برای کمک به زلزله زده ها به میدان بیایید
گفتوگوی «شهروند» با کاپیتان سابق تیم ملی تکواندو زنان که این روزها در «خوی» کنار مردم است
اکرم خدابنده: از مردم میخواهم که در کنار مردم شریف خوی باشند و دست آنهارا بگیرند.
به گزارش شهروند آنلاین، هنوز سه ماه از خداحافظی همیشگی او با تیم ملی تکواندو نمیگذرد، کسی که سالهاست در تمام روزهای سخت، تمامقد کنار مردم ایران ایستاده است. کسی که احتمالا در روزهای پرهیاهویی که رویارویی ناهید کیانی و کیمیا علیزاده، دو ملیپوش تیم ملی تکواندو، مرکز توجه رسانهها شده بود، در یکی از روستاهای دور افتاده مرزی در حال کمکرسانی به مردم رنجدیده ایران بوده است. از اکرم خدابنده، کاپیتان سابق تیم ملی تکواندو، صحبت میکنیم؛ او که این روزها مثل تمام سالهایی که مردم نیاز به کمک داشتهاند به خوی رفته تا مرهمی بر قلب رنجدیده مردم این شهر باشد. سراغ او رفتیم تا بهعنوان چهره مطرح ورزش ایران نظرش را درباره تاثیر مثبت اهالی ورزش و هنر در رویدادهای تلخ بدانیم. در ادامه گفتوگوی اختصاصی «شهروند» را با اکرم خدابنده میخوانید.
این روزها تصاویری از شما در خوی منعکس میشود. اکرم خدابنده در آنجا چه میکند؟
سه سال و نیم پیش بود که عضو موسسه خادمین علیابنابیطالب شدم؛ موسسهای که سرپرستی آن به عهده آقای رسول خادم است. از من دعوت کردند و من هم در این سالها افتخار عضویت در این موسسه را داشتهام. پیش از زلزله هم ما به مناطق محروم میرفتیم. برای مثال، همین شنبه باید به بیرجند بروم. قبل از زلزله خوی بیشتر به مناطق مرزی میرفتیم: روستاهای زاهدان، مرز پاکستان و افغانستان. حتی در همین تهران و کرج مناطقی است که نیاز به کمک دارند و من چون خودم ساکن کرج هستم، آقای خادم به من لطف دارند و هر دو، سه هفته یکبار اقلامی به کرج ارسال میکنند و من وظیفه پخش آن را در مناطق محروم به عهده دارم.
چگونه است که شما در مواقع بحرانی، همیشه کنار مردم هستید؟
من بهعنوان ورزشکار، قهرمان ملی یا هر عنوانی که مردم به من نسبت میدهند، مسئولیت اجتماعی دارم. از نظر من، اگر تمام قهرمانان و به قول شما سلبریتیهای این کشور، مسئولیتشان را به درستی انجام میدادند الان اوضاع خیلی بهتر از این بود. کاری ندارم که مسئولان باید چه کاری انجام دهند، اما ما هم مسئولیتهایی داریم که باید آنها را در قبال مردم انجام دهیم.
از خوی برایمان بگویید؛ اوضاع چطور است؟
درباره زلزله خوی باید بگویم که اوضاع خوب نیست. نه تنها در خوی، بلکه در سوریه و ترکیه هم. لازم میدانم اینجا از تمام مردم خواهش کنم هر چقدر در توان دارند، هرچند ناچیز، کمک کنند. روی سخن من با مسئولان نیست؛ با مردم سخن میگویم. اگر اوضاع را ببینید، متوجه میشوید که چقدر مردم شریف خوی به کمک شما نیاز دارند.
