مسئولان نابینا شده‌اند!

یک نخبه نابینا که خبرنگاری را به عنوان شغل انتخاب کرده، از مشکلات و دغدغه‌های این قشر می‌گوید

مشکلش در دوران کرونا بیشتر شده است با آنکه آنقدر تلاش کرده است که تا او را نبینی و چشمش به چشمانش نیفتد نمی‌توانی تشخیص دهی که او نابیناست. روزهای زندگی‌اش پر از موفقیت‌هایی است که بسیاری از افرادی که از نعمت بینایی هم برخوردارند از رسیدن به این موفقیت‌ها باز مانده‌اند. اما او واژه موفقیت را معنا کرده است و نشان می‌دهد که موفقیت را می‌توان در محدودیت هم شناخت. کرونا در این روزها باری بر دوششان گذاشته است اما با این وجود مثل همیشه راهی برای حل مشکل خود پیدا و با کرونا نیز سر سازگاری باز کرده‌اند. اما با این وجود او بر این باور است باری که کرونا بر دوش نابینایان گذاشته سنگین‌تر از دیگران بوده است.

نگاه تیزبین آقای خبرنگار

بیشتر ساعت‌های روزش را در مقابل لپ‌تاپ می‌گذراند و خبرگزاری‌ها را چک می‌کند. کاری که شاید به‌نظر افرادی که می‌بینند تعجب‌آور باشد اما این هم شاید از ناآشنایی ما با دنیای نابینایان است: «گشت زدن در سایت‌ها و خبرگزاری‌ها جزو علایق هر روزه من است نرم‌افزاری را روی لپ‌تاپم نصب کرده‌ام که می‌توانم به‌راحتی سایت‌ها را بخوانم و هر موضوعی که نیاز است را تایپ کنم.این روزها به قول معروف دیجیتال، زندگی همه را از جمله نابینایان را راحت‌تر کرده است.»

خبرنگار است. کاری که از همان کودکی به آن علاقه داشته و جوان‌تر که شده آن را دنبال کرده است.خبرنگار حوزه ورزشی است. از فوتبال تحلیل می‌نویسد و خبرهای کشتی و والیبال را دنبال می‌کند.

امیر سرمدی 32 ساله تا چهارده سالگی اطرافش را تا حدودی می‌دید، اما از آن زمان به بعد بینایی‌اش را برای همیشه از دست داده و دیگر هیچ رنگی از رنگ‌های دنیا را ندیده و از شر همه این ندیدن‌ها به شنیدن پناه برده است: «شبکیه چشم من به‌خاطر زایمان زودرس ناقص تشکیل شده بود و در ۱۳سالگی، همان بینایی محدودم را هم به‌طور کامل از دست دادم. وقتی این اتفاق افتاد، به رادیو پناه بردم و زندگی را از طریق صدا دنبال می‌کردم. برای همین هم به حوزه خبر و از آن مهم‌تر، ورزش علاقه‌مند شدم.» اما این مشکل سد راهش نشد و با خودش عهد کرد به آرزویش برسد. درس خواند و در رشته مترجمی زبان لیسانس گرفت و از سال 92 نیز در روزنامه ایران سپید مشغول به کار شد. حوزه‌اش را هم با علاقه انتخاب کرد؛ ورزش. زیرا خودش هم از این حوزه دور نبود و عضو تیم کوهنوردان نابینای ایران بود.

برای پوشش خبری مسابقات شطرنج به بابلسر رفته بودم و همسرم هم به عنوان نماینده لرستان در مسابقات حاضر شده بود. بعد از آن هم آشنایی‌مان به انجمن نابینایان کشیده شد و حالا هم که آرمان و باران، ثمره این عشق پنج‌ساله‌مان هستند. حالا چشمان زیبای باران و آرمان به‌جای مادر و پدرشان هم می‌بینند زیرا مادر نیز دیدش از ده‌دهم یک‌دهم است و اصطلاحا کم‌بیناست

به مدد فناوری‌هایی که روز به روز گسترش پیدا می‌کند در کارش موفق بوده و  می‌تواند به‌سادگی خبرها و گزارش‌هایش را تایپ کند و برای سردبیرش بفرستد.

رادیو را هم از دست نداده است و با زندگی‌اش عجین شده است. او تهیه‌کننده برنامه‌های رادیویی است و سال‌هاست صدایش از رادیو به گوش می‌رسد.

 آشنایی با خانم شطرنج‌باز و ازدواج

ماجرای آشنایی سرمدی با همسرش هم جالب است«برای پوشش خبری مسابقات شطرنج به بابلسر رفته بودم و همسرم هم به عنوان نماینده لرستان در مسابقات حاضر شده بود. بعد از آن هم آشنایی‌مان به انجمن نابینایان کشیده شد و حالا هم که آرمان و باران، ثمره این عشق پنج‌ساله‌مان هستند.»

حالا چشمان زیبای باران و آرمان به‌جای مادر و پدرشان هم می‌بینند زیرا مادر نیز دیدش از ده‌دهم یک‌دهم است و اصطلاحا کم‌بیناست.

«آرمان در حال حاضر 4 ساله است و درک بهتری از شرایط دارد. خودم هم سعی کردم شرایط را طوری در خانه فراهم کنم که ارتباط بین بچه‌ها و ما از بین نرود. در خانه با آرمان فوتبال بازی می‌کنم و هر روزی مسابقه منچ که افراد نابینا هم می‌توانند آن را بازی کنند انجام می‌دهیم. کتابخوانی هم از برنامه‌های روتین ماست و هربار هم که با هم بیرون می‌رویم از آرمان می‌خواهم موانع را به من گوشزد کند.»

