سیل گفتوگوهای پشت سر هم سعید روستایی با نشریات خارجی در شرایطی که حداقل سه سال از آخرین گفتوگوی این فیلمساز با مطبوعات وطنی میگذرد، برای بسیاری از رسانههای ایران ناراحتکننده و برخورنده بوده است. فیلمسازی که از همان اولین فیلمش با سرمایه گشادهدستانه تهیهکنندگان بانفوذ و حمایتهای عجیب مطبوعات و رسانهها چند گام جلوتر از سایر سینماگران نوآمده رقابت را آغاز کرده و به همین دلیل هم تمام مسیر رقابت را چهار نعل با فاصلهای غریب از دیگر رقبا تاخته و دم به دم فاصلهاش را هم با آنان بیشتر کرده است. به دلیل همین بهرهمندیها هم هست که مخاطب اخبار و حواشی ماههای اخیر سینمای ایران ناز کردنها و اطوارهای اپوزیسیوننمایانه او و البته ناز خریدنهای عجیبتر نهادهای مرتبط را درک و باور نمیکند و متوجه نمیشود سینماگری که در قیاس با همکارانش بیشترین حمایتها از او به عمل آمده و بهترین سرمایهها و ابزار و امکانات برای فیلمسازی در اختیارش قرار داده شده، چرا باید خود را تحت فشار و آسیبدیده جلوه دهد و در نقطه مقابل نیز چرا باید مدیران فرهنگی او را در این بازی همراهی کنند؟!
پولاد امین، شهروندآنلاین: «برادران لیلا» با هر متر و معیاری جنجالیترین فیلم این روزهای سینمای ایران است: فیلمی که توانسته برای نمایش در بخش اصلی جشنواره کن انتخاب شود؛ یکی از جوایز -هر چند فرعی- این فستیوال رده الف جهانی را به دست آورده؛ با صحبتها و رفتارهای عواملش در روزهای برگزاری جشنواره خبرساز و جنجالی شده؛ سازندهاش به صراحت اعلام کرده که تن به حذف پلانی از فیلمش نخواهد داد؛ با حضور در فستیوال کن قاعده جدید دریافت مجوز برای حضور در جشنوارههای سینمایی را بر سر زبان مقامات نهادهای فرهنگی انداخته؛ و البته یکی از معدود فیلمهایی هم بوده که مقامات فرهنگی کشور به وضوح و صراحت از توقیف و البته ممنوعالکاری عواملش صحبت کردهاند.
«برادران لیلا» البته در عین حال یکی از معدود فیلمهای ایرانی هم هست که بعد از اعلام رسمی توقیفش کمترین حمایتی از مخاطبان و علاقهمندان سینما هم دریافت نکرده. شاید چون مخاطبان سینما احساس کردهاند این فیلم و سازندگانش از احتمال توقیف و سانسور به عنوان حربهای تبلیغاتی استفاده کردهاند و حتی گفته میشود که شعار اصلی تبلیغاتی این فیلم برای نمایش عمومی در فرانسه هم تاکید بر همین موضوع توقیف بوده است. بگذریم از اینکه تناقضات حاکم بر اعمال و گفتههای سازندگان فیلم هم- که در صحبت با مقامات اصلاحیهها را پذیرفته و بعد از ارسال فیلم به فرانسه زیر حرفشان زدهاند (به ادعای روابط عمومی سازمان سینمایی)- در این قضیه بیتاثیر نبوده است.
این تناقضات و حواشی البته نمیتوانند -و نباید- ارزش و اهمیت این فیلم را زیر سوال ببرند. سومین فیلم سعید روستایی -بهرغم شبهاتی که در زمینه چگونگی روند رشد و ساخت فیلمهایش وجود دارد- سنت موفقیت فیلمهای سازندهاش را ادامه داده و بهخصوص در مواجهه با رسانهها و منتقدین خارجی توانسته توجه و علاقه تام و تمام آنها را به خود جلب کند و در عین حال بهواسطه اکران گسترده در فرانسه یکی از معدود فیلمهایی هم بوده که در چرخه طبیعی اقتصادی سینما موفق جلوه کرده است. این فیلم که از سه روز پیش نمایش عمومی خود را در فرانسه آغاز کرده؛ بنا به همین ارزش و اهمیت، توجه گسترده رسانههای اروپایی و به خصوص فرانسوی را نیز به خود معطوف کرده است. چنانکه نشریه معتبر «لوموند» آن را یک تریلر هیجانانگیز نامیده که تداوم سعید روستایی را در دنیای سینما به نمایش میگذارد؛ نشریه «پاریمچ» از کمال این فیلم گفته و استعداد بالای کارگردانش که حالا بعد از «قانون تهران» (متری شیشونیم) با این فیلم نیز تأیید و تاکید میشود؛ «لوفیگارو» از تواناییهای سعید روستایی گفته و او را پسر شگفتانگیز سینمای ایران نامیده؛ و در میان رسانهها و نشریات بینالمللی هم «گاردین» آن را یک درام خانوادگی بزرگ، جذاب و شخصیتمحور، یادآور فیلمهایی چون «روکو و برادرانش» و «پدرخوانده» عنوان کرده؛ «ورایتی» آن را یک تراژدی بالقوه خانوادگی در مسیر رهایی از فقر خوانده؛ و البته نشریه «ددلاین» نیز «برادران لیلا» را یک تجربه غیرمنتظره و غنی توصیف کرده است.
