یک حادثه، هزار تجربه

«شهروند» برگزار می‌کند؛ میزگردی برای بررسی تجربه‌ها و دستاوردهای هلال‌احمر ایران از حضور در زلزله ترکیه

سعید سپهری کیا، امیررضا محمدی و وحید هاتفی مشغول امدادرسانی به مردم زلزله‌زده خوی بودند که زلزله‌ای بزرگ چندین استان در ترکیه و سوریه را لرزاند. آنها روانه سازمان امداد و نجات شدند تا به ترکیه اعزام شوند. به‌ترتیب مسئولیت ناظرفنی عملیات، مدیر عملیات و مدیر لجستیک تیم‌های اعزامی را به‌عهده گرفتند و وقتی به‌خودشان آمدند که هواپیمای ارتش ج.ا.ایران آنها را در فرودگاه «غازی عینتاب» بر زمین گذاشت.
به ابتکار روزنامه شهروند، میزگردی تدارک دیدیم تا نظرات و مشاهدات آنها را ثبت و ضبط کنیم. «باتلاق نجات» واژه‌ای بود که پیش از آغاز میزگرد، چندین بار در گفت‌وگوهایی که بین خودشان داشتند به گوش ما رسید. در طول گفت‌وگو نیز توضیح دادند که «اسکان اضطراری» ماموریت ابلاغی آنها شد تا فکری به حال بازماندگان شود. چرا ترک‌ها امید چندانی به عملیات نجات نداشتند؟ آیا پاسخ به این سؤال آینده‌ مبهم ماست که ممکن است فردا روزی در تهران تجربه‌اش کنیم. روزی که مسئولان گیرافتاده در «باتلاق نجات» همت خود را صرف بازماندگان و امداد آنها می‌کنند درحالی‌که تعداد زیادی از شهروندان نفس‌های آخر خود را زیر بتن‌های می‌کشند که طبقه طبقه چون کیک روی هم افتاده‌اند؟ آنچه می‌خوانید خلاصه‌ای از مهم‌ترین نکاتی است که این افراد درباره عملیات ترکیه و سوریه، و مقایسه با سایر عملکردهای تیم‌های امدادی در حوادث داخلی به میان آورده‌اند. حاضران در این نشست، صحبت خود را با توصیفی از موقعیتی که در آن قرار داشتند آغاز کردند.

رضا واعظی‌زاده – شهروند آنلاین؛ نخستین مرحله از عملیات نجات در زلزله ترکیه با چه اقداماتی همراه بود؟

امیررضا محمدی (مدیر عملیات تیم‌های هلال احمر ایران در زلزله ترکیه): «یک طبقه بتن تخمین وزنی نزدیک به ۲۰ تن داشت. هیچ جرثقیلی نمی‌توانست ۱۱ طبقه را بلند کند تا دسترسی ما به فرد گیرافتاده در طبقه سوم میسر شود. حجم آوار بسیار وسیع بود. ساختمان‌های بزرگ چندطبقه در خود فروریخته بودند.»

سعید سپهری‌کیا (ناظر فنی عملیات امداد و نجات ایران در زلزله ترکیه): «شیوه ساختمان‌سازی در ترکیه با ایران متفاوت است. یعنی در شهرهای مختلف ایران ساخت‌وساز متناسب با اقلیم است و در بسیاری از مناطق برج‌سازی‌ رواج ندارد. البته تهران اینگونه نیست و حتی بیش از انطاکیه ساختمان‌های بتنی و بلند دارد.»

البته تیم‌های نجات مشغول کار بودند. اما بیرون کشیدن زنده‌ها کار بسیار سختی بود.

هادی هاتفی (مدیر لجستیک تیم‌های اعزامی هلال احمر ایران در ترکیه): « توان تیم‌های ایران اگر بیش از استاندارد بود، کمتر از آن نبود. مهارت و تجربه نیروهای عملیاتی ما خیلی خوب بود. اما هیچ تیمی قادر به معجزه نبود»

محمدی: «ما در تیم اعزامی ایران در کنار بیش از ۸۰ جمعیت ملی خارجی، میهمان کشور ترکیه بودیم.‌ تیم‌های میهمان نمی‌توانند تجهیزات بسیار سنگین ساختمانی و عمرانی را با خود به کشور سانحه‌دیده ببرند. شیوه کار اینگونه بود که نیروهای باتجربه ما با استفاده از سگ‌های زنده‌یاب و دستگاه‌های زنده‌یاب محل افراد زنده زیر آوار را مشخص می‌کردند. بعد از آن دولت ترکیه، مشخصا «آفاد» (سازمانی مشابه سازمان مدیریت بحران در ایران) تجهیزات و ماشین‌آلات را برای آواربرداری هماهنگ می‌کرد.»

این خلاصه‌ای از مرحله «نجات» بود. پس از زلزله، ابتدا نجات آغاز می‌شود تا جان افراد محبوس در آوار حفظ شود. «امدادرسانی» مرحله دوم پاسخگویی به سانحه است. اگر «باتلاق نجات» را بپذیریم متوجه می‌شویم که چرا ماموریت «اسکان و تغذیه اضطراری» خیلی زود به تیم‌های ایرانی ابلاغ شد.

