ترالهای چینی در ایستگاه بهارستان
ظاهرا این صیادان غولپیکر تا پایان آبانماه خلیجفارس را جاروکِش تحویل میدهند
از سالهای دور، دریای بزرگ را به قرق خود درآوردند. ساعتها آبها را بالا و پایین میکنند برای تاراج ماهیها. صیادان ساروینها هم هستند. همه 12ماه سال را. ساروینها و ماهیهای بزرگ نصیب ترالها و صیادان کشتیهای بزرگ میشوند تا تور اهالی پُر شود از ماهیهای کوچک. چندوقتی است حرف ترالها سرزبانها افتاده. صیادان طومارها نوشتهاند برای فرماندار و استاندار. گلایهها به نمایندههای مجلس هم رسیده. گلایهها که رسید به دست مسئولان، قرارها بر رفتن ترالها شد. صیادان خشنود آمدن آذرماهاند. خشنود روزهایی که قرار است تورها لبریز از ماهیها خودشان را برسانند به اسکله برای رفتن روی باسکولها.
لیلا مهداد- دریا برایش یعنی زندگی. چشم بر دریا باز میکند و شب با رویای دریا به خواب میرود. «ایمان» کودکی را کنار ماسههای ساحل جا گذاشته. جوانی را هم خرج قایقهای پارویی کرده. رشتههای سفید میان موهایش نوید از میانسالی میدهند. نبض زندگیش به تور و صید گره خورده.ماهیهایی که در تورها دستوپا میزنند و روی اسکله در سبدهای حصیری جاخوش میکنند.
«قبل از آمدن ترالها همهچیز خوب بود.» رفتوآمد کشتیهای تفریحی را به یاد دارد. همهمهای که میپیچید در گوش هنگام به وقت آمدن گردشگران. هنوز دیدن دلفینها و قدم زدن در ساحل نقرهای آرامش میکند.«10سالی است ترالها بلای جان دریا شدهاند.»
در بلاتکلیفی بنزین، بنزین آزاد زد و قایق را به آب زد برای نان خانه. «خدا را شکر مجوز دارم. هر ماه 1200لیتر.» 1200لیتری که کفاف 30روزه ماه را نمیدهد. اما صیادان ساروینها و ترالها همهجا هستند. «قرار است آخر آبان برای دوسال از دریا بروند.» گرانی بنزین و قرنطینه کرونا را به جان خریدهاند به امید روزهای بهتر.«ترالها بروند حال دریا و صید خوب میشود.»
«گفتند آخر آبان برای دوسال میروند، کاش اجرایی شود.» سال به 12ماه قایقهای صیاد ساروین دریا را بالا و پایین میکنند.
«آنها نان بخورند اما نان ما را نَبُرند.» صیادان محلی صید و تور انداختن را از پدربزرگها به ارث بردهاند.
در قانون نانوشته آنها صید و صیادی آداب و رسومی دارد.«صید ساروینها را فصلی کنند.» صید بیحساب و کتاب ساروینها نان از سفره صیادها برده. «ترالها دریا را شخم میزنند.» ترالها رد ماهیهای بزرگ را میزنند تا نزدیک 300مایلی هنگام. «محدودیت ندارند با موتور 6سیلندر میزنند به دریا. نمیگذارند ماهیها نفس بکشند.»
ترالها که ویار صید میکنند تورها را پهن میکنند کف دریا.«دهانه تور آنها 50متر است. دریا را جارو میکنند تا 25مایلی ساحل.»
زمستان پُر صید به شرط رفتن ترالها
ماهیهای بزرگ سهم کشتیهای بزرگاند و ماهیهای کوچک میمانند برای صیادان محلی.«کشتیهای بزرگ روزی ما را جارو میکنند.»
«عبدلله» تمام عمر را ساکن «سیرک» بوده. روزگاری با پدر پارو زده و حالا چندسالی است برای خودش تور میاندازد. «از خیلی دور اینها اینجا هستند.» بیش از یکدهه از آمدن ترالها و تاراج دریا میگذرد.«داد مردم به جایی نمیرسد.» قولوقرارها از پایان مهمانی 10ساله ترالها میگویند. مهمانانی که قرار است با آمدن آذر از دریا دل بکنند. مهمانان ناخوانده قرار است دوسالی رنگ دریای بزرگ را به خواب ببینند.«10سال است این حرفها را میشنویم.»
هرسال قولوقرارها از رفتن ترالها میگویند. رفتنی که 10سالی است به تعویق افتاده.«10سالی است افتادهاند به جان دریا.» رسم پدرها و پدربزرگها به دریا زدن بود. هر شب دریا بود و تور و قلاب صیادان.«با بنزین سههزار تومانی، هر شب دریا زدن، نمیصرفد.»
