باید ادعای خود را ثابت کنند
گفتوگو با دکتر سیمین کاظمی درباره مخالفان واکسیناسیون و دلایل مختلف که مطرح میکنند
در آمریکا، ترامپ از اولین کسانی بود که باورهای غیرعلمیاش را درباره ویروس کرونا و احتمال انسانساخت بودن آن مطرح کرد و آن را توطئه چینیها قلمداد کرد. اگرچه او زیر فشارهای سیاسی و تذکر مراجع علمی مجبور شد حرفهایش را تعدیل کند، اما برخی طرفدارانش همچنان به آن حرفها باور دارند و از رفتارهای پیشگیرانه از جمله واکسیناسیون امتناع میکنند.
یاسر نوروزی: شیوع کرونا در ایران و جهان همراه بود با تحقیقات پزشکی درباره ویروس، منشأ آن، راههای جلوگیری از انتقال و هر آنچه بتواند جامعه بشری را از این مخاطره برهاند. همزمان از دیگر سو، نظریاتی پراکنده نیز از سوی اقشار مختلف جامعه مطرح میشد؛ از دستساز بودن ویروس گرفته تا توطئهای برای کنترل جمعیت جهان و… اینگونه نظرات البته درست است که مستندات بنیادین و قابل استناد نداشت، اما از نوعی نگرانی در جامعه خبر میداد؛ فقدان اعتماد به سازمانهای جهانی بهداشتی، بیاعتمادی نسبت به دولتها و سازوکارهایی که گاهی مسائل تجاری را بر سلامت انسانها ترجیح میدهد. خانم دکتر سیمین کاظمی در این گفتگو به سوالات متعدد از این دست پاسخ گفته است.
یکی از اولین سوالاتی که با شیوع کرونا در ذهن خیلی از مردم شکل گرفت این بود که آیا این ویروس دستساز است؟ جامعه پزشکی اطلاعات مستندی در این زمینه نمیدید، اما شک و گمانها بین مردم همچنان برطرف نشد. این شک و گمانها ریشه در چه باورهایی دارد؟ چرا شکل گرفت؟ و چرا همچنان وجود دارد؟
انسانساخت بودن یا طبیعی بودن ویروس کرونا بیش از آنکه یک دغدغه علمی و پزشکی باشد، یک موضوع سیاسی و مجادلهای بین قدرتهای جهانی یعنی آمریکا و چین است که مورد توجه رسانهها و مردم نیز قرار گرفته است. رفتن به سمت این شک و گمانها بیشتر از سر بیاطلاعی است. ویروسهایی از خانواده ویروس کرونا قبلا همهگیریهای سارس و مرس را ایجاد کردهاند، ولی چون فراگیر نبودند و به پاندمی تبدیل نشدند، چنین باورهایی هم در موردش شکل نگرفت. علاوه بر این، به نظر میرسد در جهان امروز و در کشورهای توسعهیافته تا حدودی بیاعتمادی به نظامهای سیاسی، سیاستمداران و رسانهها وجود دارد و همین موجب میشود که گفتههای آنها از نظر برخی باورپذیر نباشد. از طرفی برای برخی استقلال نهاد پزشکی به عنوان مرجع علمی در امر بیماری/سلامت، از سیاست محرز نیست و حتی گفتههای مراجع علمی را هم تحت نفوذ نظامهای سیاسی و سیاستمداران تلقی میکنند و باور نمیکنند که سازمان بهداشت جهانی در مورد کووید-۱۹ درست میگوید. در ایران هم گروه اندکی که خود را باورمند به انقلاب اسلامی و غربستیز معرفی میکنند و از طرفی پروتکلهای پیشگیری از کرونا را مزاحمتی برای برنامه جمعی خود تلقی میدانند، پرچم مخالفت با وجود همهگیری را بلند کرده و با واکسیناسیون سر دشمنی و ناسازگاری دارند. مخالفت این دسته مبنای علمی ندارد و بیشتر تلاش میکنند با اتکا به انقلابیگری و توسل به آموزههای مختلف با برنامههای پیشگیرانه از جمله واکسیناسیون مخالفت کنند. از طرفی ارادهای برای اقناع این گروه وجود ندارد و موجب شده که بدون مانع جدی به فعالیتهای خود ادامه دهند.
این گروه عمدتا باور دستساز بودن ویروس را همان ابتدا هم مطرح میکردند. حالا همین باور به مقابله آنها علیه واکسیناسیون منجر شده. در کنار آنها، گروهی از مردم نگرانی دارند شاید کلیت این جریان، نوعی برنامه از پیش تعیین شده مثلا برای کنترل جمعیت در جهان باشد. چقدر به این گروه از مردم در داشتن این باورها حق میدهید؟ یا به عبارت دیگر آیا نگرانی این گروه توجیه دارد؟
اینها تئوریهای سادهانگارانه و فاقد مبنای علمی هستند. شاید در قرنهای گذشته اپیدمیهای طاعون و وبا میتوانستند به کاهش جمعیت انسانی بخشهایی از کرهزمین منجر شوند، ولی مرگومیری که به علت کرونا اتفاق میافتد، بین ۲ تا ۳درصد مبتلایان است که تأثیر معناداری بر جمعیت بیش از 7میلیارد نفری زمین نمیگذارد.