 

نقش اصلی آمار در افزایش آمادگی
مهمترین نکته‌ای که در زلزله ترکیه نظرتان را جلب کرد چه بود؟

محمدی: «وارد ساختمان آفاد شدیم. ۸۰ درصد از شهر تخریب شده بود. مردم به روستاها پناه برده بودند و دولت، شهر را تخلیه اضطراری کرده بود. دیروقت شب بود. از دیدن ما بسیار خوشحال شدند و همین که متوجه شدند ما چادر اسکان آورده‌ایم، خوشحالی‌شان بیشتر شد. ما را در نهایت به بلدیه یا همان شهرداری فرستادند. شب از نیمه گذشته بود که مدیران شهری منتظر ما بودند و از ما پذیرایی کردند. تا صبح فردا زمان خواستند و فردا صبح زود جلسه تشکیل شد. در آن جلسه آمار بسیار دقیقی ارائه کردند. لیست روستاها را آوردند و روستاهایی را که به ما واگذار شد، مشخص کردند. اعجاب‌انگیز بود که می‌دانستند جمعیت هر روستا چقدر است. این جمعیت پس از زلزله چند نفر زیادشده و از مجموع حاضران کنونی در روستا چند نفر نیاز به کمک و اسکان دارند. یعنی قرار نبود که در جریان عملیات امدادرسانی به همه مردم خدمات ارائه شود. می‌دانستند که چه‌کسی می‌تواند بدون کمک، از خود و خانواده‌اش نگهداری کند و چه‌کسی برای زندگی نیاز به کمک دارد.»

در تجربه‌های سانحه در ایران معمولا پس از زلزله جمعیت یک شهر حتی بیش از جمعیت اولیه می‌شود. مثلا در بم بیش از یک‌سوم شهروندان جان باختند. اما جمعیت شهر دو هفته پس از زلزله به بیش از ۲ برابر زنده‌ماندگان رسیده بود و همه افراد در صف دریافت امکانات زیستی و غذایی بودند.

در زلزله خوی که چند روزی قبل از ترکیه به وقوع پیوست، همه مردم از اسکان اضطراری برخوردار شدند و نسبت به دریافت کمک‌های غذایی، زیستی و حتی نقدی متوقع بودند و این ازدحام تقاضا، گاهی موجب توقف ‌توزیع امکانات در میان خانواده‌های بسیار نیازمند شده بود. هنگامی هم که خانواده نیازمند تامین می‌شد، دیگران هم توقع داشتند دقیقا به همان میزان کمک‌ دریافت کنند که البته دریافت هم کردند. آیا برای رفع این مشکلات مستلزم در اختیار داشتن نظام آماری درست و دقیق از جمعیت، پراکندگی و امکانات خانوارها هستیم؟ چرا در ایران چنین آماری نیست که موجب برنامه‌ریزی درست در امدادرسانی شود؟

سپهری‌کیا: اولا که هلال احمر مسئول آمار نیست. در ترکیه هم مسئولان شهری و حاکمیتی آمار نفوس را به ما می‌دادند. به‌خوبی یادم هست که مدیر آفاد استان گفت که در فلان شهر نیاز به کمک شماست. به آنجا رفتیم و فرماندار جوانی که به‌تازگی هم منصوب شده بود، آمار کلی حوزه آسیب را در اختیار ما گذاشت. بعد شهرداری آمد و آمار را بسیار دقیق و به تفکیک به ما تحویل داد. وقتی وارد روستایی شدیم که قرار بود در آن امدادرسانی کنیم، جدولی داشتیم که تعداد ساکنان قبل از زلزله و تعداد ساکنان پس از سانحه را داشت و مهم‌تر از آن مشخص کرده بود که چند خانوار نیاز به اسکان و تغذیه اضطراری دارند. مثلا آن روستای کوچک ۱۵۰ خانواره بود که پس از زلزله ۳۰۰ خانوار را پذیرفته و آمار آن به ۴۵۰ رسیده بود. به ما گفته بودند که تنها ۴۲ خانوار نیازمند امداد و اسکان است. اینکه آن روستا چگونه توانسته بود دیگر خانوارهای پناه‌آورده را مدیریت کند و چگونه از پس آن ۴۲ خانوار باقی‌مانده برنیامده بود، سؤال بسیار مهمی است. اینکه این نظام آماری و ثبتی چگونه به این دقت رسیده بود، بسیار مهم است. بنابراین مسئولین دستگاه‌های مختلف عضو ستاد بحران در ایران لازم است این تجربه را به‌خوبی الگوبرداری و از آن استفاده کنند. یعنی بروند آمار اسناد، املاک و نفوس را به‌درستی دسته‌بندی و ثبت کنند. توجه کنید که در ترکیه تعداد آسیب‌دیده ملاک نبود و تعداد نیازمندان مبنای کمک‌رسانی بود. اما در کشور ما تعداد کل افراد حاضر در منطقه، نیازمند حساب می‌شوند و عجیب‌تر اینکه آمار توزیع اقلام امدادی در بعضی تجربیات پاسخ به زلزله در کشور ما ضرب در ۳ برابر جمعیت ساکن شده است.»

