10مرد اعدامی در 24ساعت گذشته سرنوشتهای متفاوتی برایشان رقم خورد. یکی از آنها به دار مجازات آویخته شد، سه نفر از آنها توانستند مهلت بگیرند، پنج نفر از اعدامیها با نوشتن توبهنامه، اجرای حکمشان به تعویق افتاد و یک نفر اما توانست رضایت خانواده اولیایدم را جلب کند و به زندگی بازگردد. این مجرمان هرکدام یا به جرم قتل یا به جرم تجاوز همگی در صف اعدام قرار داشتند، ولی تنها یک نفرشان بالای چوبه دار رفت. بقیه اما به سلولهای خود بازگشتند تا در سریعترین زمان ممکن تکلیف پروندهشان مشخص شود.
سیما فراهانی _ شهروندآنلاین| سحرگاه دوشنبهگذشته برای یکی از اعدامیها روز خوبی بود. او توانست پس از گذشت 9سال درحالیکه انتظار مرگ را میکشید، رضایت خانواده اولیایدم را جلب کند و برای همیشه از مجازات اعدام رهایی یابد. این مرد 29 شهریور سال 93یکی از آشنایان خود را به قتل رسانده و جسدش را در بیابانهای شهرری به آتش کشیده بود. پرونده پیچیده او یکبار از قصاص معاف و یکبار هم به صدور حکم قصاص منجر شد، چراکه متهم مدعی بود بهخاطر مهدورالدم بودن مقتول، او را به قتل رسانده و باید جان او را میگرفته است.
ماجرا از این قرار بود که وقتی پلیس، جسد سوخته مقتول را پیدا کرد، در ردیابیها و تحقیقاتش به مردی که صاحب مغازه تعویض روغنی بود، رسید. این مرد دستگیر شد و در بازجوییها به قتل اعتراف کرد.
اعترافات هولناک
او گفت: «دختربچه 6 سالهام یک روز با گریه به خانه آمد. او گفت مردی اذیتش کرده است. مهیار، دوست صمیمی برادرم بود و همه ما او را میشناختیم. آن روز دختر کوچکم گفت که مهیار او را اذیت کرده و حتی محکم در گوشش زده است. من خیلی عصبانی شدم و تصمیم به انتقام گرفتم، درواقع مهیار با دختر کوچکم شوخی خیلی بدی کرده بود. من هم به بهانه خرید بادکنک برای تولد دخترم، او را به مغازهام کشاندم. وقتی رسید، از او خواستم با من به انباری بیاید تا کمکم کند. وقتی مهیار به انباری آمد، با مشت و لگد به جانش افتادم و با طناب دستوپایش را بستم.
به او گفتم چرا با دخترم چنین رفتاری کرده است. او اما به جای عذرخواهی حرفهای خیلی زشت و نامربوطی به من زد. آنجا بود که عصبانیتم بیشتر شد. یک داروی خوابآور به خوردش دادم. بعد خفهاش کردم و جسدش را داخل ملحفهای پیچیدم. جسد را داخل خودروام گذاشتم و به بیابانهای شهرری رفتم. در آنجا با ریختن بنزین جسد را به آتش کشیدم و فرار کردم. ولی من معتقدم که مقتول مهدورالدم بوده است، با این حال از کارم پشیمان هستم.»
صدور حکم اعدام
با این اعترافات، او یکبار در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. هیأت قضایی او را از قصاص معاف کردند. ولی با اعتراض خانواده اولیایدم پرونده در دیوان عالی کشور بررسی شد. قضات دیوان، حکم را نقض کردهاند و متهم برای بار دوم پای میز محاکمه رفت. او این بار از سوی هیأت قضایی به قصاص محکوم شد و این حکم به تایید قضات دیوان عالی کشور نیز رسید. بدینترتیب متهم در لیست اعدام قرار گرفت. او سه بار پای چوبه دار قرار گرفت و در هر سه بار، موفق شد که از خانواده مقتول مهلت بگیرد. با این حال هنوز رضایت نگرفته بود و در لیست اعدام قرار داشت.
آزادی از زندان
او باید برای بار چهارم پای چوبه دار میرفت که در این میان تلاش خیرین و واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران نتیجهبخش شد. زمانیکه مرد اعدامی برای چهارمین مرتبه پای چوبه دار رفت و در یک قدمی مرگ قرار گرفت، توانست رضایت خانواده اولیایدم را جلب کند. اولیایدم حاضر شدند به شرط دریافت دیه و بهخاطر رفتارهای مناسب قاتل در زندان و همچنین دختر او که چشم انتظار نجات و آزادی پدرش بود، او را ببخشند. این در حالی است که شقایق فراهانی، بازیگر سینما و تلویزیون نیز برای جلب رضایت اولیایدم تلاش کرد و تلاشهایش به نتیجه رسید. با رضایت خانواده مقتول، بخشی از دیه توسط خانواده مرد زندانی و بخشی دیگر توسط خیرین و تلاش بازیگر زن تهیه میشود. قرار است بهزودی مرد نجات یافته بعد از 9سال از زندان آزاد شود.
