آیا «با من بخوان» کنسرت موفقی بوده است؟
منتقدان موسیقی از سبک جدید کنسرت علیرضا قربانی به «شهروند» گفتند
علیرضا قربانی و گروهش 43 اجرای شلوغ و موفق را در تالار وحدت و ایوان عطار کاخ سعدآباد با 35هزار مخاطب تجربه کردند. تقریبا همه مخاطبان راضی بودند، اما این رضایت بیشتر به دلیل شناخت خواننده مورد علاقه و قطعاتش بود. درحالی که شکل کنسرت و اضافه کردن تصاویر کمی براشان غریب بود. طراحی جلوههای تصویری و پرفورمنس جزیی جدانشدنی از اجراهای پاپیولار در کل دنیاست و بسیاری از گروههای معروف موسیقی مثل پینگ فلوید سالهاست از آن استفاده میکنند. اما اجراهای اینچینی هنوز برای مخاطبان ایرانی تازگی دارد.
شاید برای همین است که مریم، یکی از مخاطبان پیگیر علیرضا قربانی درباره تجربهاش از این اجرا به «شهروند» میگوید: «افکتها تمرکزم را از موزیک میگرفت، ولی آنقدر قربانی را ستایش میکنم که کل زمان کنسرت را از شوق روی هوا بودم. البته صدابرداری در فضای باز سخت است و شاید به همین دلیل در برخی از قسمتها صدای خوبی از کمانچه به گوش نمیرسید.» امین یکی دیگر از مخاطبان است که به «شهروند» میگوید: «ترجیح میدادم کنسرت تلفیق کلاسیک و الکترونیک نباشد و صدای سازهای کلاسیک فضا را پر کند.» با وجود این، امیر بهاری، منتقد و فعال موسیقی معتقد است که در همه جای دنیا طراحی پرفورمنس در کنسرت و در کانتکس موسیقی پاپیولار به اندازه مسأله موسیقی اهمیت دارد و تاثیرگذار است: «جلوههای تصویری برای مخاطب جذاب است و انتقال مفهوم را راحتتر میکند. با وجود همه اینها اضافه کردن قصه به موسیقی و همراه نبودن طراحی پرفورمنس با موسیقی در کنسرت ممکن است آسیبزننده باشد.» او به «شهروند» میگوید که اضافه کردن فضای تصویری به کنسرت در ایران جدید است و باید صبر کنیم تا به پختگی لازم برسد.
تفاوت موسیقی کلاسیک با پاپیولار
اغلب استادان موسیقی سنتی و کلاسیک وجود هر چیزی جز موسیقی در کنسرت را برای موسیقی و شنیدن آن مضر میدانند. بنابراین ممکن است درباره علیرضا قربانی چنین حرف و حدیثهایی گفته شود اگر چه به گفته بهاری، علیرضا قربانی و همایون شجریان عملا از بستر موسیقی ردیف ایرانی و کلاسیک خارج شدهاند و این مسأله در دیدگاه قالب موسیقی کلاسیک ایرانی مطرح است: «در موسیقی کلاسیک بینالملل هم آنجایی که کنسرت سمفونیک است چنین کارهایی انجام نمیشود، اما اپرا همیشه بار نمایشی خود را داشته است. وقتی موسیقی کلاسیک میبینید شاید شایستهتر است که نوازنده و ساز را ببینید تا بتوانید موسیقی را کامل گوش کنید. اما وقتی وارد موسیقی پاپیولار و جذب مخاطب عام میشوید اجرای پرفورمنس یکی از دستاویزهای جذب بیشتر است. درواقع طراحی پرفورمنس خوب میتواند دستاویز هنری باشد و لزوما چیز بدی نیست.» نیما رمضان، نوازنده و فعال حوزه موسیقی هم به «شهروند» میگوید که کنسرت فقط موسیقی نیست و یک پکیج کامل تصویری و شنیداری خاطرهساز است: «مخاطبان هنوز برای این ژانر آمادگی کامل ندارند و شاید نیاز باشد که مخاطبان هم کمی با این حرکت رشد کنند.»
