عملیات نجات از پرتگاههای شاهجهان
ارتفاعات شاهجهان یکی از جاذبههای کوهنوردی استان خراسان شمالی است
ارتفاعات شاهجهان یکی از جاذبههای کوهنوردی استان خراسان شمالی است؛ مسیر کوهستانی صعبالعبوری که همواره شاهد وقوع حوادث بسیاری برای کوهنوردان بهخصوص گروههای ناآشنا به منطقه است. مسیر کوهروی شاهجهان پر از سهراهی و دوراهیهای گمراهکننده است که حتی اگر بلد راه هم باشید طی درست این مسیر کار هر کسی نیست. همین شرایط بود که باعث شد چند روز گذشته سه نفر همراه گله گوسفندانشان در این کوهستان راه خود را گم کنند؛ درست است حوالی ساعت 11 شب از امدادگران هلال احمر درخواست کمک و یاری کردند اما تاریکی هوا مانع از حضور به موقع آنها نشد و این عملیات درنهایت منجر به نجات آنها شد.
دو مرد و یک کودک یازده ساله همراه با گله کوچک گوسفندانشان، با یک نیسان آبی، خود را به دامنه کوه شاهجهان اسفراین رساندند تا به محض رسیدن گله عشایر منطقه، گوسفندان خود را به آن اضافه کنند. همین طور که آنها انتظار میکشیدند گوسفندان مشغول چرا شدند و از نیسان فاصله گرفتند. پسرک همراه دو جوان دیگر دنبال گوسفندان به سمت ارتفاعات کوه رفتند. گله پراکنده شده بود و تلاش این سه نفر برای بازگرداندنشان فایدهای نداشت. آنها حتی از منطقه چهل مرخ نیز گذشتند. هوا کم کم رو به تاریکی رفت و چشم چشم را نمیدید. هر سه ناگهان خود را در میانه پرتگاهی دیدند که نه راه پس داشتند نه راه پیش. گله در همان نقطه متوقف شده بود و این سه نفر که راه برگشت را بلد نبودند هراسان و وحشتزده شده بودند. دمای هوا هر لحظه کمتر و کمتر میشد و سرما بیشتر و بیشتر به تن آنها رخنه میکرد. ساعت حوالی 11 شب بود که کمک خواهی از 112 هلال احمر مثل جرقهای در ذهن یکی از این سه نفر روشن شد. با هزار و یک امید با این شماره تماس گرفتند همین تماس کافی بود تا تیم امدادگران برای نجات این سه نفر راهی منطقه شوند.
هادی کاووسیان مسئولیت تیم امدادی اعزامشده به این مأموریت را عهدهدار بود. کسی که 15 سال با مدرک کارشناسی فوریتهای پزشکی در حوزه امدادونجات جمعیت هلال احمر فعالیت دارد: «به محض اطلاع از این حادثه با تشکیل تیم امدادی، همراه با تجهیزات کامل راهی منطقه شدیم؛ منطقهای صعبالعبور و روستایی که بعد از وقوع سیل از جاده دسترسی مطلوبی هم برخوردار نیست. با همه سختیها خود را به منطقه رساندیم اما امکان ادامه مسیر با خودروی کمکدار هم وجود نداشت. بنابراین وسایل را همراه با سه نفر دیگر از امدادگران برداشتیم و به سمت ارتفاعات شاهجهان حرکت کردیم. تنها برگ برنده ما در این مأموریت اطلاع از نقطهای بود که این افراد در آن گرفتار شده بودند. همین مسأله باعث شد تا در زمان کوتاهی خود را به آنها برسانیم. اگر این نقطهیابی از طریق جیپیاس وجود نداشت، امکان نداشت تا صبح این سه نفر را پیدا کنیم.»
نقطهای که این سه نفر در آن گرفتار شده بودند در آن تاریکی شب بسیار وحشتناک و خطرناک بود؛ زیرا با کوچکترین اشتباه و حرکتی ممکن بود در دره های اطراف سقوط کنند: «گله گوسفندان در فاصله کمی با آنها ایستاده بودند، دو مرد هراسان از موقعیتی که در آن گرفتار بودند و کودک یازده ساله همراهشان بهشدت دچار سرمازدگی شده بودند. پسرک خردسال دندانهایش از شدت سرما میلرزید و خسته و وحشتزده از موقعیتی که در آن گرفتار شده بودند، چشمانتظار کمک ما بودند».