اجرای حکم یک اعدامی
یک نفر از مردان اعدامی، قاتلی بود که پنج سال قبل، یعنی روز 24تیر سال 97یک زن میانسال را بهخاطر سرقت خودرواش کشت. مقتول، زنی بود که با خودروی پرایدش مسافرکشی میکرد. قاتل هم بهعنوان مسافر سوار خودروی او شده بود که در راه به انگیزه سرقت خودرو، این زن را خفه کرد و جسدش را در منطقه چیتگر انداخت.
این مرد وقتی خیلی زود از سوی ماموران پلیس شناسایی و دستگیر شد، در بازجوییها گفت: «چند باری بهعنوان مسافر سوار خودروی این زن شده بودم. از همان ابتدا وسوسه سرقت خودرواش به جانم افتاد. برای همین آخرین بار سوار خودروی او شدم و گفتم که میخواهم به چیتگر بروم. وقتی به آنجا رسیدیم، در جایی خلوت او را خفه کردم. جسدش را همانجا در چیتگر رها کردم و خودرواش را بردم. مدتی گذشت، ولی ترسیدم که گیر بیفتم. برای همین خودروی مقتول را هم در جایی رها کردم.»
با اعترافات این مرد، او در دادگاه به قصاص محکوم شد. این حکم به تایید قضات دیوان عالی کشور نیز رسید و در لیست اجرا قرار گرفت. این قاتل صبح دوشنبه به محوطه زندان رفت و برای زنده ماندن تلاش کرد. ولی تلاشهایش بینتیجه بود. او سحرگاه در زندان به دار مجازات آویخته شد.
ماجرای قاتل 2 مرد
یکی دیگر از اعدامیهای سحرگاه دوشنبهگذشته، همان مردی بود که در قهوهخانهای بهخاطر کریخوانی و قدرتنمایی دست به دو جنایت زد. او بهخاطر قتلهایش به قصاص و بهخاطر ایجاد رعب و وحشت به محاربه محکوم شد. با تایید حکم این مرد، او نیز برای اجرای حکم اعدام پای چوبه دار رفت، اما بازهم توانست مهلت بگیرد و به سلول خود بازگردد.
مهلت زندگی به 2 برادر قاتل
سومین پرونده نیز مربوط به دو برادر میشود. برادرانی که خواستگار خواهراشان را در جریان یک کینهتوزی و اختلاف به قتل رساندند. آنها پس از کشتن این پسر جوان، جسد او را داخل کمد قرار دادند و به بیابانهای اطراف تهران بردند. جسد را همانجا رها کردند و متواری شدند. ولی از آنجاییکه با مقتول در ارتباط بودند، پلیس خیلی زود رد آنها را پیدا کرد.
هردو برادر پس از دستگیری و انجام بازجوییها، در دادگاه به اتهام مشارکت در قتل به قصاص محکوم شدند. صبح دوشنبه قرار بود که پرونده آنها برای همیشه بسته شوند، اما اولیایدم در محل اجرای حکم حاضر نشدند، برای همین این حکم اجرا نشد. این در حالی است که تلاشها برای جلب رضایت اولیایدم همچنان ادامه دارد. با این حال این دو برادر قاتل به جای اینکه زندگیشان تمام شود، دوباره به زندان برگشتند تا شاید بتوانند رضایت خانواده مقتول را جلب کنند.
توبهنامه در زندان
در میان افرادی که صبح دوشنبه گذشته در لیست اعدام قرار داشتند، پنج مرد وجود داشتند که اتهامشان تجاوز بود. آنها هرکدام در پروندههای جداگانه مرتکب تجاوز شده و به اعدام محکوم شده بودند. یکی از آنها مردی بود که پسر خردسالی را به بهانه نشان دادن کبوتر به خانهاش کشاند. او پس از اینکه پسر خردسال را به خانهاش برد، با تهدید، به او تعرض کرد. ولی با این حال نتوانست از دست پلیس فرار کند. او خیلی زود دستگیر شد و در دادگاه به قصاص محکوم شد. طناب اعدام، انتظار او را میکشید که او با نوشتن توبهنامهای، توانست مهلت بگیرد.
یکی دیگر از متجاوزان، مردی بود که زن جوانی را بهعنوان مسافر سوار خودرواش کرده بود. او در راه، زن جوان را تهدید و به او تجاوز کرده بود. این مرد هم در دادگاه به اعدام محکوم شد و با نوشتن توبهنامه، بهطور موقت برای بررسی این توبهنامه، اعدام نشد. سه مرد دیگر نیز درحالیکه حکم مرگشان امضا و قطعی شده بود، توانستند با نوشتن توبهنامه، به سلول خود بازگردند. این سه مرد نیز به جرم تجاوز به اعدام محکوم شده بودند. هر سه نفر آنها، دختربچهای را ربوده و مورد تجاوز قرار داده بودند. فرصت زندگی به این سه نفر بهطور موقت داده شد تا توبهنامه آنها نیز بررسی شود.