جرقهای که آتشسوزی جنگلهای خراسان روشن کرد
در این کنسرت دو قطعه بیکلام اجرا شد که به موسیقی الکترونیک و اجرای سولیستها اختصاص داشت و تصاویری از آلودگیهای زیستمحیطی به یکی از این دو قطعه سنجاق شده بود. از نظر نیما رمضان این تصاویر بشدت با موسیقی هماهنگ بود و ادیت تاثیرگذاری داشت: «تلفیق موسیقی و نمایش درست بود و همه چیز سر جای خودش قرار داشت؛ اگر چه تصاویر میتوانست حرفهایتر انتخاب شود. معتقدم 90درصد آدمها تصاویر را میبینند برای همین تاثیرگذاری آن بیشتر است.» ظاهرا رسیدن به این تصاویر هم برای خود قصهای دارد. درواقع این قطعات تنفس خواننده برای اجرای 107 دقیقهای بود که 37 دقیقه از آن به آوازخوانی اختصاص داشت. گروه چند روزی برای یک قطعه بیکلام به دنبال موضوع میگشتند و این جستوجوها با آتشسوزی در جنگلهای خراسان همزمان شده بود و چند رویداد زیستمحیطی دیگر. بنابراین آنها هم تصمیم گرفتند که تصاویر آلودگیهای زیستمحیطی و دخالت انسان را برای اجرایشان انتخاب کنند. رضا موسوی، کارگردان اثر در اینباره به «شهروند» میگوید که بر همین اساس تصاویر با تم محیط زیست را انتخاب کردم و آهنگساز بر اساس آن کار خود را انجام داد: «به هر حال مصیبتهای زیادی برای محیط زیست اتفاق میافتد و تا همین حالا هم با مرگ کاوه، عجیبترین پلنگ جهان به دلیل ماندن چرم در گلویش ادامه دارد.»
مردم روزگار غریب را خواندند
یکی از مهمترین و البته جذابترین بخشهای کنسرت با من بخوان، قطعه روزگار غریب بود که قسمتی از آن برای همراهی مخاطب روی پرده نمایش داده شد. مخاطبان هم ارتباط زیادی با آن برقرار کردند و حتی پس از پایان کنسرت اصرار داشتند که دوباره آن را بخواند تا او را همراهی کنند بخشی که به گفته رضا موسوی، کارگردان اثر، به پیشنهاد علیرضا قربانی به اجرا اضافه شده بود.
ایده اجراها از کجا آمد؟
سابقه همکاری علیرضا قربانی و رضا موسوی به 6 قبل و زمان اجرای کنسرت شهرزاد برمیگردد و تعاملاتی که از آن زمان شروع شد. درواقع آنها از همان زمان وارد فضای بصری کنسرتها شدند که تا همین حالا هم همکاریشان ادامه داشته است. حالا البته علیرضا قربانی در حال پرواز به کره جنوبی برای تور کنسرتهایش است اما رضا موسوی درباره این ایده میگوید: «بعد از دو سال همکاری 4 سال قبل تصمیم گرفتیم همکاری در این زمینه را بیشتر کنیم. زمستان پارسال برای کنسرت اردیبهشت در تالار وحدت برنامهریزی کردیم و من به سمت طراحی معمارانه رفتم. وقتی طرح را در جلسه عنوان کردم، همه با آن مخالفت کردند جز آقای قربانی. درواقع او بهعنوان اصلیترین عضو گروه تا قبل از اجرای کار، تنها حامی من برای این پروژه بود. البته در کنسرت تالار وحدت بیشتر کار حالت فرمالیستی داشت اما در ایوان عطار کاخ سعدآباد به سمت هنر مفهومی رفتیم.»
هیتلر در کنسرت قربانی
چهارراه استانبول قطعه پایانی کنسرت با من بخوان بود که با تصاویری از جنگافروزیهای هیتلر در قاب تلویزیونهای کوچک همراه شده بود. البته این تصاویر از نظر مخاطب ارتباط زیادی با ماجرای چهارراه استانبول و پلاسکو نداشتند اما رضا موسوی معتقد است که آتشسوزی پلاسکو هم دقیقا مثل آتشافروزیهای هیتلر باعث مرگ انسانها شده است. بنابراین این تصاویر را برای رساندن همین مفهوم انتخاب کرده است.