 

نه صف بود و نه ازدحام
تا اینجا بیشتر از نقش سازمان آفاد ترکیه مطلع شدیم. به‌نظر می‌رسد همه تیم‌های داخلی و خارجی امدادرسان، در پازلی قرار داشتند که آفاد با برنامه‌ریزی مبتنی بر ارزیابی و آمار ایجاد کرده بود. پس نقش هلال احمر ترکیه چه بود؟

محمدی: «جمعیت هلال احمر ترکیه، همچون بسیاری از جمعیت‌های ملی در دنیا، در موضوع نجات وارد نمی‌شود. هلال احمر ایران از اندک جمعیت‌ها در دنیاست که علاوه بر «امداد» کار «نجات» را هم به‌عهده گرفته است. بنابراین جمعیت هلال احمر ترکیه تنها مسئولیت تهیه و توزیع غذای گرم را به‌عهده داشت و این کار را هم بسیار خوب انجام داد. یعنی از ۷ صبح تا آخر شب همواره غذای گرم مهیا بود و البته در هر روز هم به آن تنوع می‌دادند. دستور حکومتی بود که تمامی تولیدکنندگان، شرکت‌ها و دستگاه‌ها، هلال احمر ترکیه را برای تامین غذا یاری کنند. علاوه بر این، وضعیت توزیع اقلام بهداشتی هم به همین شکل بود و توزیع آن به وفور انجام می‌شد.»

 

 شما در منطقه زلزله‌زده صف دریافت غذا و اقلام بهداشتی ندیدید؟

محمدی: «نه. صف ندیدیم. یعنی مثلاً اگر این ایستگاه قهوه و چای نداشت. ایستگاهی چند متر آن طرف‌تر آماده پذیرایی بود. در همه روز چای و قهوه فراهم بود. اقلام بهداشتی هم به همین شکل بود، هر کس کالایی لازم داشت بدون صف و‌ معطلی به آن می‌رسید. این موضوع باعث شد بار سنگینی از دوش آسیب‌دیدگان برداشته شود و البته جلو انتشار بیماری‌ها پس از سانحه را گرفت.»

سپهری‌کیا: البته اینها مدیون آرامشی بود که در منطقه حاکم بود. مثلا مردم نگرانی از بابت اموال خود نداشتند. یعنی نیروی‌های نظامی پوشش بسیار خوبی برای کمک به عملیات امدادرسانی ایجاد کرده بودند. در واقع، مردم اطمینان داشتند که نیازهایشان به دستشان می‌رسد. شاید اگر این آرامش در مردم آسیب‌دیده نبود، آمارها به هم می‌ریخت و توزیع دچار اشکال می‌شد.»

 

اهمیت ترک تشریفات در سانحه
ترک تشریفات در زمان وقوع حادثه، چه کمکی به روند امدادرسانی کرد؟

هاتفی: «مشارکت در عملیات‌های بین‌المللی سریع نیست. چون نیازمند هماهنگی‌های مختلفی بین دو کشور است. آنچه در حضور سریع و به‌موقع تیم‌های امدادی در ترکیه بسیار کمک‌کننده بود تسهیل در انتقال نیروها و تجهیزات بود. مثلا خودروهای ما که از ایران آورده بودیم بدون کاپیتاژ از هواپیما خارج شد و از فرودگاه غازی‌عینتاب به جاده افتاد و به سمت «آدیامان» و شهرهای دیگر رفت. در واقع، حذف بوروکراسی‌ها عملیات را سرعت داد.»

سپهری‌کیا این تجربه را به زلزله بم گره می‌زند: «بدون ملاحظه می‌گویم که این تجربه را فدراسیون صلیب‌سرخ به‌عنوان هماهنگ‌کننده اصلی بین جمعیت‌های ملی مشارکت‌کننده در عملیات بین‌المللی، مدیون تجربه بم است. دولت ایران در سال ۸۲ درهای کشور را به روی همه تیم‌ها باز کرد. کشورهای مختلف مستقیم هواپیماهایشان را در فرودگاه بم به زمین نشاندند. این فضای باز، دستاوردی شد برای فدراسیون و ارکان نهضت جهانی صلیب‌سرخ و هلال احمر. گشاده‌رویی دولت ایران و خط کشیدن بر همه ملاحظات امنیتی به‌خاطر نجات جان انسان‌ها الگویی در دنیا شد. این رفتار در فدراسیون نهادینه شد و انتقال دانش صورت گرفت و به تکامل رسید. پانزده روز پس از زلزله بم نماینده فدراسیون صلیب‌سرخ در فرودگاه بم مستقر شد، اما ما وقتی وارد فرودگاه غازی عنیتاب شدیم، قطر در حال تخلیه اقلام بود، ازبکستان نیروهایش تخلیه شده بودند و همه نیروها و تجهیزات کشورها به سالنی می‌رسید که نماینده فدراسیون بین‌المللی در کنار آفاد ترکیه در آن مستقر بودند. تکلیف مسیر و وظیفه هر کشور در همانجا مشخص می‌شد.»

// انتهای پیام

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.