نشریه GQ اما در مقدمهای که بر این جدیدترین گفتوگوی سعید روستایی درباره جنجالیترین فیلم این روزهای سینمای ایران نوشته، این فیلمساز را یکی از اعجوبههای جدید سینمای ایران نامیده که تنها با سه فیلم خود را تثبیت کرده است. فیلمسازی که پس از موفقیت غافلگیرکننده فیلم قبلیاش «قانون تهران» (متری شیشونیم) حالا با «برادران لیلا» به فرانسه بازگشته و تابلوی نقاشی زندگی روزمره خواهر و برادرهایی را ترسیم کرده که در حال تحمل بار سنگین بحران اقتصادی و اجتماعی چند سال اخیر هستند. خلاصهای از این گفتوگو را میخوانیم که برای خوانندگانی که طبق مد چند سال اخیر سینمای ایران مبنی بر امتناع اغلب کارگردانان از گفتوگو با رسانههای وطنی، موفق به شنیدن صحبتهای سعید روستایی درباره فیلمش و رخدادهای حاشیهای مربوط به این فیلم نشدهاند، میتواند مغتنم باشد. با این توضیح که صحبتها و استفادههای تبلیغاتی روستایی از ماجرای توقیف این فیلم حذف شده است.
گفتوگویی دیگر با کارگردان «برادران لیلا»
زندگی جز مبارزه نیست!
نشریه c’est quoi le cinema یا «سینما چیست؟» همزمان با آغاز اکران عمومی فیلم «برادران لیلا» در فرانسه با سعید روستایی، نویسنده و کارگردان این فیلم گفتوگو کرده که با هم میخوانیم:
-چرا اسم فیلم را «برادران لیلا» گذاشتهاید؛ و نه مثلا «لیلا و پدرش»؟
باید بدانید که نام فارسی فیلم «برادران لیلا» است. در واقع پدر در این فیلم بیش از هر چیز مانع است و لیلا تنها به برادرانش اهمیت میدهد. ولی به هر حال به نظر من شخصیت اصلی فیلم خانواده است، هسته خانواده و سوژه فیلم هم پیدا کردن کار است.
-«برادران لیلا» و «قانون تهران» هر دو جنبههای شکسپیری دارند. شما خودتان آیا نسبتی با شکسپیر دارید؟
من تقریبا بیشتر آثار و نمایشنامههای شکسپیر را خواندهام، ولی با این حال چیزی که در این فیلمها شما را یاد او میاندازد، تراژدی است. در واقع داستان شخصیتهای من فوقالعاده تراژیک است. این فیلم بازتاب زندگی مردم ایران است، ما آن را با تورم میبینیم، با این فاجعه که طبقه متوسط در حال از بین رفتن است، فقرا فقیرتر میشوند و درصد بسیار کمی از جمعیت نیز ثروتمندتر میشوند.
-علاوه بر شکسپیر، روابط میان خواهر و برادرها شبیه «پدرخوانده» کاپولا هم بود. هنگام نوشتن فیلمنامه به این موضوع فکر کرده بودید؟
من عاشق پدرخوانده هستم و این فیلم یکی از فیلمهای مورد علاقه من است، اما درباره شباهت رابطه خواهر و برادران به آن فکر نکرده بودم.
-خشونت و عصبیت شخصیت لیلا و قاچاقچی در فیلم تکاندهنده بود؛ شخصیتهایی که نقطه اشتراکشان مبارزهشان با سرنوشت است. شما هم مثل این شخصیتها سینما را مثل مبارزه میدانید؟
سینما برای من زندگی است و البته زندگی هم در نهایت چیزی جز مبارزه نیست.
-فکر میکنید چرا فیلمهای شما تا این حد در فرانسه با استقبال مواجه میشوند؟
شاید این استقبال به دلیل خوششانسی من باشد. همین!
