ناگهان میبینی انواع چرندیاتی سطحی به اسم متفکران و ادبا در حال دستبهدست شدن است. طبیعتا هر علاقهمندی نسبت به خواندنشان دلگیر میشود. گاهی حتی متن اصلی جعل نشده است اما نوعی موسیقی بیمایه همراه با تصاویری فوق سانتیمانتال در پسزمینه آمده که اصلاً با شأنیت شاعر و مؤلف ارتباطی ندارد.
شهروند آنلاین: نوشته: «قدر لحظهها را بدانید و همدیگر را دوست داشته باشید» و اضافه کرده: «احمد شاملو»! بعد دوباره یک پاراگراف درباره اهمیت عمر ضمیمه شده که ابتدای آن آمده «فروغ فرخزاد»! جملاتی میانمایه هم در حال ردوبدل شدن است به اسم سهراب سپهرای… این وضعیت بیبندوبار و افسارگسیخته همچنان در فضای مجازی ادامه دارد. گویا کسی هم نمیتواند ممانعتی کند. عدهای مشغول منسوب کردن ذهنیات و گاهی حتی خرافات خود به اسم شاعران هستند و آنها را پست میکنند. عوامالناس هم که این روزها به فورارد کردن مطلب و عکسنوشته و تصویر عادت کردهاند، برای هم میفرستند. همین میشود که ناگهان میبینی انواع چرندیاتی سطحی به اسم متفکران و ادبا در حال دستبهدست شدن است. طبیعتا هر علاقهمندی نسبت به خواندنشان دلگیر میشود. گاهی حتی متن اصلی جعل نشده است اما نوعی موسیقی بیمایه همراه با تصاویری فوق سانتیمانتال در پسزمینه آمده که اصلا با شأنیت شاعر و مؤلف ارتباطی ندارد. از قربانیهای این وضعیت هم در این سالها شعرهای هوشنگ ابتهاج بوده است.
ابتهاج فردا 94 ساله خواهد شد و پیش از این دخترش، یلدا ابتهاج به جعل متنهایی به نام سایه نیز اعتراض کرده بود. قصه به متنی برمیگشت درباره موضوع مواجهه زال (پدر رستم) و سیمرغ؛ زمانی که سیمرغ به زال یکی از پرهایش را میدهد و به او میگوید زمانی که در خطر بود، میتواند این پر را آتش بزند تا سیمرغ برای چارهگری بیاید. زال یک بار در به دنیا آمدن رستم، دست به دامن سیمرغ میشود و پر را آتش میزند و بار دیگر در نبرد اسفندیار و رستم. در آن متن جعلی که به سایه نسبت داده بودند اما آمده بود پر سوم چه زمانی استفاده شد؟ بعد هم نوشته بودند: «فردوسی تکلیف پر سوم را مشخص نکرده است.» در ادامه هم تحلیلی درباره این راز مکتوم اضافه شده و نوعی خیالپردازی به ماجرا اضافه شده و توییت شده بود: «آری، ما وارثان پر سوم سیمرغایم»! تمام این جعلیات و اشتباهات باعث شد یلدا ابتهاج به انتقاد درباره این جملات بپردازد و اعتراض کند که چنین متنی متعلق به پدرش نیست. چراکه نه زال فقط دو بار پر سیمرغ را آتش زده بود و نه اصولا پر سوم، رازی بود پنهانمانده که باید کشف شود! یلدا ابتهاج در متنی اینگونه مطالب جعلی و استفاده از نام شاعران بزرگ را «تجارت» با شهرت شاعران خوانده بود. حالا هم دوباره وضعیت تکرار شده است و دختر شاعر نسبت به چنین وضعیتی انتقاد کرده است.
گلایه یلدا ابتهاج و نقل قول او از پدر کاملا بهجاست، هرچند بعید است بتوان جلوی چنین روندی ایستاد. با این حال او در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشته است: «در آستانه نودوچهارمین زادروز «سایه» هستیم. شاعری که شعرهایش به دل مردم سرزمینش از نوجوانی تا امروز راه پیدا کرده است… در این دوری همیشه سعی و همت من بر فراهم کردن امکاناتی در صفحات مجازی برای رسیدن اشعار ایشان به دست دوستداران شعر فارسی بوده است، اما بارها دیده شده است که اشعار ایشان با تغییراتی چون میکس موسیقیهایی یا نوشته و گفتارهایی نسنجیده دستبهدست شده است. یقینا اگر نیاز به این کار میبود حتما از ابتدا این انجام میشد. متاسفانه این کلیپها اکثرا درخور شعر و حرمت آثار ایشان نیست. ایشان در گفتوگویی درباره این مطلب اظهار نارضایتی کردند که امیدوارم این امر بیشتر مورد توجه قرار بگیرد و اجازه بدهند دیگران از اشعار و صدای ایشان به درستی بهره ببرند و نه با دخالت و سلیقه شخصی افراد. در حفظ و اصالت هنر و حرمت واقعی آن بیشتر کوشا باشیم و به «اصل و اصالت» ارزش بگذاریم و «بدل و جعلیات» را انتشار ندهیم.»