اتوبوسی به نام قسم

درباره فیلم قسم، ساخته محسن تنابنده که تماشاگران را راضی از سالن سینما خارج می کند

قسم فیلمی است در ژانر رئال تایم. یعنی تقریبا منطبق با زمان طبیعی اتفاق افتاده است. جریان افرادی است که یک نیمروز را در کنار هم تجربه می کنند و نهایتا روایت چند ساعت از اتفاقاتی که بین آن ها می افتد را روی پرده می بینیم. یکی از ویژگی های انتخاب این ساختار به واقع نمایی هرچه بیشتر آن برمی گردد. معمولا فیلم هایی از این قبیل سعی دارند برای مخاطب، باورپذیرتر باشند.

فیلم قسمعلاوه بر بحث زمان، مساله مکان هم در این ساختار مهم است. عموما مکان واحدی برای این ژانر انتخاب می شود و حالا اتوبوسی در جاده نقش مکان را در این فیلم بازی می کند. این مکان ظاهرا سیار، قسم را در زمره فیلم های جاده ای هم جای می دهد. ژانری که ویژگی مهم اش سفر و معماست. سفر قهرمان برای انجام کاری مهم، موضوع اصلی داستان است که اینجا عده زیادی هم همراه اش شده اند. این سفر قرار است از معمایی گره گشایی کند. فیلم های رئال تایم اغلب از داشتن جذابیت های بصری محرومند. به خاطر ثابت بودن مکان، زاویه دید دوربین، تغییر نکردن لباس های بازیگران، گریم ثابت و موارد دیگری که تغییر ناپذیرند. نکته اینجاست که در چنین شرایطی، دیالوگ پیش برنده داستان است. بار مهم این قبیل فیلم ها بر دوش نویسنده و دیالوگ نویس است و فیلمنامه حرف اول را می زند.

شاید اگر کارگردان قسم، نویسنده با تجربه ای نبود فیلم موفقی ساخته نمی شد. جالب اینجاست که این ژانر، ستاره محور هم نیست و حضور بازیگر چهره کمکی به ماجرا نمی کند. تنها دیالوگ های جذاب و معنی دار نجات دهنده داستان است. طوری که نه داستان را لو بدهد نه مخاطب را کسل کند.  با اینکه نقش اصلی قسم، را مهناز افشار بازی می کند اما بر خلاف فیلم های دیگر، خصلت های ستارگی این بازیگر کمکش نمی کند. تنها حرف ها و میمیک است که بازی اش را پیش می برد. درست کاری که حسن پور شیرازی می کند. کار او به مراتب سخت تر است چون قرار است فقط پشت فرمان اتوبوس بنشیند و روی یک صندلی ثابت، باز کند. در نتیجه بازی اش از تغییر لحن، حرکات دست و صورت فراتر نمی رود اما مخاطب را راضی نگه می دارد. این مهارت فقط  به واسطه تجربه تئاتر می تواند به چنین روایتی کمک کند. کاری که سعید آقاخانی و مهران احمدی به خوبی از پسش برآمده اند.

شاید قسم فیلم تلخی باشد اما روایت محکم و درستی دارد و تماشاگر را میخکوب می کند. از همه مهم تر رضایت مخاطب است. با آشکار شدن حقیقت در پایان فیلم، هم ضربه خوبی خورده، هم دست پر سالن را ترک می کند و حسرت هدر رفتن وقتش را نمی خورد. همین کافیست تا بگوییم فیلمساز به هدفش رسیده است.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.