-شما آیا رابطه ویژهای با سینمای فرانسه دارید؟
اصلا سینما بدون فرانسه وجود نداشت؛ ولی جدای از شوخی، برای من، از دوران نوجوانی به این سو، سینمای فرانسه همیشه الهامبخش بوده. در واقع سینمای فرانسه ژان لوک گدار، فرانسوا تروفو و البته ژان پل بلموندو را دارد که حتی در فیلمهای معمولی هم همیشه درخشان بوده. فرانسه همچنین فیلمی مثل «نفرت» ماتیو کاسوویتز را دارد و البته بیشمار فیلمهای دیگر که نامشان را فراموش کردهام. ایتالیا، آمریکا و البته ایران هم فیلمهای خوبی دارند، ولی دنیا به صراحت مدیون سینمای فرانسه و جشنواره کن است.
-میتوانید بگویید نقطه زایش «برادران لیلا» کجا بود؟ در واقع چه چیزی باعث شد از موضوعی چون خروج آمریکا از برجام به عنوان زمینه ساخت فیلم استفاده کنید؟
در «برادران لیلا» خانواده هسته اصلی فیلم است؛ یا تمام چیزی که فیلم میخواهد بگوید. ولی با این حال نمیتوان در مورد موضوعی چون توافق هستهای صحبت نکرد؛ که به زندگی هر ایرانی در هر لحظه از زندگیاش پیوند خورده است. در واقع این موضوع چنان به لحظه لحظه زندگی مردم پیوند خورده که اگر واقعا بخواهیم دربارهاش فیلم بسازیم، غیرواقعی و اغراقشده جلوه خواهد کرد. مثلا در زمینه تورم که پانزده سال است هر روز در زندگیمان احساساش میکنیم، ولی با این حال همیشه با این موضوع گره خورده و باعث بالا رفتن یا پایین آمدن قیمتها میشود.
-در فیلم شاهد یک تعامل و در واقع نوعی حرکت دائمی بین درام و کنایههایی تراژیک هستیم. چگونه در این بین حد توازن و تناسب را پیدا میکنید؟
داستانهای من از دل زندگی میآیند. در واقع چیزی از بیرون وارد فیلم نمیشود. یا به عبارت بهتر، هیچ نوع احساساتی به فیلم تزریق نمیشود. تنها روایت غالب فیلم است و البته منطقی که پشت آن وجود دارد. در واقع این نحوه پیشرفت داستان است که احساسات را ایجاد میکند؛ که البته آن هم در جاهای مختلف با هم تفاوت دارد. مثلا من هر زمان که در نمایش عمومی فیلمهای «قانون تهران» یا همین «برادران لیلا» انتظار واکنشی خاص از تماشاگران داشتهام، جز سکوت نصیبی نبردهام. البته گاهی نیز در مواقع غیرمنتظره شاهد خنده تماشاگران بودهام که نشان میدهد احساسات از شهری به شهر دیگر میتواند متفاوت باشد.
-دلیل اینکه مثلا فیلم «قانون تهران» را با آن تعقیب و گریز تکاندهنده در زاغهها یا همین «برادران لیلا» را با آن صحنه دیدنی شورش در کارخانه شروع میکنید، چیست؟ جلب توجه بیننده از همان اولین لحظات فیلم؟!
جایی خواندهام که هر فیلمی باید با یک زلزله شروع شود!
-بازیگران فیلمتان تا حد زیادی با فیلمهای قبلیتان مشترکند. ولی با این حال در این فیلم ترانه علیدوستی نیز در نقش لیلا حضور دارد که او را بیشتر با فیلمهای اصغر فرهادی میشناسیم.
من اصلا نقش لیلا را برای او نوشته بودم. اینجا میخواهم چیزی بگویم که قبلا هرگز نگفته بودم: حوالی بیست سالگیام در تدارک ساخت فیلم اولم فیلمنامهای برای ترانه علیدوستی فرستادم که آن زمان یک چهره شناختهشده بود. او اما آن فیلمنامه را پذیرفت و من بیست ساله را تشویق به ادامه کار کرد؛ که بسیاری از تهیهکنندگان از اینکه ترانه راضی شده بود در آن فیلم بازی کند، تعجب میکردند. البته متاسفانه آن فیلم ساخته نشد، اما من که همیشه دوست داشتم با او کار کنم، «برادران لیلا» را برای او نوشتم که بیشک یکی از بهترین بازیگران زن تاریخ سینمای ایران است.
-قبول دارید که ترانه یا همان لیلا مظهر شخصیتی پر از تناقض است.
نه. شخصیت او متناقض نیست، بلکه محصول شرایطی است که در آن زندگی میکند. محصول انواع و اقسام سرکوب که باعث شده خانوادهشان خفه و آسانسور اجتماعیشان خراب شود و راه و اجازه تغییر طبقهشان را نداشته باشند. لیلا اما سعی میکند همه این موانع را دور بزند. این چیزی است که این فیلم میخواهد در موردش صحبت کند.
//انتهای پیام