قله دماوند هر ساله پذیرای بالغ بر 20هزار کوهنورد از اقصی نقاط کشور و حتی خارج از کشور است، یکی از اتفاقات خوبی که در مسیر این قله افتاده، جلب مشارکت کوهنوردان برای ایمنسازی مسیر و پاکسازی آن از وجود زبالههاست.
این کار در سایه تلاشهای بچههای بومی کوهپایه دماوند محقق شده است؛ بچههای دیروز دماوند و نگهبانان امروز آن. داود لشکری یکی از این بچههاست. کسی که از کودکی چشم به دماوند میدوخت و با خود آرزو میکرد که بتواند بیهیچ دغدغهای از پیکر این رشته کوه عظیم بالا برود، دلش نه توپ میخواست نه پیراهن شماره 10 کاپیتانی فوتبال را، همه عشقش بالارفتن از دیوار سخت صخرهها، پایینرفتن از درههای صعبالعبور و پرسه بر روی پیکر دماوند بود.
او امروز یکی از نجاتگران درجه یک کوهستان در پایگاه امدادونجات کوهستان رینه است. در سایه فعالیتهای او امروز کوهنوردان دل به دماوند دادهاند و در تجهیز، پاکسازی و ایمنسازی آن مشارکت میکنند. در گفتوگویی صمیمی با داود او از فعالیتهایش در رینه میگوید.
روستای شنگولده از توابع لاریجان یکی از آن روستاهای زیبای کوهپایهای دماوند است که جوانهایش این روزها در حوزه امدادونجات کوهستان مشغول به کارند. داود لشکری اهل و ساکن این روستاست، سیوهشت ساله و عاشق کوهستان و صخرههای بلند است.
عشق و علاقهاش به کوهپیمایی و صعود از صخرهها باعث شد تا در هجده-نوزده سالگی رخت امدادگر داوطلب را به تن کند. در کمتر از یک دهه توانست با گذراندن دورههای مربیگری در حوزه تخصصی کوهستان به عنوان امدادگر فعالیت رسمی خود را در جمعیت هلال احمر آمل شروع کند.
او میگوید:«بچه کوهستان که باشی تمامی زندگیات با آرامش کوهستان و عشق فتح قله میگذرد.» آرزوهای کودکی داود به جای شکلگرفتن در زمینهای خاکی فوتبال و قاب دروازههای آهنی، در فتح قله دماوند و صخره «نماز یار» روستا خلاصه میشد، صخره سخت سنگی که قبله روستا رو به آن قرار داشت و به علت همین اهالی بدان «نماز کوه» هم میگفتند.
«روز و شب نبود که من و برادرم (دانیال) به قامت این صخره چشم ندوزیم و مسیرهای صعود خودمان را طراحی نکنیم، صعود از این صخره برایمان آرزوی بزرگ و هدف والایی بود. شبها به امیدش به خواب میرفتیم و روزها دوباره قصه صعودش را از مسیرهای مختلف برای همدیگرمرور میکردیم تا اینکه برای اولینبار در اوایل دهه 80 دیوار صخرهنوردی در ساری آوردند و ما توانستیم با شرکت در دورههای آموزشی خود را برای صعود از این صخره آماده کنیم.
صخره بهشدت سخت و صعبالعبور بود، سه چهار روز میرفتیم و گاه شبها در ارتفاع 70متری از زمین روی طاقچه نیممتری با شیبی ملایم میخوابیدیم. بعد از حدود 4 روز توانستیم به ارتفاع 170 متری صخره صعود کنیم و این مسیر را به نام مسیر عقابها ثبت کنیم.»
نجات مصدومان انگیزهمان شد
شنیدن اخبار روزانه از گیرافتادن کوهنوردان، درهنوردان، صخرهنوردان در منطقه کوهستانی که داود زندگی میکرد تا حوادث تلخی که برای این طبیعتگردان به وجود میآمد، باعث شد تا او و جمعی از دوستانش تصمیم بگیرند تمامی مسیرهای طبیعی سخت و صعبالعبور منطقه را طی کنند تا بتوانند در هنگام بروز حوادث به کمک حادثهدیدگان بشتابند.
دره «آبشار شاهاندشت» دومین مسیری بود که داود و دوستانش تصمیم میگیرند آن را طی کنند. داود در اینباره میگوید: «زمانی که برای این درهنوردی آماده شدیم هنوز رشته درهنوردی به صورت رسمی وجود نداشت اما افراد زیادی بودند که دوست داشتند این مسیر را به سمت پایین بروند. برای طی مسیر 8 تکهای آبشار 5 کارگاه زدیم و توانستیم مسیر کامل را پیمایش کنیم.»
نخستین تجربه امدادرسانی
نخستین تجربه امدادرسانی داود و دوستانشان به زمانی برمیگردد که این گروه برای صعود به غار «استهبد خورشید در سواد کوه» بار و بنه بسته بودند.
