شهرام شهیدی
برخلاف سالهای پیش انتخاب مهمترین اتفاق سال خیلی کار پیچیدهای نبود. در سالهای پیش کاندیداها کمتر بودند و رقابت سخت و نفسگیر بود، اما امسال و در سالی که کرونا، سیل، زلزله، آتشسوزی جنگلها، حوادث جادهای و سوانح فلان و بهمان و اسمش را نبر دستبهدست هم داده بودند تا سال ١٣٩٩ را خاصترین سال قرن بکنند عنوان مهمترین اتفاق سال به هیچ کدام از عواملی که نام برده شد، نرسید و مهمترین رویداد سال به رفتن کسی تعلق گرفت که یک تنه به اندازه تمام بلایای طبیعی بلا بود و بلا به همراه داشت و چون رئیسجمهوری آمریکا هم بود دیگر میتوان به او گفت «شیطون بلا».
بر کسی پوشیده نیست که رفتن ترامپ از مسند ریاستجمهوری آمریکا خیلیها را در جهان شاد کرد.
دموکراتها از رفتنش خوشحال شدند چون اصولا از آمدنش ناراحت بودند.
دلیل جمهوریخواهان جالبتر هم بود. آنها میگویند برخلاف آن ترانه که میگوید «اون که رفته دیگه هیج وقت نمیاد» ترامپ باید ٤ سال دیگر به مبارزههای انتخاباتی آمریکا برگردد تا باز پته دموکراتها را بریزد روی آب و از آنجا که اگر ترامپ رأی میآورد، نهایت همین دوبار با دموکراتها سرشاخ شده بود، اما حالا که رأی نیاورده، سرشاخشدن سومی هم در پیش است. پس رفتن او به نفع این جریان است.
چینیها و روسها گفتند آخیش طرفدار انگلستان و اروپا رفت و اروپاییها گفتند آخجون طرفدار روسیه و چین از قدرت کنار رفت. از حس و حال ما ایرانیها هم که دیگر نگو. حضور ترامپ در کاخ سفید مرا یاد روایتی انداخت. میگویند یک اندیشمند بینالمللی و بدون مرز به رفیقش گفته برای اینکه یک نفر موزیسین بدی شود باید حداقل پنج سال در دانشگاه درس بخواند اما برای رئیسجمهوری بدیشدن شما فقط به پنج دقیقه زمان نیاز دارید.
ترامپ البته رکورد این موضوع را ارتقا داد و کاری کرد که در کمتر از یک دقیقه تبدیل به بدترین رئیسجمهوری تاریخ شود. برای همین هم رفتنش یکی از مهمترین اتفاقهای سالی که گذشت، بود.