سِپر جان آهو شدند
گزارش «شهروند» از وضعیت 2 محیطبانی که چند روز پیش توسط شکارچیان زخمی و راهی بیمارستان شدند
عقربههای ساعت نفسزنان روی 2:40 نیمهشب رسیدند تا تعقیبوگریز پایان بگیرد. سکانس آخر گشتزنی محیطبانان به تیراندازی و زخمیشدن دو محیطبان ختم شد. «زارعی» و «اسماعیلی» با تیرهایی در بدنشان نقش زمین شده بودند و با چشمهای تارشان شکارچیان ناکام را بدرقه میکردند.
به گزارش خبرنگار شهروند آنلاین؛ آهوها هوس شبگردی به سرشان زده بود. دلشان جستوخیز نیمهشب میخواست. بیخبر از قُرقشکنی موتورها در پیچوخم منطقه سُم میکوبیدند و از دید ستارهها دور میشدند. صدای قیژقیژ چرخ موتور سکوت نیمهشب «مند» را کَر کرد. دوباره غریبههای تفنگ به دست، قُرقشکنی کردند. تقویم به یکی از پنجشنبههای تیرماه رسیده بود. عقربهها روی ساعت 2 نیمهشب لم داده بودند که صدای گاز موتور پیچید در «مند». صدای موتور زمینهای کشاورزی اطراف را بیخواب کرده بود، آهوها گیج از صداهای گوشخراشی که پیچیده بود در «مند».
ماموریت پاییدن منطقه آن شب به عهده «زارعی»، «اسماعیلی» و «فولادی» بود. سه همکار که حواسشان را داده بودند به آهوها تا به سلامت طلوع آفتاب را ببینند. صدای موتور که پیچید اول گُمانشان به موتورهای کشاورزی رفت. شک بعدی به کشاورزهایی بود که هر شب برای آبیاری میآمدند. اما باید شکشان به یقین میرسید. «زارعی» و «اسماعیلی» با هم رفتند برای گشتزنی بخشی از منطقه و سهم «فولادی» هم شد تنها رفتن برای گشتزنی.
قُرقشکنان شب برای اختلال در گشتزنی، چشمشان را دوختند در مگسک تفنگشان. صدای تیرها سکوت «مند» را شکست. موتور شکارچیها از جلو زمین را زیر چرخهایش لگد میکرد و محیطبانان در پیشان. آهوهای هراسان از صدای تیر و نور چراغقوه شکارچیها، پا گذاشتند در زمینهای کشاورزی تا شکارچیها ناکام بمانند.
عقربههای ساعت نفسزنان روی 2:40 نیمهشب رسیدند تا تعقیبوگریز پایان بگیرد. سکانس آخر گشتزنی محیطبانان به تیراندازی و زخمیشدن دو محیطبان ختم شد. «زارعی» و «اسماعیلی» با تیرهایی در بدنشان نقش زمین شده بودند و با چشمهای تارشان شکارچیان ناکام را بدرقه میکردند.
عقربههای ساعت نفسزنان روی 2:40 نیمهشب رسیدند تا تعقیبوگریز پایان بگیرد. سکانس آخر گشتزنی محیطبانان به تیراندازی و زخمیشدن دو محیطبان ختم شد. «زارعی» و «اسماعیلی» با تیرهایی در بدنشان نقش زمین شده بودند و با چشمهای تارشان شکارچیان ناکام را بدرقه میکردند.
گوشی همراه جانش را نجات داد
محیطبان که باشی یا باید شیفتهای پنج روزه را به جان بخری یا در شیفتهای 24ساعته پای کار بایستی. «محمدرضا زارعی» و «اصغر اسماعیلی» مجروحان منطقه محافظتشده «مند» هستند. «زارعی» حالش وخیم است و تا به حال جراحی روده داشته و بخشی از رودهاش را از دست داده است. شرایط «اسماعیلی» کمی بهتر است. «از دستم هشت ساچمه درآوردهاند و تعدادی هم یادگاری میمانند در بدنم. دکترها میگویند بیرون آوردنشان خطر بیشتری دارد.»
