پدیدهای به نام خداداد
فینال «شبهای مافیا» با درخشش خداداد عزیزی و بازیهای تأثیرگذار سام درخشانی و کامبیز دیرباز
سام درخشانی بازی را با چند حدس فوقالعاده شروع کرد، فرزاد حسنی در اشتباهی مهلک، همتیمی خودش، سارا منجزی را فروخت و خداداد عزیزی مثل همیشه توی دروازه! پدیده این دوره از بازیهای مافیا بدون شک خداداد عزیزی است و حالا میتوان او را در کنار بازیکنان قدرتمند دورههای قبلی نشاند؛ چهرهای که در تمام دستهای قبلی با هوشی حیرتانگیز ظاهر شده است.
یاسر نوروزی: سام درخشانی بازی را با چند حدس فوقالعاده شروع کرد، فرزاد حسنی در اشتباهی مهلک، همتیمی خودش، سارا منجزی را فروخت و خداداد عزیزی مثل همیشه توی دروازه! پدیده این دوره از بازیهای مافیا بدون شک خداداد عزیزی است و حالا میتوان او را در کنار بازیکنان قدرتمند دورههای قبلی نشاند؛ بازیکنانی نظیر حامد آهنگی، حسین مهری، مجید واشقانی و مریم مومن. در کنار اینها البته باید یادی کرد از سید جواد هاشمی که بازیکنی تأثیرگذار بود.
امیرقاسمی یا شکرآبی؟
در کنار خداداد اما چند چهره دیگر هم در فصل هفتم «شبهای مافیا» موثر بودند و همگی در این فینال جذاب شرکت کردند؛ بازیگرانی نظیر سام درخشانی و کامبیز دیرباز. ارسلان امیرقاسمی در این میان خود را چندان خبره نشان نداده بود اما فصل هفتم چنان کممهره بود که گویا بهناچار جزو منتخبان بود. در واقع میشد بین او و رامبد شکرآبی حتی دومی را انتخاب کرد؛ بازی تأثیرگذار رامبد شکرآبی در نقش روانپزشک در قسمت دوم فصل هفتم را به یاد بیاورید؛ زمانی که با سکوتدادنهای بجا، شهروندان را لحظه به لحظه به پیروزی نزدیکتر کرد. هر چند گردانندگان «شبهای مافیا» احتمالا بر این عقیده بودهاند که یکی از جوانترین چهرهها را هم بین بازیکنان این دوره داشته باشند.
انتخابهای درست
در هر حال این گروه بخشی از منتخبان فینال شب گذشته بودند که رودرروی گروهی از زنان نشستند؛ فریبا نادری، آشا محرابی، سارا منجزی و نفیسه روشن؛ منتخبی از بازیکنان فصل ششم مافیا که حالا با منتخبان فصلهای پنجم و هفتم، بازی میکردند. انتخابهایی که به نظر کاملا عادلانه میرسید. از فصل پنجم هم فرزاد حسنی، نیما شاهرخشاهی، حسین امیدی و رضا داوودنژاد به این مرحله راه یافته بودند که همگی در مقایسه با دیگر بازیکنان فصل مربوطه، بهتر بودند. هر چند حدس و گمانهای فرزاد حسنی در نقش شهروند در آن دوره از مسابقات قویتر بود. در هر حال این گروه دوازده نفره شب گذشته اولین قسمت از فینال منتخبان فصلهای پنجم، ششم و هفتم را رقم زدند. گروهی که به نظر میرسید بازی دشوارتری پیش رو داشته باشد. با این حال قصه طور دیگری پیش رفت و مافیا بهسرعت باد از شهر حذف شد!
یارفروشی فرزاد حسنی
در ابتدای بازی، سارا منجزی که نشان داده در نقش شهروند موثر بازی میکند، نتوانست میمیک چهره خود را دور از نگاه تیزبین خداداد عزیزی و سام درخشانی نگه دارد و انگشتنما شد. هر چند بازی اشتباه فرزاد حسنی در این زمینه بسیار موثر بود. حسنی که در قسمت آخر فصل پنجم نشان داده بود ناگهان به یارفروشی رو میآورد تا خودش را از نقش مافیا مبرا کند، این بار هم به همین ترفند متوسل شد؛ غافل از اینکه بازیکنان فینال بسیار باهوشتر و نکتهبینتر عمل خواهند کرد. همین اشتباه مهلک، سارا منجزی را در چشم شهروندان پررنگتر کرد تا با اولین رأیگیری حذف شود. بعد از آن هم خداداد عزیزی با هوش کمنظیر خود برگهای مافیا را تک به تک رو کرد، سام درخشانی بهدرستی فرزاد حسنی را خاموش کرد و اسلحه در دست کامبیز دیرباز شات به شات به هدف خورد. بازیهای درست شهروندان ازجمله رضا داوودنژاد در نقش جانسخت هم تأثیر بجایی داشت. هر چند فریبا نادری که نشان داده در دستهای گذشته از شیطنتهای بیوقفه دست نمیکشد، به خاطر بازکردن چشمهای خود در شب، از بازی اخراج شد؛ با این حال برگ برنده دست شهروندان بود و بازی خیلی زودتر از چیزی که میشد حدس زد، به پایان رسید.