بیشتر توضیح میدهید که وضعیت چگونه است؟
وقتی به خوی رسیدیم، جادهها مسدود بود و با سختی بسیار خود را به روستای مورد نظر رساندیم. مردم را دیدیم که در سرما مانده بودند. با خانههایی مواجه شدیم که آوار شده بودند و خانوادههایی که در چادر زندگی میکردند؛ چادرهایی که زیر آنها آب و برف بود. وقتی میگویم شرایط خوب نیست، منظورم همین است. چادرها نازک هستند و برای شرایطی که برف و سرما شدید است، مناسب نیستند. میدانم که مسئولان و به ویژه هلال احمر هم کمک میکنند، اما مگر همه چیز آب و غذاست؟ به این مردم غذا برای یک هفته میرسد، اما من دارم میبینم که وسایل گرمایشی و یک سقف برای این خانوادهها در اولویت است. انتظار آنها این است که شبها بتوانند در جایی گرم کنار فرزندانشان بخوابند، همین! مردم خیلی کمک میکنند. هر جا رفتیم، میگویند مردم برای ما اقلام میفرستند، اما آقایان، خانمها، مسئولان! این مردم شریف خوی نیاز به جای گرم دارند. من در آنجا چندین لایه لباس به تن داشتم، اما همچنان بیاندازه سردم بود. خانههایی بالای کوه هستند و نیاز به کمک دارند.
اولین چیزی که شما را در خوی تحت تاثیر قرار داد چه بود؟
من اصالتا آذریزبان هستم و به محض اینکه به آنجا رسیدم، خانمی به زبان آذری گفت دیشب ساعت ۲ پسلرزه آمد و خانههایی که بهطور کامل خراب نشده بودند هم تخریب شدند. عدهای هم که خانههایشان خراب نشده از ترس پسلرزههای بعدی، از خانه بیرون آمدهاند. تماشای این صحنه برای من بسیار غمانگیز بود.
چند ویدیو در صفحه مجازی شما سر و صدای زیادی به پا کرد. در یکی از آنها وسایلی بر دوش داری و به سمت دختری میروی که گویا نیاز به کمک دارد.
آن دختری که در ویدیو دیدید، قبلا داخل تنور افتاده و متاسفانه پایش در این حادثه سوخته است. او سخت راه میرود و به همراه پدر و مادرش در خانهای کاهگلی بالای کوه زندگی میکند. پدر و مادر او پیر هستند و توانایی ندارند. تمام امید این دختر به دست ما بود که چیزی برایش ببریم. خانه این خانواده در آن نقطه از کوه نه آب دارد، نه برق.
روایتهای دیگری هم از مشکلات مردم خوی به اشتراک گذاشتهاید.
بله؛ ویدیویی از خانوادهای دیگر در اینستاگرامم گذاشتهام؛ پدری که بعد از 24 سال خدا به او فرزندی داده است و حالا در این شرایط فرزند کوچک او نیاز به شیرخشک دارد. او در این ویدیو از مردم تشکر میکرد که محمولهای حامل شیرخشک به خوی فرستاده بودند و دو قوطی از آنها هم نصیب فرزند این پدر شده بود. روزی هم در بالای کوه پیرزنی را دیدم که میان برفها نشسته بود. به او گفتم چرا اینجا نشستهای مادر؟ گفت خانهام خراب شده و توانایی ندارم تا پایین کوه بروم. این را گفتم که در نهایت به شما بگویم اوضاع در خوی اصلا خوب نیست. از مردم، هنرمندان، مسئولان، ورزشکاران و هر کسی که میتواند، خواهش میکنم به مردم کمک کنند.
چرا شخصی مثل اکرم خدابنده همیشه در روزهای دشوار کنار مردم است؟
در تمام طول زندگی تلاش کردهام طوری زندگی کنم که اگر کسی من را الگوی خودش قرار داده، از من خوبی ببیند. نه فقط من، بلکه تمام اشخاصی که حالا به هر دلیلی چهرهای شاید شاخصتر از مردم معمولی دارند، باید در این روزها به داد مردم برسند. شریکشدن در رنج مردم وظیفه هر انسانی است که متاسفانه این روزها در جامعه ما این حس نوعدوستی کمتر از گذشته شده است.
اگر بخواهید به مردم چیزی بگویید، ما آماده انتشار آن هستیم.
مردم شرایط سختی دارند. جمله معروفی است که میگوید «هر کسی را بفهمی قطعا او را میبخشی». جمله درستی است و به همین دلیل از مردم توقعی ندارم، اما باز هم خواهشم این است که هرچند ناچیز، اما کنار مردم عزیز خوی باشید. 80 میلیون ایرانی در کنار هم میتوانند اتفاقات بسیار زیبایی را رقم بزنند. میخواهم به مردم بگویم که در نهایت، در این دنیا از ما چیزی جز اینها نمیماند. به یکدیگر حس خوب انتقال دهیم و در روزهای سخت کنار یکدیگر باشیم.
//اتمام پیام