شکستگی استخوان، آسیب بالای زانو و سوراخشدن بند یکی از انگشتانش دردهایی است که از آن شب بر جان «اسماعیلی» باقی مانده. «یکی از تیرها به گوشیام که نزدیک دو بند انگشت ضخامت دارد، برخورد و به سمت لگنم کمانه کرده است.» گوشی جان «اسماعیلی» را نجات داده، چون در غیابش باید لگنش زیر تیغ جراحی میرفت. «چند گلوله از تن «زارعی» درآوردهاند. رودههایش هم آسیب دیده و چندسانتی از رودهاش را بریدهاند. داخل پاهایش هم تیر بوده. چند تا تیر هم از قفسه سینهاش درآوردهاند. یکی هم به گردنش خورده. شانس آورده تیرها نزدیک رگ گردن یا قلبش نخورده.»
امروز ترخیص میشوم، دو هفته دیگر باید برگردم
تیر شکارچیها بدن «زارعی» و «اسماعیلی» را نشانه میروند تا درنهایت آنها را مجبور به توقف کنند. «اسماعیلی» به «شهروند» میگوید: «شکارچیها دستخالی از منطقه دور شدند. با چراغ به «فولادی» علامت دادم.» نفر سوم از راه میرسد تا به اورژانس و کلانتری موضوع را اطلاع بدهد. «مسیر این منطقه خیلی هموار نیست، برای همین حدود 20دقیقه طول کشید تا برسند.»
اولین مقصد محیطبانان مجروح نزدیکترین بهداری بود. «بعد با آمبولانس رفتیم بیمارستان امام خمینی.» حال «زارعی» وخیم بود و احتمال خونریزی داخلی بالا، برای همین در همان بیمارستان امام خمینی بستریمیشود. «من را موقتا ترخیص کردند و فردای آن روز رفتم بیمارستان اردیبهشت شیراز.»
بیمارستان امامخمینی به «اسماعیلی» میگوید خدمات موردنیاز شما در توان این بیمارستان نیست. «جمعه ترخیص شدم. گفتند میخوریم به تعطیلات و باید چند روز منتظر بمانی. قبول کردم بیایم خانه چون این زخمها بعد از 24ساعت عفونت میکنند.»
سازمان محیطزیست هماهنگیهای لازم برای بستریشدن در بیمارستان اردیبهشت «اسماعیلی» را انجام داد. «امروز ترخیص میشوم. دو هفته دیگر باید برگردم، چون استخوان دستم شکسته و تیر در یکی از انگشتانم هنوز هست. البته گفتهاند این تیر را نمیتوان درآورد، چون عصب دستم از بین میرود.»
و اما شکارچیها که با وجود غیرقانونیبودن کارشان حتی صورتشان را هم نمیپوشانند. «پیراهن سربازی قهوهایرنگی پوشیده بودند، اما نور کم بود و نتوانستیم صورتهایشان را ببینیم. شکارچیها آهوها را تیر میزنند و لاشه کامل را میبرند. اغلب گوشتفروشاند. بعضیها برای منطقه خودمان هستند، برخی هم غریبهاند.»
قانونی که برای محیطبانان سخت میگیرد
دو ماه پیش بود که «اسماعیلی» به این بخش منتقل شد و حالا روی تخت بیمارستان خوابیده. «26/10/96 وارد محیطزیست شدم. تقریبا سه سال مسئول منطقه شکار ممنوع بودم.»
زمان تعقیبوگریز یک دستش اسلحه و با یک دستش «زارعی» را گرفته بود. «ما باید آنقدر به شکارچیها نزدیک میشدیم که یقین پیدا کنیم تیرمان به لاستیک میخورد. چون تیرمان به شکارچی بخورد شروع بدبختی ما است. خیلی از محیطبانان به همین خاطر حکم گرفتهاند.»
«اسماعیلی» از ترس اینکه گرفتار پروندهای نشود، شلیک هوایی میکرده یا اطراف را نشانه میرفته تا شکارچیها از مسیر منحرف شوند. «قانون برای محیطبانان سخت میگیرد. قانونی که هیچ ارزشی برای ما قائل نیست.»
و اما شکارچیها که با وجود غیرقانونیبودن کارشان حتی صورتشان را هم نمیپوشانند. «پیراهن سربازی قهوهایرنگی پوشیده بودند، اما نور کم بود و نتوانستیم صورتهایشان را ببینیم. شکارچیها آهوها را تیر میزنند و لاشه کامل را میبرند. اغلب گوشتفروشاند. بعضیها برای منطقه خودمان هستند، برخی هم غریبهاند.»
