پای اولین مربی زن فرود از طناب در بالگرد هلالاحمر، اتفاقی به این جمعیت باز شد؛ عضویت او در کانون دانشجویی استان کرمانشاه بهانهای برای آشنایی او با هلالاحمر شد. بعدها که درسش تمام شد و به استان البرز بازگشت، تصمیم گرفت در دورههای آموزشی هلالاحمر شرکت کند و امدادگر شود. 16 سال از آن روزها گذشته. حالا اغلب زنان امدادگری که فرود از ارتفاع در هلالاحمر را آموزش میبینند، شاگردان کلاس «سمیه میرزامحمدی» هستند. او که حتی کار در ارتفاع و امداد کوهستان را هم به بهانه عضویت در هلالاحمر و گذراندن دورههای تخصصی آغاز کرده بود. میرزامحمدی میگوید: «در هلالاحمر زنان هم مثل مردان و پا به پای آنها آموزش میبینند و سالها وقت و انرژی خود را صرف یادگیری دورههای تخصصی میکنند. اما در جمعیت کمتر از حضور آنها استفاده میشود. البته به نظر میرسد در مدیریت جدید جمعیت، نگاه مثبتی به حضور زنان در تیمهای امدادی به وجود آمده و ما زنان این شانس را داریم که در عرصههای عملی و ماموریتها حضور پررنگتری داشته باشیم.»
مرضیه موسوی_ شهروند آنلاین؛دورههای تخصصی کار در ارتفاع هلالاحمر که آغاز شد، سمیه میرزامحمدی هم کوهنوردی حرفهای را به شکلی جدی شروع کرد. خیلی زودتر از آنچه انتظارش را داشت دست به سنگ شد و از طرفی کار در ارتفاع و کارگاه بستن و … را به سرعت یاد گرفت. خودش میگوید: «سال ۱۳۸۵ بود که دوره آموزشی کار در ارتفاع برای ما برگزار شد. من بدون اینکه از قبل تمرین و آشنایی خاصی داشته باشم، دوره را بهخوبی طی کردم، بهطوری که دیگران فکر میکردند از قبل تمرین داشتم یا کار در ارتفاع را بلد بودم. اما اینطور نبود و آن روز فقط با دیدن حرکات مربیان و همچنین تمرین بقیه، یاد گرفتم باید چه کاری انجام دهم و با موفقیت آن را انجام دادم.»
فرود آمدن از طناب، در یکی از مانورهای هلالاحمر، شروعی شد برای اینکه سمیه ترس از فرود از طناب را کنار بگذارد و بعد از آن به یکی از بهترینهای این رشته تبدیل شود.
کار در ارتفاع، بهخصوص فرود از طناب در بالگرد با تمرینهای سخت و تلاش فراوان همراه بود. مثل دیگر امدادگران، اولین فرود از بالگرد برای او سختترین و پرترسترین فرود بود. سمیه میرزامحمدی میگوید: «روزی را که برای مانور فرود از طناب بالگرد از پایگاه امدادی اعزام میشدیم هرگز فراموش نمیکنم. آن روز امدادگران باتجربه میخواستند زنان را از فرود منصرف کنند. آنها معتقد بودند زنان توان این تمرین و پرش را ندارند، ولی ما مصر بودیم که حتما این فرود انجام شود. روزهای قبل حسابی تمرین کرده بودیم. قبل از سوارشدن بالگرد یک جعبه و تعدادی کیسه به دست ما دادند تا آن را داخل بالگرد بگذاریم. پرسیدم این جعبه چیست؟ گفتند کیف احیا! چون ممکن است لازم شود. کیسههای مشکی را نشاندادند و پرسیدم این چیست؟ گفتند کیسه جسد! میدانستیم که اگر یکی به دردسر بیفتد و گرفتار شود، ممکن است باعث سقوط بالگرد شود و برای نجات جان همه تیم باید طناب او را از بالگرد جدا کرد. همینها کافی بود برای اینکه بدانیم چه ریسک بزرگی را تجربه میکنیم. هرچه بود تصمیم خود را گرفتیم و به همراه مربی و تیم، تمرین را انجام دادیم.»
پایگاه جادهای و امدادگران زن
تجربه همه سنگنوردیها و صخرهنوردیها و فرود و صعود با طناب و کارگاه یکطرف، فرود از بالگرد با طناب یکطرف. سمیه میرزامحمدی میگوید: «لحظه فرود از طناب چند ثانیه بیشتر طول نمیکشد. درست مثل شیرجه زدن از روی صخره، به آب است؛ از دور که نگاه میکنی چند ثانیه بیشتر طول نمیکشد. اما برای کسی که فرود یا شیرجه را انجام میدهد، لحظات کشدارتر از این حرفهاست. با خودت فکر میکنی آیا فرود امنی داشتی؟ آیا احتمالش هست که به صخره بخوری؟ آیا سرعت عملت به اندازه کافی بالاست؟ کندهشدن از بالگرد و معلقشدن در فضا برای چند ثانیه برای کسی که میپرد بیشتر از اینها طول میکشد. اولین فرود با همه سختیهایش آنقدر لذتبخش بود که من و دیگر زنان تیم دوست داشتیم دوباره آن را تجربه کنیم.»