کرونا و تجربه جدید دورکاری

کرونا روی زندگی همه افراد تاثیرگذار و آمده بود تا سبک زندگی مردم دنیا را تغییر دهد اتفاقی که خانواده سرمدی نیز از آن مستثنی  نماندند.

«در این دو سال بیشتر دورکار بودیم و گاهی تنها بنا به ضرورت بیرون می‌رفتیم.»

اما این دلیلی برای اینکه با چالش‌های پیش‌آمده توسط کرونا روبه‌رو نشده باشند، نیست؛ چالش‌هایی که هرچقدر برای همه مردم جامعه محدودیت و دردسر درست کرده ، برای نابینایان دغدغه اضافه شده‌ای بر انباشت دغدغه‌های قبلی‌شان بوده است.

«یک نابینا برای آنکه بتواند از وسایل عمومی یا خیابان استفاده کند ناچار است که میله‌ها یا موانع را با دست بگیرد و این موضوع در دوره‌ای که بحث انتقال از سطوح مطرح بود آزاردهنده بود. حتی در برخی از مواقع که برخی از افراد کمک می‌کنند که ما را از مسیری عبور دهند ممکن است که به کرونا مبتلا باشند و این موضوع نیز کمی خانواده‌ها را نگران می‌کرد. راستش من هنوز ارتباط علمی دقیقی بین بینی و پیدا کردن راه و مسیر پیش روی نابینایان را نمی‌دانم اما در تمام این سال‌ها که همه جا با عصا رفته‌ام خیلی وقت است که در رفت‌وآمد استقلال کامل دارم، متوجه این شده‌ام که ماسک زدن، من را در جهت‌یابی دچار مشکل می‌کند.»

ماسک و مشکل در جهت یابی

مشکلی که البته به نظر نمی‌رسد راه‌حلی داشته باشد و فعلا چاره‌ای برای ماسک نزدن وجود ندارد، اما همین جهت‌یابی که از اساسی‌ترین دغدغه‌های همیشگی نابینایان در همه روزهای زندگی‌شان بوده،  همچنان هست. این همه دغدغه آقای سرمدی نیست بحث فاصله‌گذاری نیز برای آنها بسیار اهمیت دارد.

«بحث فاصله‌گذاری اجتماعی نیز برای ما دغدغه است.  اینکه در خیلی از مکان‌های عمومی برای ایستادن در صف، علامت‌گذاری‌هایی مشخص شده که فاصله اجتماعی ایمن را تعیین می‌کند اما کاملا بصری است و افراد نابینا دقیقا نمی‌دانند که این فاصله‌ها در چه نقاطی مشخص شده است؟»

دغدغه رفت و آمد معلولان

دغدغه رفت‌و‌آمد نیز برای سرمدی و افرادی که مانند او مشکل نابینایی دارند نیز خودش داستان دیگری است. به قول سرمدی تردد با وسایل نقلیه عمومی مشکل‌ساز شده است و حالا فقط باید با تاکسی‌های اینترنتی تردد کرد که این هم کار را برای آنها مشکل کرده است.

«قیمت این تاکسی‌ها هم به‌شدت زیاد شده،آن‌هم برای خانواده‌هایی که بیشتر آنها با موضوع بیکاری روبه‌رو هستند، اما جالبی ماجرا این است که سال گذشته برخی از این شرکت‌های تاکسی اینترنتی، قراردادهایی را با شورای شهر داشتند که تا سقف مشخصی به نابینایان و این قشر دارای معلولیت تخفیف می‌داد، اما در این روزها و درست از ابتدای همه‌گیری کرونا که نیاز به تردد با این تاکسی‌ها بیشتر شده و هزینه‌ها هم بالاتر رفته است، آن تخفیف همیشگی و قدیمی برداشته شده است.» و در بحرانی‌ترین شرایط، همه چیز برعکس اتفاقی که باید بیفتد، پیش می‌رود. او گله هم دارد. گله از مسئولانی که کمتر به حمایت از معلولان فکر می‌کنند.ژ

حمایتی از قانون معلولان نمی‌شود

4 سال است که قانون حمایت از معلولان به تصویب رسیده است البته اصل این قانون 17 سال پیش به تصویب رسیده است، اما سال 96 اصلاحیه‌هایی بر آن قرار دادند تا متناسب با بودجه پیش برود اما از زمان به تصویب رسیدن این قانون هنور معلولان و نابینایان هیچ کدام اثری از این قانون را در زندگی خود ندیده‌اند. بودجه‌ای که در حال حاضر به این بخش اختصاص داده می‌شود 1700 میلیارد تومان است که در واقع 5 درصد بودجه مورد نیاز جامعه معلولان نیست. طبق ماده 27 قانون حمایت از معلولان، دولت موظف است به معلولان شدید و خیلی شدید ماهانه دستمزد وزارت کار را پرداخت کند تا آنها با همین پول اندک بتوانند زندگی کنند اما در حال حاضر تنها به طیف کمی از معلولان حقوق پرداخت می‌شود آن هم مبلغ 350 هزار تومان.

از سوی دیگر وضعیت سازمان بهزیستی با وجود آنکه چند ماهی از روی کار آمدن دولت می‌گذرد مشخص نیست. هر بار که سراغ پیگیری موضوعی را در این سازمان می‌گیریم مدام می‌گویند وضعیت مشخص نیست و باید منتظر مشخص شدن وضعیت باشیم و این موضوع نیز شرایط را برای ما دشوار کرده است.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.