کوچ بزرگانی چون «هوشنگ ابتهاج» برای مایی که فرهنگ و هنرمان در سالهای اخیر ستاره چندانی نداشته و با کوچ هر ستارهای جای خالی او پرنشده باقی مانده، نگرانکننده و به نحو طعنهآمیزی ترسناک است. نگرانی از اینکه در سالهای آینده دیگر اسطورهای یا به اصطلاح غولی در دنیای فرهنگ و هنر این سرزمین وجود نخواهد داشت و ترس از اینکه جاهای خالی غولهای سفر کردهمان تا ابد خالی خواهد ماند. چنانچه بعد از فروغ و اخوان و سهراب سپهری و احمد شاملو کسی جای خالیشان را در دنیای شعر پر نکرد، یا جای خالی احمد محمود و هوشنگ گلشیری را در دنیای ادبیات. شجریان بزرگ را نیز در این بین نادیده نمیتوان گذاشت و البته علی حاتمی را که هنوز و همچنان کسی با این قد و قواره در وادی سینمای ملی این مرز و بوم ظهور نکرده است. با چنین متر و معیار و نگاهی کلیت موسیقی پاپ دهه 50 هم یک جای خالی بزرگ است. یک خالی تاریک که نبودنش توی چشم میزند و البته سینمایی که بهرغم تمام افتخاراتش در چهار دهه بعد از انقلاب، هنوز از نظر نام و نشان و محبوبیت ستارهها و غولهایی در قد و قواره مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی و داریوش مهرجویی نساخته است. واقعیات تلخی که آینده فرهنگ و هنر را در این سرزمین تاریک و ناامیدکننده جلوه میدهد.
خسرو دهقان که بیش از چهار دهه در دنیای نقد و تحلیل سینمایی فعالیت کرده؛ اما عقیده دارد که شرایط تا این حد هم تاریک و نگرانکننده نیست و حداقل در دنیای سینما جای خالی بزرگان با چهرههای -حتی- بزرگتری پر شده است. او در گفتوگو با «شهروند» میگوید که مسائل سیاسی و اجتماعی و موانع موجود پیش پای هنرمندان بالاخره در مواجهه با نسل جوانی که در راه هستند از میان برداشته و مسیر پیشرفت هموار خواهد شد.
-آقای دهقان عزیز؛ رخدادهایی مانند درگذشت هوشنگ ابتهاج یا هر بزرگ دیگری به نحو بیرحمانهای این واقعیت را به ما یادآوری میکند که بزرگان فرهنگ و هنر ما تقریبا همه بیجانشین میمانند و حتی این یادآوری تلختر که چرا در سالهای اخیر مانند دهههای گذشته شاهد تولد غولها نیستیم. شما بهعنوان کسی که سالیان سال در وادی فرهنگ نفس کشیده؛ تحلیلی از این موضوع دارید؟
من صحبت شما را در کلیت ماجرا تایید میکنم، اما چون تنها بهعنوان منتقد فیلم کار کردهام، صلاحیت این را ندارم که در مورد شعر و ادبیات و موسیقی صحبت کنم و نظر بدهم. با اینکه با کمال تاسف وقتی ماجرا را از این دریچه میبینیم، ناراحتکننده جلوه میکند.
-شما به عنوان منتقد سینمایی درباره این موضوع در دنیای سینما صحبت کنید. درباره اینکه چرا در سالهای اخیر شاهد تولد بزرگانی در حد و اندازه مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، علی حاتمی، ناصر تقوایی و عباس کیارستمی در وادی سینما نیستیم؟ البته جز یک استثنا به نام اصغر فرهادی که البته بهرغم تمام افتخاراتش حتی او هم از نظر بزرگی نام و نشان و تاثیر اجتماعی در حد و اندازه بزرگان گذشته نیست.
نه، من در زمینه سینما با این موضوع موافق نیستم. در واقع من کمی جوانگرا هستم و عقیده دارم که در سینما جوانهای مستعد زیادی در راهند. به عبارت بهتر همواره شعار من این بوده که مسائل سیاسی و اجتماعی و موانع موجود پیش پای هنرمندان بالاخره در مواجهه با نسل جوانی که در راهند از میان برداشته خواهد شد و به بیانی دیگر نسل جوان این موانع را از پیش پای خود برداشته و مسیر پیشرفت را هموار خواهد کرد.
–البته جناب دهقان، اصلا این بحث از نگاه ما ناظر به وجوه کیفی نبوده است. در واقع آنچه مد نظر این سوال است، نام و نشانی است که یک هنرمند به دست میآورد. اتفاقی که مثلا برای کیمیایی یا مهرجویی بعد از اولین فیلمهایشان رخ داد و آنها را تبدیل به یک ستاره تام و تمام کرد، اما برای فیلمسازان حال حاضر، حتی اگر فیلمهایشان یک سر و گردن هم از آثار فیلمسازان نسل گذشته بالاتر باشد، به سختی روی میدهد.
به همین دلیل است که من هم به نسل جوان اشاره کردم دیگر. شما فیلماولیهای سالهای اخیر را اگر نگاه کنید میبینید که این اتفاق برای آنها هم رخ داده است. مثلا محمد کارت را نگاه کنید که در عین جوانی و کمسنی چه خوب کار میکند. یا خیلیهای دیگر؛ مثلا سعید روستایی یا مثلا میبینیم که چند سال رخشان بنیاعتماد کمکار میشود و ناگهان به جای ایشان آیدا پناهنده را میبینیم که میآید و رشد میکند. در واقع اگر به دقت دور و برمان را نگاه کنیم، میبینیم که جوانها در راهند و میآیند تا این مشکلات را حل کنند. فقط ما بهعنوان اهالی رسانه باید کمی با این جوانان مهربانتر باشیم.