راز جذابیت و محبوبیت فصل پنجم«نونخ »
«شهروند» بررسی میکند: چرا دنبالههای سریالهای تلویزیون تبدیل به تجربههایی موفق شدهاند؟!
برخلاف فیلمهای سینمایی حتی در سطح جهان؛ در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی ما بیشتر سریالهایی که دنباله آنها ساخته شده، موفق -و حتی بهتر از سری اول آن سریال- شدهاند؛ از پایتخت و ستایش و شهرزاد تا همین زیرخاکی و «نونخ» که امسال هر دو تمام سنگینی بار جذب و جلب مخاطب را بر دوش کشیدند.
[شهروند] روز گذشته مرکز تحقیقات صداوسیما نتایج نظرسنجی خود درباره سریالهای نوروزی صداوسیما را اعلام کرد و گفت که در میان سریالهای امسال «نونخ۵» پربینندهترین سریال نوروزی شده است. بنابر نظرسنجی مرکز تحقیقات صداوسیما، «نونخ۵» به کارگردانی سعید آقاخانی و تهیهکنندگی مهدی فرجی که از پانزدهم فروردین از شبکه یک سیما پخش خود را آغاز کرده، با ۴۱درصد بیننده در صدر سریالها قرار دارد. در واقع این فصل از سریال «نونخ» که به دنبال موفقیت چهار فصل قبلی ساخته شده، با بازی سعید آقاخانی، حمیدرضا آذرنگ، سیروس میمنت، کاظم نوربخش، هدیه بازوند، ندا قاسمی، پاشا جمالی و… توانسته سنت موفقیت و محبوبیت چهار فصل قبلی این سریال را ادامه دهد که از نوروز ٩٨ به بعد هر بار از شبکه اول روی آنتن رفتهاند، جزو سریالهای موفق تلویزیون در فضای طنز و کمدی بودهاند که این اتفاق آخرین بار نوروز گذشته روی داد و فصل چهارم «نونخ» در نوروز ١٤٠٢ پرمخاطبترین سریال نوروزی شد.
اما این اتفاق چگونه روی داده و سعید آقاخانی چگونه توانسته «نونخ۵» را محبوب و در صدر جدول پربینندهترین سریالهای تلویزیون نگه دارد؟
در چند قسمتی که از فصل پنجم سریال «نونخ» میگذرد، با اینکه هنوز برای ارزیابی کیفی این سریال زود است، ولی در همین چند قسمت هم مشخص است که این سریال نیز مانند «زیرخاکی» توانسته تماشاگرانی را که از سریهای گذشته به دست آورده بود، حفظ کند و حتی بر شمار مخاطبان و بینندگان خود بیفزاید. اتفاق جالب توجهی که حکایت از یک رویداد غیرعادی در تلویزیون این سالها میکند. در واقع در شرایطی که در اغلب مواقع در سینما و حتی بین سریالهای تلویزیونی هم دنبالهسازیها در اغلب موارد نتایجی قابل قبول حاصل نمیآورند، اما ادامه موفقیت و محبوبیت «نونخ»، «زیرخاکی» -و البته «پایتخت»- نشان از این دارد که با اینکه تلویزیون اغلب در دنبالهسازی بهواسطه تکرار و کلیشه گرفتارِ چالشها و مشکلاتی شده، اما برخی از آثار با تکیه بر فیلمنامه قوی و ایجاد موقعیتهای بکر و بدیع از ورطه تکرار و کلیشه فرار کرده و توانستهاند خود را به عنوان یک دنباله محبوب بنمایانند. «نونخ» یکی از این آثار است که امسال در پنجمین سال انتشار هم روال همیشگی موفقیت را ادامه داد و درنهایت هم به عنوان پربینندهترین سریال نوروز معرفی شد.
کمبود طنز و کمدی
البته همهچیز هم به تداوم در همان مسیر آغازین بازنمیگردد و چهبسا تداومِ محبوبیت «نونخ» به سعید آقاخانی و درک و شناخت درست او از سریالسازی و طنز و کمدی بازگردد. در واقع در روزهایی که تلویزیون از فقدان طنز رنج میبرد، موفقیت فصل چهارم «زیرخاکی» و فصل پنجم «نونخ» نشان از این دارد که آثاری که این کمبود را رفع کنند، راه سهل و سادهتری برای رسیدن به موفقیت خواهند داشت. اتفاقی که پیش از این در «لیسانسهها» و «دیوار به دیوار» هم دیده بودیم که اولی در گذر از «لیسانسهها» به «فوقلیسانسهها» بهرغم افت کیفیت در فصلهای دوم و سوم اما هنوز و همچنان تماشاگران مشتاق کمدی را با خود نگه داشت و دومی نیز بهرغم افت محسوسی که داشت، اما به دلیل کمدیبودن همچنان پربینندهترین سریال شبکه سه در زمان نمایش خود بود.
ضربهای به «پایتخت»
افت اساسی سریال «پایتخت» در فصل ششم اما حکایتی متفاوت بود و بیش از هر چیز دیگری به تغییر نویسنده بازمیگشت که بعد از درگذشت خشایار الوند روی داد.