غاری که یکی از بزرگترین دهانههای غار در جهان را دارد، داود میگوید: «این غار با دهانه 100 متری و ارتفاع80 متری از سوی اهالی بومی منطقه به «دیو کالی» یا «لانه دیو» مشهور است به علت همین قصهها و افسانههای زیادی برایش ساختهاند و بچههای کنجکاو منطقه، همواره دنبال کشف این غار بوده و هستند.
از قضا همان روز که ما برای صعود به این غار مراجعه کرده بودیم دو کودک دوازده ساله به سمت غار آمده بودند، مسیر صعود به دهانه این غار به حدی سخت و بهاصطلاح سینه صاف است که حتی صخرهنوردان حرفهای هم به سختی آن را طی میکنند، بچهها از سمت راست دهانه غار بالا آمده بودند و متأسفانه حین برگشت در میانه صخرهای 50متری گیر کرده بودند.
با کمک طناب،هارنس درست و تکیهگاههایی با کوبیدن میخها به دیوارهای صخرهای کوه ایجاد و بچهها را به پایین منتقل کردیم وقتی به دامنه کوه رسیدیم به حدی وحشت زده بودند که تا پایشان به زمین رسید بدون اینکه حرفی بزنند فرار را به قرار ترجیح دادند و به سمت ده حرکت کردند. تمام آن روز به این فکر میکردم که اگر ما در آن منطقه حضور نداشتیم چه بلایی سر این بچهها میآمد. دیدن این صحنه انگیزه ما را برای فعالیتهای امداد و نجات کوهستان بیشتر کرد.
تقویت تواناییهای فنی و اصولی اولین لازمه کار امدادگری بود. برای همین داود و دوستانش تصمیم میگیرند با گذراندن دورههای کوهنوردی و بعد از آن مربیگری خود را در این بخش مجهز کنند. داود و دوستانش امروزدارای 7 مدرک مربیگری از فدراسیون کوهنوردیاند ازمربیگری سنگ نوردی طبیعت و سالن گرفته تا مربیگری کوهنوردی، نقشه خوانی و کار با قطب نما.
آنها همچنین امروز دارای مدرک مربیگری جستوجو و نجات در ارتفاع و فضای معلق، مربیگری جستوجو و نجات در کوهستان، نجات در بهمن را دارند و داود بهعنوان مسئول پایگاه امداد و نجات کوهستان رینه جمعیت هلالاحمر امل در رأس خدمت است. و همواره میکوشد تا با ایمن سازی مسیرهای کوهروی دماوند از بروز حوادث تکراری برای کوهنوردان بکاهند.
داود میگوید: «در روزهای پیک صعود دماوند در تابستان امسال طی 4 روز ما به 180 کوهنورد حادثه دیده خدمات رسانی کردیم .» او و دیگر دوستانش در پایگاه امدادی رینه در روزهای پیک حضور کوهنوردان گاه مجبورند بارها و بارها ارتفاع دماوند را از بالا تا پایین و بالعکس برای خدمت رسانی به صدمه دیدگان طی کنند.
یک روز سخت در رینه
داود میگوید: «در یکی از روزهای پیک صعود کوهنوردان به قله دماوند در حالی که مشغول تحویل پست به شیفت بعدی و پایینآمدن از قله بودیم کوهنوردانی اعلام کردند که در ارتفاع 5200 متری فردی دچار شکستگی لگن شده و نیاز به کمک دارد، چارهای نبود باید مسیر را به سمت نقطه اعلام این حادثه برای کوهنورد مذکور به سمت بالا برمیگشتیم.
مصدوم مردی حدودا شصت ساله بود که وقتی به علت خستگی قصد نشستن روی برآمدگی یخزدهای را داشته لیز میخورد و بعد از برخورد به سنگهای تحتانی یخچال دچار شکستگی لگن میشود. با سختی تمام چون هلیکوپتر در ارتفاع 5200 نمینشیند این مصدوم را به ارتفاع 4800 متر منتقل کردیم امکان پایینبردن بیشتر با برانکارد نبود از طرف دیگر هلیکوپترهای امدادی ما در ارتفاع بالاتر از 4200 تا به حال امدادرسانی نکرده نبود. چارهای نبود، تمامی منطقه را از حضور کوهنوردان خالی کردیم و با رعایت تمام جوانب احتیاطی موفق شدیم با کمک هلیکوپتر مصدوم را به پایین قله منتقل کنیم.
بعد از انتقال مصدوم همه خوشحال از تمامشدن ماجرا به سمت پایین در حرکت بودیم که خبر از بیهوششدن خانمی در ارتفاع 5300 متری به ما رسید. آن روز این خانم آخرین کوهنورد مانده در این ارتفاع بود که متأسفانه دچار ارتفاعزدگی شده بود. با سرعت خود را به این نقطه از دماوند رساندیم، اکسیژن به مصدوم وصل کردیم و بعد از بهبود اولیه حالش او را به پایین منتقل کردیم.»