بازی با جان برای 8-7 میلیون تومان
بیمارستان اردیبهشت 10میلیون تومان از «اسماعیلی» خواسته، چون میگوید با بیمه طرف قرارداد سازمان قراردادی ندارد. «با تهران هماهنگشده گفتهاند موقع تسویهحساب این پول را برگردانند. هزینه درمان به عهده سازمان است، اما سقف دارد. بیشتر از آن سقف پای خود محیطبان است.»
«کاش برای درمان مجروحیتهای حین ماموریت سقف تعیین نمیکردند.» «زارعی» هم 3-2 روز دیگر راهی بیمارستان «اردیبهشت» شیراز میشود برای ادامه روند درمانش. «ارتوپد باید تشخیص بدهد بقیه تیرها را میشود از بدنش دربیاورند یا نه.»
سی سال خدمت را باید پُر کنند تا به بازنشستگی برسند. «ما شبهنظامی محسوب میشویم. در شرایط سختی هم کار میکنیم، اما همچنان باید 30سال خدمت کنیم.» با وجود سختی کار و خطراتی مانند شکارچیها دریافت ماهانهشان میرسد به 8-7میلیون تومان. با احتساب حق ماموریتها و اضافهکاری و …
2 جانباز، 3 شهید و 10 پرونده قضائی
صدوچهلوپنج کشته و 310 مجروح؛ آمار ثبتشده به نام محیطبانان است در چهار دههای که گذشت. مجروحانی که اغلب تا آخر عمر نیازمند جراحی، درمان و … هستند. هشت نفر دیگر در درگیری با متخلفان حکم اعدام گرفتهاند. آخرین خبر در مورد کشتهشدن محیطبانان هم مربوط به شهرستان بوانات استان فارس بود. خبر کشته شدن دو محیطبان با سلاح گرم.
قصه محیطبانان و شکارچیان غیرمجاز از همان ابتدا هم تلخ بوده و هیچگاه از زهر آن گرفته نشد. چه آن زمان که «ناصر پیروی» رئیس اداره منابع طبیعی ماسال به طرز فجیعی در هفتم اردیبهشت 1384 کشته شد، چه در ماجرای 100 شکارچی نقابدار میانکاله که بهمن 1400 خبر ساز شد. شکارچیانی که بیمحابا چهار محیطبان را زخمی کردند. حالا هم داستان محیطبانان بوشهری سر زبانها افتاده تا قصه تلخ بعدی.
و اما داستان محیطبانان استان بوشهر؛ استانی که تاکنون دو جانباز داشته در درگیری با شکارچیان. به گفته دبیرکل محیطزیست استان بوشهر اگر جانبازی «زارعی» و «اسماعیلی» هم تصویب شود، تعداد جانبازان استان به چهار نفر میرسد.» «فرهاد قلینژاد» به «شهروند» میگوید: «استان سه شهید محیطبان هم داشته.» پروندههای قضائی محیطبانان طی این سالها به 10 پرونده رسیده است. «خوشبختانه پروندههای قضائی هیچکدام اعدامی نیست.»
به گفته «قلینژاد» اغلب این پروندهها محکومیت جزای نقدی یا حبسهای محدود هستند. «اغلب این محکومیتهای جزایی و حبسها شامل حال شکارچیان شده است.» «قلینژاد» ادامه میدهد: «هیچکدام از این جرایم نقدی به سازمان تعلق نمیگیرد. البته در اغلب این پروندهها خود سازمان برای محیطبان وکیل میگیرد.» به گفته محیطزیست استان بوشهر پیگیری قضائی برای شناسایی و دستگیری شکارچیان مجرم درخصوص ماجرای «زارعی» و «اسماعیلی» از همان ساعات اولیه با دستور دادستان کل استان بوشهر آغاز شد. به گفته دادستان مرکز استان بوشهر شکارچی ضارب دو محیطبان بوشهری شناسایی شده است.
به گفته «علی حسنپور» با بررسیهای اولیه ضارب دو محیطبان شناسایی و دستورات لازم درخصوص دستگیری از طریق ضابطین صادر شده و پیگیریهای لازم در حال انجام است.«بر اثر تیراندازی ضارب این دو محیطبان مجروح شدهاند و پرونده در دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان دیر تشکیل و در حال رسیدگی است.»