«پایتخت» در همه ٦ فصلی که ساخته شد، گامبهگام در معرفی شخصیتهایش پیشروی کرده و کمدی متفاوتی را نشان داده است. شاید همین عامل باعث شد پایتخت پس از ٦ فصل و چندین بار پخشِ مجدد هنوز هم تازه و سرگرمکننده باشد. فصلی که با محتوای دورشده از اهداف اصلیاش بسیار جنجالبرانگیز شد، به گونهای که اصلا کاراکترها هویتشان را از دست دادند و بسیاری این موضوع را به دلیل درگذشت خشایار الوند نویسنده و فقدانش در این سریال و حتی تغییر رویه محسن تنابنده به عنوان طراح و سرپرست نویسندگان عنوان کردند.
آن اتفاقی که برای «پایتخت» افتاد و حتی این نگرانی برای خیلی از سریالهای دیگر تلویزیون هم وجود دارد. شاید «زیرخاکی» و «نونخ» توانستند طوری این مسیر را بروند که ماهیت و هویتِ اصلی محتوای سریال را از بین نبرند. ثابت بودن نویسنده و کارگردان در این مسیر بسیار کمککننده بود، زیرا بسیاری از فصلهای دوم و سوم برخی از سریالها به دلیل فقدان نویسنده و کارگردان فصل نخست خود، مخاطبشان را از دست دادهاند و از هویت اصلی سریال هم دور شدهاند.
«نونخ٥» و اتفاقات جدید
«نونخ» در فصل پنجم خود با آرایشی جدید و تصاویری رنگارنگ از آداب، رسوم و فرهنگ مردمان تلاشگر سیستانوبلوچستان به روی آنتن شبکه یک سیما رفته. در واقع «نونخ» این بار داستان و فضای روایتی متفاوت را در دستور کار خود قرار داده و به اقوام اصیل ایرانی در منطقه سیستانوبلوچستان نگاه ویژهای داشته. به عبارتی، عوامل و دستاندرکاران سریال به نوعی خواستهاند که از دریچه دوربین این مجموعه به بخشی از آداب و رسوم و فرهنگ مردمان این منطقه پهناور مرزی کشورمان بپردازند، مسیر قصه خانواده «نورالدین خانزاده» که از تبار فرهنگ کرد سرزمینمان هستند، به سمت دیار قوم بلوچ و سیستان تغییر پیدا میکند و اینبار حرکت کاروان «خانزاده» از کرمان تا چابهار ادامه پیدا میکند تا تصاویر تلویزیونی ما به دورترین نقطه صفر مرزی هدایت شود.
هرچند که مجموعه تلویزیونی «نونخ» سعی دارد که با دیالوگهای طنز، خندهدار و سکانسهای کمدی، فضای شاد و مفرحی را برای بینندههای تلویزیونی خود به وجود بیاورد، اما جذابیت تصاویر بصری همراه با گفتارهای طنز بازیگران آن هم در حالوهوای فرهنگی، ادبی و آداب و رسوم اقوام ایرانی به نوعی بیننده را به تامل و اندیشیدن در بافت فرهنگ اصیل ایرانی وامیدارد که به نظر میرسد مجموعه تلویزیونی «نونخ» تا اندازه زیادی توانسته به آن اهدافش که نمایش فرهنگ و آداب و رسوم اصیل ایرانی است، دست پیدا کند.
به نظر میرسد تا اینجای کار «نونخ» توانسته به عنوان یک مجموعه طنز فراگیر بین مخاطبان و بینندههای تلویزیونی خودش را در صفِ مجموعههای محبوب جعبه جادو حفظ کند و شاید بتوان گفت اصلیترین دلیلِ این موفقیت توجه سعید آقاخانی به اتفاقات بکر و دور شدن از کلیشهها و تکرارهاست!
یک مسیر روشن
موفقیت دنبالههای یک سریال در تلویزیون ایران البته منحصر به «نونخ» نمیشود و این اتفاق برای چند فصلههایی چون «زیرخاکی» و «پایتخت» هم رخ داده است. این یعنی آثاری که توانستهاند محور داستانی و بنمایه روایی و جنس شخصیتپردازی سری اول سریال را حفظ کنند و در ادامه نیز توسعه دهند، مسیر موفقیت را رفتهاند و آنهایی هم که از محور داستانی و بنمایه اصلی خودشان خارج شدند، مسیر موفقیت را گم کردهاند. در این زمینه میتوان سریالهای «پایتخت» و «دودکش» را مثال زد که نهتنها در فصل اول، بلکه در فصل دوم نیز خوب و موفق عمل کردهاند، اما در ادامه راه به مشکلاتی برخوردهاند که البته در مورد «دودکش» احتمالا به این دلیل بوده که محمدحسین لطیفی بعد از ساخت «دودکش ١» از ادامه کار کنار کشید و در ساخت دنبالههای این سریال حضور نداشت.
البته در این میان، سریالهایی مانند «بچه مهندس» نیز بودهاند که با نظرِ مدیران تلویزیون به فصلهای بعدی رسیدهاند. یا مثلا «زیر آسمان شهر» که سالها پیش از آنکه «پایتخت» و «نونخ» برای فصلهای متوالی ساخته شوند، قلب تماشاگران را تسخیر کرده و وارد فصل دوم و سوم شده بود که البته فرجامی جز سقوط حاصل نیاورده بود! اتفاقی که برای سریال «در حاشیه» مهران مدیری هم روی داد. سریالی که برخلاف «مرد هزار چهره» خود مهران مدیری که در فصل اول بهشدت مورد استقبال قرار گرفت، از همان ابتدا روند غمانگیز سقوط را آغاز کرده بود.