کی از اقدامات خوبی که در طول سالهای اخیر داود و دوستانش در دماوند انجام میدهند ایمنسازی مسیر کوهنوردان است. او میگوید که خوشبختانه با کمک کوهنوردان و جلب مشارکت آنها توانستهایم از ارتفاع 5هزار متری تا قله دماوند را تیرکگذاری کنیم. این تیرکها در فاصلههای 50 تا 60 متری از هم قرار گرفته و مسیر رفت و برگشت را برای کوهنوردان ایمن کرده است
مخوفترین دره یخی ایران
از دره یخار برایمان میگوید، مخوفترین دره یخی در ایران، داود میگوید: «یکی از تلخترین حادثههایی که امسال در این نقطه امدادرسانی کردیم کشف پیکر سرپرست گروه کوهنوردی آمل بود فردی که در ارتفاع 5200 متری از مسیر اصلی منحرف و ناپدید شد و بعد از 24 ساعت جستوجو و تلاش امدادگران پیکر این فرد در ارتفاع 2700 متری کشف و شناسایی شد.»
اینطور که داود میگوید دره یخار پیش از این جان دو کوهنورد مالزیایی را هم گرفته بود: «آذر سال 95 تیم یازده نفرهای از کشور مالزی برای صعود قله دماوند به ایران میآیند که در مسیر بازگشت دو تن از اعضای این تیم به سمت دره یخار منحرف و ناپدید میشوند. کوهنورد اول را بعد از گذشت 45 روز من کشف کردم اما جنازه کوهنورد دیگر به علت پنهانشدن زیر برفها یک سال بعد کشف شد.»
جلب مشارکت کوهنوردان برای ایمنسازی دماوند
یکی از اقدامات خوبی که در طول سالهای اخیر داود و دوستانش در دماوند انجام میدهند ایمنسازی مسیر کوهنوردان است. او میگوید که خوشبختانه با کمک کوهنوردان و جلب مشارکت آنها توانستهایم از ارتفاع 5هزار متری تا قله دماوند را تیرکگذاری کنیم. این تیرکها در فاصلههای 50 تا 60 متری از هم قرار گرفته و مسیر رفت و برگشت را برای کوهنوردان ایمن کرده است.
مرتفعترین باکس امدادی در دماوند نصب شد
یکی از اقدامات خوبی که داود و تیم همراهش در قله دماوند انجام دادند، نصب باکسهای امدادی در مسیر قله دماوند بوده است؛ هر چند اجرای این طرح اوایل با مخالفتهایی روبهرو میشود اما از انگیزههای این تیم نمیکاهد.
داود میگوید: «تأکید بر استقرار و نصب این باکسها از سوی ما در استانداری مازندران و مخالفت عدهای بر این کار به خاطر تخلیهشدن باکسها در ماههای اولیه با اجرای کارهای فرهنگی پیش رفت تا جایی که دیگر نه تنها باکسها بیمورد خالی نشد بلکه تمامی کوهنوردان به یاری ما آمدند و به تجهیز این بستهها پرداختند حالا با وجود این باکسها در صورت بروز هر حادثهای برای کوهنوردان تا رسیدن نیروهای امدادی کمکهای اولیه توسط همراهان از طریق این باکسها تأمین میشود؛ از اکسیژن گرفته تا پانسمان اولیه و خوشحالیم که امروز کوهنوردان برای نصب و تجهیز این باکسها پیشقدم شدهاند.»
به گفته داود در ماه گذشته مرتفعترین باکس امدادی در پویش مردمی فرزندان دماوند در ارتفاع ۵۱۰۰ با مشارکت حمید اولیا نصب شده است. او در توضیح این باکس میگوید: «این باکس که دارای چشمکزن سنگ بزرگ هست و از پناهگاه ۵۰۰۰ به خوبی دیده میشود طبق تحلیل گزارشات حوادث دماوند در حادثهخیزترین نقطه ارتفاعی نصب شده و امیدواریم باعث نجات جان سانحهدیدگان شود.»
پاکسازی دماوند با کوهنوردان
رفاقت و صمیمیت داود و دوستانش با کوهنوردان باعث شده تا همه آنها که به دماوند میآیند از سلامت آن غافل نشوند. داود میگوید: «برای جلب مشارکت کوهنوردان کارهای فرهنگی زیادی انجام دادیم و امروز میبینیم تمام گروههای کوهنوردی در راه بازگشت به پاکسازی پیکر دماوند از لوث زبالهها کمک میکنند و این مسأله باعث خوشحالی همه ماست.»