با این حال چرا جامعه پزشکی نمیتواند چنین باورهایی را در ذهن تمام مردم از بین ببرد؟ چه نقصانها و مشکلاتی وجود دارد که اجازه نمیدهد این باور اصلاح شود؟ چه نهادها و سازمانهایی باید در این زمینه کمککار جامعه پزشکی باشد؟
پیشتر اشاره کردم برای معتقدان به تئوری توطئه، نهاد پزشکی مستقل از نظامهای سیاسی و قدرتهای تعیینکننده بینالمللی نیست. از همین جهت سازمانهای پزشکی، از جمله سازمان بهداشت جهانی را نه مراجع علمی که کارگزاران گوشبهفرمان قدرتها میدانند و حرف آنها را هم باور نمیکنند. البته باید در نظر داشت که مخالفان واکسیناسیون با اینکه هیاهوی زیادی دارند، اما تعدادشان هم زیاد نیست. در جامعه ایران مشخصا مطالبه و اشتیاق برای واکسن بسیار زیاد است که همین نشان میدهد آن اقلیت مخالف، چندان در تبلیغاتشان موفق نبودهاند. لازم است کارشناسانی که دانش و قدرت اقناع دارند از طرق مختلف، از جمله رسانههای جمعی در این مورد اطلاعرسانی کنند. اگر این افراد مخالف واکسن در میان کانونهای قدرت، حامیانی دارند، باید تمرکز روی اقناع آن کانونهای قدرت باشد که به این جریان پایان دهند و در صورتی که دست از حمایت برندارند، به علت تهدید سلامت عمومی، باید آنها را موظف به پاسخگویی کنند.
البته ماجرا ریشههای دیگری هم دارد. به هر حال گاهی در طول تاریخ پزشکی با اشتباهاتی مواجه بودهایم که عدهای به آنها اشاره دارند. در واقع این اشتباهات نشان داده در علوم تجربی با باورهای یقینی سروکار نداریم. در واقع در دورهای از نسبیگرایی فکری نسبت به اکثریت علوم زندگی میکنیم. به نظر شما این موضوع هم خودش نمیتواند زمینهساز این نوع شک و گمانها نسبت به واکسن شده باشد؟ چون بین گروه مخالفان واکسن، افراد تحصیلکرده و آگاهی هم وجود دارند.
ویژگی علم همین است که میتواند خطا داشته باشد و ابطالپذیر باشد، ولی این را در نظر داشته باشیم که بشر برای مقابله با بیماری و سایر تهدیدات سلامتی بر اساس علمی که تا آن مقطع به دست آورده، عمل میکند. مخالفان واکسن شواهد علمی برای ادعاهایشان ندارند و قادر به اثبات ادعاهایشان نیستند، بلکه متکی به فرضیاتی هستند که تایید نشده و بیپایه هستند و چنین فرضیاتی در زمره علم قرار نمیگیرد. مخالفان تحصیلکرده واکسن اگر معتقد به روششناسی علمی هستند، لازم است مخالفتشان با واکسن برمبنای متدولوژی علمی باشد و بتوانند ادعاهایشان را اثبات کنند، در غیر این صورت که اساسا ادعاهایشان قابل اعتنا نخواهد بود.
صحبتم این است که در واقع به نظر میرسد در به وجود آمدن چنین باورهایی فقط خود این گروه دخیل نیستند. مولفههایی نظیر سیاسیشدن کرونا، تجارت از طریق واکسن، شفافنبودن بعضی دولتها در ارایه آمار کشتگان، مدیریت غلط در ارایه اطلاعات پزشکی به مردم و برخی دیگر از مسائل هم دخیل بوده. نظر شما درباره این مولفهها چیست؟
موضوعاتی که برشمردید شامل سیاسیشدن کرونا، تجاریشدن واکسن، فقدان شفافیت در ارایه آمار و مدیریت نادرست همهگیری، همگی انتقاداتی هستند که در راستای پیشگیری و کنترل همهگیری مطرح میشوند. این انتقادات در واقع به این علت مطرح میشوند که ملاحظات مختلف موجب میشوند دولتها نتوانند همهگیری را آنطور که جامعه انتظار دارد، کنترل کنند. این انتقادات نمیتواند ارتباطی با مخالفت با واکسن داشته باشد. منتقدان از دولتها انتظار دارند ضمن وضع مقررات پیشگیرانه، بدون تعلل و ملاحظات مختلف، پوشش همگانی واکسن رایگان را نیز به عنوان یک روش موثر کنترل همهگیری فراهم کنند. این تفاوت میکند با مخالفت با واکسیناسیون.
این نکته را برای این مطرح کردم که در کشورهای غیرتوسعهیافته همیشه این مسائل مطرح بوده، اما امروز در بعضی کشورهای پیشرفته هم شاهد رواج چنین باورهایی هستیم. در این کشورها چرا عدهای همچنان با واکسن مخالفند؟ چون در این جوامع که آگاهی بالایی نسبت به مسائل مختلف بین مردم وجود دارد!
در کشورهای توسعهیافته هم معتقدان به باورهای غیرعلمی و افرادی با سطح پایین آگاهی و بیتوجه به سلامت عمومی حضور دارند. در آمریکا، ترامپ از اولین کسانی بود که باورهای غیرعلمیاش را درباره ویروس کرونا و احتمال انسانساخت بودن آن مطرح کرد و آن را توطئه چینیها قلمداد کرد. اگرچه او زیر فشارهای سیاسی و تذکر مراجع علمی مجبور شد حرفهایش را تعدیل کند، اما برخی طرفدارانش همچنان به آن حرفها باور دارند و از رفتارهای پیشگیرانه از جمله واکسیناسیون امتناع میکنند. همین حالا هم آمار جانباختگان کرونا در آمریکا نشان میدهد که مرگومیر در بین کسانی که واکسن نزدهاند، بیشتر است که در واقع بیانگر این است که مخالفان واکسن نه تنها سلامت عمومی، بلکه جان خودشان را هم به خطر میاندازند.