هلال‌احمر یعنی ایثار و فداکاری

بانوی امدادگر، از هشت سال خدمت مشاتاقانه می‌گوید

سیما فراهانی| انیسه مجردی، بانوی امدادگری است که از هشت سال پیش عضوی از خانواده هلال‌ احمر شد. وقتی تصمیم گرفت، در کلاس‌های آموزش کمک‌های اولیه شرکت کند، مسیر زندگی‌اش تغییر کرد و در نهایت به برترین درجه نجاتگری رسید. او عاشقانه در این جمعیت خدمت می‌کند و هرگز حاضر نیست از این مسیر دست بکشد.

این نجاتگر 32 ساله در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» از هشت سال فعالیتش می‌گوید: «از سال 95 وارد جمعیت هلال‌احمر بجنورد شدم. آن زمان تصمیم گرفتم در کلاس‌های کمک‌های اولیه شرکت کنم و این حرفه را یاد بگیرم. به خاطر علاقه شخصی بود. بعد از گذراندن این کلاس‌ها در هلال‌احمر با این جمعیت آشنایی بیشتری پیدا کردم و تصمیم گرفتم آنجا ماندگار شوم. روحیه ایثارگری و از جان گذشتگی را در بین اعضای جمعیت دیدم. فضایی وجود داشت که باعث می‌شد به خدمت کردن علاقه‌مند شوی و دوست داشته باشی که ادامه دهی. بعد از آن دوره‌های دیگری را گذارندم. تا جایی که به درجه ایثارگری رسیدم.

 

در حال حاضر مربی کمک‌های اولیه نیز هستم. بیشتر فعالیتم در امداد و نجات است. مثلا در طرح نوروزی در پایگاه می‌مانیم و گزارش حادثه می‌دهیم. در طرح‌های عملیاتی و اینفوگرافی‌های پیش از حادثه که اگر اتفاق بیفتد چه کار کنیم، همکاری دارم. سر صحنه حادثه نرفتم، ولی بیشتر پشت صحنه کمک می‌کنم. در بحث اسکان و تغذیه در حادثه‌های مختلف همکاری دارم. زمانی که برف می‌بارد، در اسکان اضطراری مردم همکاری می‌کنم. در زلزله گرمه و جاجرم بود که بسته‌های زیستی و بهداشتی، بین مردم توزیع کردیم. در آن زلزله خسارت خیلی زیاد نبود، ولی مردم ترس و وحشت زیادی داشتند. ما کنارشان ماندیم و سعی کردیم به آنها آرامش دهیم تا امنیت کامل همراهشان بودیم.

همزمان یک سری مربی‌ها هم به صحنه آمدند و پناه‌گیری و اسکان را به مردم آموزش دادند. من همچنین در مرکز پاسخگویی به حوادث نیز مدتی کار کردم. هفت سال در امداد بودم و اسفند  سال گذشته شرکتی شدم. هلال‌ احمر درواقع از واژه ایثار و فداکاری می‌آید. یادم می‌آید که در بحران‌ها و حوادث، شبانه‌روز خدمت‌رسانی کردیم بدون اینکه خانواده‌مان را ببینیم. همین برف و کولاک اخیر، شرایط بسیار سختی را برای ما ایجاد کرد. ولی هیچ‌وقت باعث نشد که از این مسیر دست بکشم. من اولین چیزی که در هلال‌ احمر آموختم، ایثار و فداکاری بود. برای همین هرکجا سختی دیدم، یاد همین کلمه افتادم و پا پس نکشیدم. مشتاقانه جلو رفتم تا هرکمکی از دستم برمی‌آید برای مردم انجام دهم.»

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.