بپرسیم.
هوشنگ ابتهاج یکی از گنجینههای شعر و ادبیات ایران بودند. تمام کسانی هم که بهنوعی با موسیقی آشنا و همراه هستند، آثار ایشان را میشناسند و با اشعار این عزیز ازدسترفته آشنایی دارند. «سایه» نامی ماندگار در این عرصه خواهد بود، چنانچه به قولی یکی از دوستان «سایهای از سر ما رفت». این تعبیر زیبا و بجایی بود که درباره ایشان میتوان به کار برد، چراکه حقیقت این است که سایهای از سر ما رفت.
اجرای شما از آثار ایشان به سالها پیش برمیگشت. درست است؟ هرچند این اواخر هم یکی از آثار ایشان را خوانده بودید.
من خودم افتخار داشتم که در گروه «دستان» یکی از آثار بسیار زیبای ایشان به نام «سرشک نیاز» را اجرا کنم. شبی هم در خدمت ایشان همین قطعه را خواندم که بسیار لطف داشتند. حدود سیویکی دو سالم بود. وقتی قطعه را خواندم ایشان بسیار تشویقم کردند و محبت داشتند و خاطرهای بسیار زیبا بود برای من.
آثار ایشان در خاطر بسیاری از مردم و همچنین علاقهمندان ادبیات و موسیقی ماندگار است؛ چنانچه میشود گفت با فقدان بزرگی مواجه شدهایم.
درگذشت ایشان در واقعه ضایعه بزرگی برای جامعه فرهنگی کشور است. من این ضایعه را به تمام مردم ایران تسلیت میگویم؛ بهویژه به عزیزانی که علاقهمند شعر و ادب هستند، همچنین به هنرمندان و اهالی موسیقی که همگی ایشان را میشناسند و با آثارشان آشنایی دارند. برای خودم هم بسیار باعث تأسف بود، چراکه هم به ایشان علاقه داشتم و هم اینکه چندین اثر از آثار ایشان را اجرا کردهام. نقطه درخشان آن اما همان «سرشک نیاز» بود که با گروه «دستان» کار کردم. به هر حال همگی از این ضایعه بسیار ناراحتیم.
ایشان یکی از معدود شخصیتهای جامعالاطراف ادبیات و شعر ما بودند که تسلط و آشنایی کافی هم با موسیقی داشتند. نظرتان درباره نگاه ایشان به موسیقی چیست؟
ایشان به معنای دقیق کلمه عاشق موسیقی بود. اگر به آثار استاد شجریان هم مراجعه کنید، بعضی از اشعار ایشان را خواندهاند. آقای ابتهاج خودشان هم یکی از علاقهمندان آثار زندهیاد استاد شجریان بودند و کارهایشان را دنبال میکردند. علاقه خاصی هم به ایشان داشتند که اگر به مصاحبههایشان نگاه کنید دقیقا به همین علاقهمندی اشاره کردهاند. من «سایه» را بهنوعی حافظ زمان خودمان میدیدم، چنانچه اگر به آثارش رجوع کنید، حافظ هم در شعر و ادب سرآمد بود و هم اینکه در موسیقی شناخت داشت. ابتهاج هم موسیقی را میشناخت و شما چنین شناختی را در اشعارش بهروشنی میبینید. شعر ابتهاج واقعا یک شعر موسیقایی است. در مجموع از هر جهت که به این ضایعه نگاه کنیم میگوییم حیف که در حال از دست دادن چنین چهرههایی هستیم. چون چنین شخصیتهایی آخرین بازماندگان گنجینههای شعر و ادبیات و موسیقی ما هستند و از بین ما میروند و دیگر جایگزینی نخواهند داشت. از این بابت بسیار متأسف و متأثر هستم. به قول فریدون مشیری: «شاخهها مضطرب از جنبش باد/ درهم آويخته ميپرهيزند/ برگها سوخته از بوسه مرگ/ تکتک از شاخه فـروميريزند».