این قانون چقدر راحت دور میخورد
تعبیر عمومی این است که با قانون میشود همه چیز را درست کرد. تعبیر غلطی نیست. بدون قانون هیچ ایرادی برطرف نمیشود و مشکلی حل نخواهد شد، اما قانون برای حل مشکلات لازم است، نه کافی. اینکه درکشور ما قانون روی قانون تصویب میشود، برای تأکید بر هر قانونی، قانون تصویب میشود و برای تصحیح هرقانونی، قانون تصویب میشود، نشانه همین محدودیتهای قانون است. اینکه ما قانونی برای منع بکارگیری بازنشستگان وضع میکنیم- فارغ از درست یا نادرستبودنش- و بعد بلافاصله مجبور میشویم قانونی بگذرانیم که بخشی از قانون قبلی کانلمیکن میشود، جدا از اینکه نشاندهنده بیدقتی و بیملاحظگی در وضع قانون قبلی است، نشان میدهد که قوانین چقدر میتوانند کماثر و قابل چشم پوشی باشند. همانطور که در عمل هم دیدهایم و شاید بسیاری تأیید کنند که امروز بسیاری از منویات قانون منع بکارگیری بازنشستگان فراموش شده و در بسیاری از موارد به طرق مختلف نادیده گرفته شده است.
این همان توصیفی است که در مورد قوانین مبارزه با فساد هم میتوان به کار برد. ما درکشور نهادها و قوانین شفافسازی و مبارزه با فساد کم نداریم، اما هنوز باور عمومی این است که امکان برخورد مناسب با فساد به راحتی ممکن نیست و علاوه بر اراده و جدیت، نیاز به سختافزارها و نرمافزارهای دیگری هم دارد. اینکه احمد توکلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، از نیاز به قوانین وایجاد نهادهای تازه برای برخورد با فساد میگوید به همین خاطر است و اینکه بسیاری به او انتقاد میکنند که چه نیازی به بزرگترکردن دستگاههای قانونی و قوانین است هم ایضا. و فکر کنید که در همین وانفسا ما تبدیل شدهایم به کشوری که بیشترین قوانین موضوعه دنیا را دارد و درعین حال مثال روشنی هستیم از این واقعیت که قانون برای رسیدن به سلامت اقتصادی و اجتماعی کافی نیست.
در اینجا با چند مثال میخواهم بگویم که قوانین چطور دور میخورند و چرا گاهی ناکارآمدند. اولین نمونه همین اتفاق اخیر و دمدست است. ملزمکردن پزشکان و بسیاری دیگر از اصناف برای استفاده از دستگاه کارتخوان. دلیل آن هم روشن است. سیستم مالی کشور میخواهد بداند که شما چقدر درآمد دارید. گردش مالیتان چقدر است و براساس آن چقدر باید مالیات بدهید. اما همه این چفتوبستها و فشارها منجر به این شده که عدهای دنبال راههای به ظاهر هوشمندانهای باشند. گزارشهای اخیر نشان میدهد که شیوههای قبلی مبنی بر اینکه فرد کارتخوان را به نام فرد دیگری بگیرد و در واقع درآمدهایش به حساب فرد دیگری برود، قدیمی شده. حالا میگویند برای استفاده از کارتخوان باید نوبت بگیرید و امروز نوبت به شما نمیرسد. اگر عجله دارید، بسمالله نقدی بپردازید. کنار دفتر هم دستگاه عابربانک نصب کردهایم که کارتان سریعتر راه بیفتد. روش دیگر این است که میگویند اگر نقدی بدهید، ارزانتر حساب میکنیم و اگر کارت بکشید، گرانتر میشود، انتخاب با خودتان است! همه اینها هم یعنی کلاهگذاشتن سر سیستم مالی کشور.
در گذشته برای بنزین سهمیه تعیین کردیم، عدهای رفتند سراغ خریدوفروش کارت بنزین. یا رفتند برای خودروهای قدیمی و مستعمل کارت گرفتند و بنزین زدند. تاکسیها بنزینشان را فروختند و چند راه شیادانه دیگر. حالا هم گفتهاند با هر کارت بنزین در جایگاه نمیشود 30 لیتر بیشتر بنزین زد و باید از کارت خودتان استفاده کنید (تا کنترلی روی آن باشد)، کارگر زرنگ یا محتاج جایگاه 5هزار تومن بیشتر از شما میگیرد و اجازه میدهد با دو کارت جمعا 60 لیتر بنزین بزنید!
طرح ترافیک میگذارند تا آلودگی هوا و ترافیک شهر را کنترل کنند، بخش بزرگی از شهروندان پلاکشان را میپوشانند و داخل طرح میآیند. گفتهاند به معلولان به خاطر مشکلات رفتوآمد مجوز طرح ترافیک داده میشود، عدهای خودرو را از معلولان اجاره میکنند تا بتوانند داخل طرح مسافرکشی کنند. دیده شده که رفتهاند به نام یک معلول خودرو خریدهاند و بهش ماهانه پولی دادهاند تا با خودروی مجوزدارش بتوانند در محدوده آمدوشد کنند.
میخواهند از مزایای دفترچه بیمه شما استفاده کنند، دفترچهتان را اجاره میکنند. برای رجیسترکردن گوشی تلفنهمراه از پاسپورت شما استفاده میکنند و حتی ممکن است با استفاده از گمرکیتان شما را به سفر مجانی ببرند.همانطور که قبلا به نام کارتنخواب و روستایی حساب باز کردهاند و معاملات میلیاردیشان را انجام دادهاند تا رد پایی به جا نگذارند. به نام همینها خودرو وارد کردهاند و هزار ترفند دیگر زدهاند.قوانین این وسط چه کارهاند؟ آیا قانون ایراد دارد؟ آیا باید قوانین بیشتری خلق و تصویب کرد. شاید. اما اجازه بدهید بگوییم تا وقتی که نظارت قدرتمند نباشد و با قدرت انجام نشود، هیچ قانونی امکان اجرای مناسب پیدا نخواهد کرد. فقط هم نظارت نیست. وقتی اخلاق و وجدان در جامعه ضعیف میشود و همه دورزدن قانون و ندیدهگرفتن آن را زرنگی محسوب میکنند و میخواهند به سریعترین و سادهترین روشها منافع شخصی خود را تأمین کنند، سنگینترین و سختترین قوانین هم به لکنت خواهند افتاد و کار نخواهند کرد. این تصور که ما میتوانیم بدون تضمین نظارت کافی و بیتوجه به اخلاق و انصاف در جامعه فقط به قوانین تکیه کنیم، تا امروز که ما را به جای مطلوبی نرسانده، ببینیم در آینده به کجا خواهد برد.