منطقه کوهستانی شاهجهان با وجود حوادث بسیار در بخش کوهستان از داشتن یک پایگاه امداد کوهستان در منطقه محروم است و این مسأله روند امدادرسانی به حادثهدیدگان را کندتر میکند
امیدی برای زندهماندن نداشتند
تلاش برای آرامکردن این کودک را امدادگران کاربلد بر عهده گرفتند. امید کشوری با تجربه پانزده ساله خود خوب از پس این مأموریت برآمد: «هوا خیلی سرد بود. هر سه لباسهای نازک به تن داشتند. خوشبختانه تیم امدادی لباسهای گرم و مواد غذایی کافی برای این سه نفر تدارک دیده بود. لباسها را تنشان کردیم بعد از خوردن کمی غذا و افزایش دمای بدنشان آماده انتقال به پایین کوه شدند.»
حضور امدادگران حال هر سه را خوب کرد. افرادی که امیدی به زندهماندن نداشتند حالا با کمک امدادگران جان دوبارهای گرفته بودند: «همین تقویت جسمانی و کمی افزایش دمای بدنشان باعث شد تا تصمیم بگیرند برای حفاظت از گلهشان و حراست از آنها در برابر حمله درندگان در کوه بمانند اما کودک همراهشان را به امدادگران سپردند تا به پایین کوه منتقل کنند».
بچه به حدی ترسیده بود که پاهایش نای راه رفتن نداشت؛ ترس از تاریکی و ارتفاع اجازه راهرفتن به او را نمیداد: «با کمک امدادگران تا نیمه راه این کودک را همراهی کردیم. مسیر برگشت سختتر و خطرناکتر بود و همین موضوع از سرعت گامهایمان میکاست. نیمههای راه بود که ترس پسرک کمی ریخت و گامهایش محکمتر شد. همین وضعیت سرعت ما را بیشتر کرد».
کشوری میگوید: «این تنها مأموریتی نبودکه تیم ما آن روز انجام میداد. قبل از اعلام این حادثه خبر سقوط کوهنوردی از ارتفاع شاهجهان ما را به این منطقه کشانده بود. تقریبا ساعت 3 بعدازظهر بود که این خبر ما را راهی منطقه کرد و ساعت 8 شب بعد از طی مسافت سخت و صعبالعبور منطقه خود را به مصدوم رساندیم. متأسفانه فوت این کوهنورد همه را ناراحت کرد. با کمک دوستان امدادگر عملیات انتقال پیکر او را تا حوالی ساعت 11 شب انجام دادیم. هنوز خستگی این مأموریت از تنمان بیرون نرفته بود که برای مأموریت نجات سه نفری که ذکر شد، راهی منطقه شدیم».
به گفته او، منطقه کوهستانی شاهجهان با وجود حوادث بسیار در بخش کوهستان از داشتن یک پایگاه امداد کوهستان در منطقه محروم است و این مسأله روند امدادرسانی به حادثهدیدگان را کندتر میکند: «وجود پایگاه امداد کوهستان باعث میشود تا عملیات نجات با سرعت عمل بیشتری انجام شود؛ زیرا دیگر در این شرایط نیاز به طی مسیر صعبالعبور و جاده نامناسب برای دسترسی به کوهستان نیست».
یک مأموریت فراموشنشدنی
سجاد بهرامی یکی دیگر از امدادگرانی بود که دوستان خود را در این مأموریتها همراهی میکرد. او گرچه 4 سال سابقه فعالیت در هلال احمر را دارد اما به گفته خودش این مأموریت یکی از مأموریتهای ماندگار در ذهن او خواهد بود؛ زیرا نجات جان پسربچه یازده ساله در این حادثه شیرینی کار امدادگری را به کام او دوچندان کرده است: «ارتفاعات شاهجهان یکی از جاذبههای کوهنوردی خراسان شمالی است که دروازه ورودیاش از اسفراین میگذرد. در طول سال با حوادث ریز و درشت بسیاری در این ارتفاعات روبهرو هستیم و همکاران ما در جمعیت هلال احمر اسفراین کوشیدهاند تا با تبلیغ شماره 112 حادثهدیدگان را در مواقع ضروری همراهی کنند».
بهرامی برق امیدی را که در تاریکی شب به چشم کودک یازده ساله گرفتار در میانه پرتگاههای شاه جهان میبیند هرگز فراموش نمیکند: «این سه نفر در دل تاریکی، سرما و ناامیدی بسیار با دیدن امدادگران آن قدر خوشحال و امیدوار شدند که قابل وصف نیست. این حال آنها تمام خستگیهای ما را رفع کرد».
مأموریتهای امدادگران اسفراین در کوهستان شاهجهان تمامی ندارد و آنها امیدوارند روزی با ایجاد پایگاه امداد کوهستان شاهجهان روند کمکرسانی به حادثهدیدگان این منطقه سرعت بیشتری بگیرد.