بازی هنوز تمام نشده
شب گذشته قسمت اول از فینال پخش شد و همین بازی نشان داد که کار برای بازیکنان سختتر خواهد بود. دلیل آن هم واضح است. هر چقدر که بازی به نوبتهای بعدی کشیده میشود، بازیکنان به رفتارها و نوع استدلال همدیگر بیشتر خو میکنند و راحتتر میتوانند دست همدیگر را بخوانند. البته هنوز دو قسمت دیگر از این فینال جذاب باقی مانده اما تا همینجا خداداد عزیزی نشان داده هوشی غریزی و ناب دارد. او در تمام قسمتهای فصل هفتم، در نقش شهروند بازی میکرد و در تمام قسمتها حدسهایی حیرتانگیز داشت. اگر کنار دوستان و نزدیکان خود مافیا بازی کرده باشید یا چنانچه فصلهای گذشته «شبهای مافیا» را دیده باشید، میدانید که حدسهای دقیق در همان اولین برخورد، کاری نزدیک به محال است؛ کاری که خداداد عزیزی در تمام قسمتها از عهده آن برآمد و در پیروزی شهروندان تأثیر مستقیم داشت.
پیشنهادهایی به کارگردان
«شبهای مافیا» به کارگردانی سعید ابوطالب، با اجرای محمدرضا علیمردانی، هر هفته، شنبه و یکشنبه، از سوی فیلیمو در حال پخش است. در هر دوره، 12 نفر نیز انتخاب میشوند و در سه قسمت کنار همدیگر قرار میگیرند تا بهترینها طی این سه قسمت مشخص شوند. بعد از پایان دو دوره، منتخبان هر کدام از ادوار هم رو در روی هم قرار میگیرند؛ مثل فینالی که دیشب شاهد آن بودیم. با این حال به نظر میرسد برای بازی فینال فینالیستها شاید بد نباشد زمین بازی را وسیعتر در نظر گرفت و تعداد افراد را به 15 نفر رساند؛ زیرا اگر چهرههای نکتهسنج و باهوش این ادوار را کنار هم بگذارید، احتمالا بیشتر از 12 نفر خواهند بود. نکته بعدی درباره گرداننده بازی است؛ محمدرضا علیمردانی. گرداننده عموما در این نوع بازیها هم باید جدیت لازم را داشته باشد تا بازی با خطاهای عمدی و سهوی بازیکنان از دست نرود، هم اینکه گاهی دست بازیکنان را برای شوخطبعی باز بگذارد. هدایت اینچنین نیاز به ظرافتی دارد که علیمردانی در تمام قسمتها از عهده آن برآمده است. هر چند به نظر میرسد، به جهت نبود حائل بین بازیکنان خارجشده از بازی و بازیکنان در حال بازی، ناچار است گاه و بیگاه به بازیکنان حذفشده هشدار بدهد. پیشنهاد ایجاد دیواره یا شیشهای حائل بین این دو گروه، به نظر منطقی میرسد، نوعی جداکننده که بازیکنان حذفشده بتوانند شاهد بازی باشند اما بازیکنان در حال بازی، نتوانند چهره آنها را ببینند؛ چیزی شبیه شیشههای اتاقهای بازجویی که حال و هوایی مافیاییتر هم به بازی خواهد بود؛ چون تجربه استفاده از مانیتور در بازیهای مافیا که از صداوسیما پخش میشود، تجربه چندان جالبی برای این نوع بازی نیست. حذفشدگان باید نزدیک به بازیکنان در حال بازی باشند تا جذابیت و هیجان بازی بالاتر برود، اما همچنان نباید بتوانند با رفتار، صدا یا اکتهای خود اطلاعاتی به بازی منتقل کنند؛ دادههایی حتی در حد کفزدن که دیگر بازیکنان را متوجه اشتباه یا دقتشان کند. در واقع همه چیز اینجا باید در فضایی از یأس و امید، شفافیت و ابهام و سفیدی و سیاهی پیش برود تا مهرههای شطرنج این بازی مهیج، به حرکت بیفتد.
اجرای ضعیف آقای علیمردانی باعث برد شهروند ها میشه
گافی که باعث میشه ایشون اول کشته ای که مافیا کشته رو بگه! و بعد نفر دیگه!
پس شهروندها می فهمند کدوم کشته مافیا بوده و کدوم شهروند بوده.
علی جان خیلی هوشمندانه گفتی، من تمامی قسمت های شب های مافیا را نگاه کردم و اصلا متوجه این نکته مهم نشده بودم. دمت گرم