او اولین امدادگر زن است که به عنوان مربی فرود از طناب با بالگرد در جمعیت هلالاحمر فعالیت میکند. آنچه در این سالها در هلالاحمر آموزش دیده را در ماموریتهای مختلف از جمله حوادث کوهستان به کار میگیرد و همیشه بهروز است. او میگوید :«استان البرز از اولین استانهای کشور بود که تیم امداد جاده زنان را تشکیل داده بود. شیفت صبح تا غروب پایگاه جادهای هلالاحمر در مسیر کرج-چالوس را ما زنان امدادگر اداره میکردیم و حوادث را پوشش میدادیم. این تیم تا سال ۹۸ فعال بود و در حوادث حضور داشت. اما کرونا باعث توقف فعالیتهای ما شد.»
به عنوان یک امدادگر تخصصی بهترین ساعات حضورش در هلالاحمر را زمانی میداند که از آموزشهایی که دیده، استفاده کند: «امدادگران زن معمولا در حوادث به کارگرفته نمیشوند. در حالی که برای یادگرفتن انواع مباحث آموزشی تلاش زیادی کردهاند و آمادگی لازم را دارند. احساس مفیدبودن در یک جمعیت وقتی ایجاد میشود که فرد بتواند از آموزههای خود استفاده درست کند. برای من و دیگر زنان امدادگر البرز، سالهای حضور در پایگاه جاده بهترین سالهای فعالیتمان بود. یا حتی وقتهایی که برای ماموریت عازم کوهستان میشویم. از شیفتهای پایگاه جاده آنقدر استقبال میشد که کسی حاضر نبود شیفت خود را به دیگری دهد. امیدوارم دوباره این شیفتها برقرار شود و تیم امدادگران زن، به پایگاه برگردد.
تسکین آلام مصدومان
تجربهاش از امداد جاده و حتی کوهستان تنها به رضایتمندی امدادگران از حضور در عملیات محدود نمیشود؛ بارها در حوادث مختلف از مصدومان و حادثهدیدهها شنیده که حضور زنان امدادگر باعث آرامش خاطرشان شده است. میرزامحمدی میگوید: «اولین تجربهام از حادثه جاده، تصادف پرایدی بود که از جاده منحرف شده و به کوه برخورد کرده بود. پدر و مادر خانواده بهشدت آسیب دیده بودند و دو فرزند نوجوانشان بیقراری میکردند. همزمان با ما اورژانس هم از راه رسیده بود. یکی از تکنسینهای اورژانس پیش ما آمد و میخواست که با زبانی نرم، پسربچه را راضی به همکاری کنیم. وقتی با این بچه حرف زدم، حالش کمی بهتر شد و ماموران اورژانس توانستند اوضاع جسمیاش را معاینه کنند. آن روز هم مصدومان، هم کارشناسان اورژانس و هم اعضای تیم حس میکردیم که زن بودن ما باعث ایجاد حس آرامش و امنیت بیشتر در مصدومان شده است. این تجربه را بارها در امداد کوهستان هم حس کرده بودم و برایم بسیار باارزش بود.» این روزها یکی از مهمترین خواستههایش، راهاندازی دوباره تیم امداد زنان در استان البرز است و استفاده بهتر از ظرفیتهای زنان امدادگر: «این روزها با دیدن سیاستهای دکتر کولیوند در استفاده از امدادگران زن، به فعالیتهای تیمهای زنان امیدوارتر هستم. زنان زیادی در هلالاحمر تا به حال ثابت کردهاند که امداد و ماموریتهای جاده و کوهستان، تنها در توان مردان نیست و هر فردی با آمادگی بدنی و مهارتآموزی میتواند آن را بهدرستی انجام دهد.»
۱۰۰ ساعت سخت
۱۰۰ ساعت سخت، تنها یکی از تجربههای آموزشی او به زنان امدادگر است که در استادیوم آزادی برگزار شد. آموزش کار در ارتفاع را در دیگر استانهای کشور هم بر عهده گرفته و با اعلام آمادگی هر استان برای برگزاری دوره، خودش را به شهر مورد نظر میرساند. سمیه میرزامحمدی میگوید: «ما نترسیدیم، بقیه زنان امدادگر هم که داوطلبانه برای آموزش کار در ارتفاع به هلالاحمر مراجعه میکنند هم نمیترسند. دورههای آموزشیای که زیر نظر مربیان کارکشته جمعیت دیده بودم، به اعتمادبهنفس من در عملیاتها کمک زیادی کرد. حتی در حین برگزاری دورههای آموزشی هم به دنبال کسب تجربههایی تازه هستم. حضور افرادی چون دکتر مقدسی در بین مربیان جمعیت غنیمت بزرگی است که نصیب من و دیگر امدادگران زن شده. ایشان به توانمندشدن امدادگران زن کمک زیادی کرد و بیدریغ، هرچه در توان داشت به ما یاد داد. حالا من همین آموزشها را در اختیار زنان دیگر میگذارم تا آنها هم از این تجربهها سهمی ببرند.»