قایق که هوس کند تنی به آب بزند 200هزار تومان خرجش میشود. ماهیهای بزرگ هم که سهم کشتیهای بزرگاند. «ماهیهای کوچک سود ندارند.» ماهیهای کوچک که سوار باسکولها میشوند به تومانی نمیارزند که جواب پول بنزین و خرج خانه را بدهند.
«روزگار سخت میگذرد. سخت و بخور و نمیر.» مردها به فردا فکر نمیکنند و دغدغه نان شب دارند. از «سیرک» که بگذرید به سمت «جاسک»، قایقها پشت به آسمان آفتاب میگیرند.«دریا پول میخواهد. به پمپ بنزین بدهکارند.»
زمستان هر سال نوید تورهای پُر ماهی را میدهد.اگر ترالها بگذارند.«تور ما با تور آنها فرق دارد.» ترالها که ویار صید میکنند تورها را پهن میکنند کف دریا.«دهانه تور آنها 50متر است. دریا را جارو میکنند تا 25مایلی ساحل.»
ترالها نسل ماهیها را نابود کردهاند
«عبدالرسول» هم مثل صیادان جزایر دیگر امید بسته به رفتن ترالها و فصلی شدن ساروینها.«کاش رفتنشان اجرایی شود.» ترالها که آمدند صید روزانه کفاف خرج خانه را نداد.«یک روز دست خالی برمیگردیم و یک روز تور خرج خانه را میدهد.» قایقی که مجوز بگیرد سهمش ماهی 1200لیتر بنزین 1500تومانی است.«دوماهی است مدرک دادم اما هنوز خبری نیست»
قایق که روی آب تاب میخورد چشم میدوزد به آسمان.«صید، صیاد بسته به آب و هواست.» 500 قایق «سیرک» روزی از دریا میگیرند. اما تنها صد قایق مجوز دارند و بقیه با بنزین آزاد قایق میاندازنندبه دریا.
«ترالها نسل ماهیها را نابود کردهاند. قانونی نیست هرکسی سر خود صید میکند.» هر صیاد باید روزی 50-60 کیلو ماهی صید کند تا خرج خانه و قایق را بدهد.
«پیگیریها از اول بود اما از سال 98 شدت گرفت.» طومار صیادان به دست فرماندار، استاندار و نماینده شهر رسید. نامههایی هم راهی شیلات و جهاد تهران شد. همه از اعتراض به بودن ترالها گفتند.«اعتراض به ترالها همیشه بوده.»
انشاا… امسال رفتنی شوند
ترالها از سالها قبل مهمان خوزستان، بوشهر،هرمزگان و بلوچستاناند. سی، چهل سال به راه و روشی دیگر ترال میزدند در آبهای بزرگ. «قبل از انقلاب هم بودند و هنوز هم هستند.» ترالها سالهاست مهمان دریا شدهاند.
بین سنتیها و صنعتیها سالها تنش وجود دارد. «قایقها را محلیها سنتی مینامند و کشتیها را صنعتی.» پس از آمدن ترالها تنش میان سنتیها و صنعتیها بالا گرفت. صنعتیها دریا را غارت میکردند و سنتیها بینان مانده بودند.
«پیگیریها از اول بود اما از سال 98 شدت گرفت.» طومار صیادان به دست فرماندار، استاندار و نماینده شهر رسید. نامههایی هم راهی شیلات و جهاد تهران شد. همه از اعتراض به بودن ترالها گفتند.«اعتراض به ترالها همیشه بوده.» اعتراض به ادامه حیات ترالها تا آنجا بالا گرفت که ظریف از قراردادها گفت از اینکه اینها رفتنیاند.
اسماعیل خوش، نماینده صیادان شرق هرمزگان بیشتر ترالها را سهم هرمزگان میداند.«دوماه اول سال 99 کار کشتیها را تعطیل کردند.»
هرچند تعطیلی خیلی طول نکشید و دادوقالها پیروز میدان شدن برای ترال زدن دریا.«اعتراضها به مجلس رسیده و گفتند قرار است دوسال ترال نزنند به دریا.»
«خبر جدی است. رادیو و تلویزیون میگویند. البته bbc هم از رفتن ترالها گفت.» خوش از دادوقالهای سالهای دور میگوید. صداهایی که راه به جایی نبردند اما حالا گویی صدا راه به جایی باز کرده است. «تا به امروز برنامه و مصوبهای اینچنینی نداشتیم.» 10سال پیش بود که 12-14 کشتی بایکوت شدند. کشتیهایی که قرار شد تغییر کاربری بدهند، اما نشد.«انشاا.. امسال بشود و از اول برج 9 ترالها بروند.»