برق ارزان یا برق مطمئن؟
گفتوگو با حمیدرضا صالحی، نایبرئیس کمیسیون انرژی اتاق ایران درباره حل معضل قطعی برق
حمیدرضا صالحی: باید صنایعی که امروز نیاز به مصرف برق دارند، بتوانند در بورس انرژی بروند و برقشان را با قیمت رقابتی بخرند. این صنایع ما امروز به برق مطمئن نیاز دارند، نه برق ارزان.
دلایل قطعی برق در روزهای اخیر را میتوان در مؤلفههای مختلف پیگیری کرد. در واقع بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که مشکل فراتر از یک یا دو موضوع هستند. هرچند در این گفتوگو حمیدرضا صالحی، نایبرئیس کمیسیون انرژی اتاق ایران از برق مطمئن در تقابل با برق ارزان میگوید. او ورود صنایع به بورس انرژی و خرید مستقیم برق از نیروگاهها را بهعنوان یکی راهکارهای فوری در این زمینه مطرح میکند.
بحث را از اینجا شروع کنیم که کجای کار غفلتی رخ داد که خاموشیهای مکرر را تجربه کردیم؟
من اگر بخواهم واقعا موضوع را باز کنم، باید برگردم به تاریخ چند دهه قبل تا ببینیم تا به امروز چه بر صنعت برق گذشت و کجا غفلت کردیم که به امروز رسیدیم. اینکه چرا ما در این سالها سرمایهگذاری نکردیم، به نظر من علت عمده به وجود آمدن این وضعیت عدم سرمایهگذاری در این حوزه و نیروگاهسازی بود. چون مسائلی مثل گرمایش و برودت که در کرهزمین اتفاق افتاده، قابل پیشبینی بود. یا مسألهای مثل کاهش ذخایر آب در پشت سدها؛ همینطور ارزهای دیجیتال. اینها به هر حال به صورت صنعت در کشور پذیرفته شده بود و بایستی از قبل برایش فکری میشد، ولی دلیل اینکه امروز ما با این مسأله روبهرو شدیم، برمیگردد به عدم سرمایهگذاری.
در برنامه ششم توسعه، چنین الزامی دیده شده بود. چرا محقق نشد؟
در برنامه ششم توسعه، نمایندگان مجلس سالی 5هزار مگاوات توسعه و آوردن تولید نیروگاهی در شبکههای برق را بهعنوان یک الزام برای دولت گذاشته بودند ولی این اتفاق نیفتاد؛ هیچ نیروگاه جدیدی نیامد و نیروگاههایی هم که در این سالها وارد مدار شدند، از برنامههای قبلی توسعه بودند، ضمن اینکه مسیر سرمایهگذاری توسط دولت هم مسدود است. هم از دولتهای قبل این موضوع ممنوع شده بود و هم اینکه تا به امروز و در طرحهای عمرانی بودجه هم مبالغی برای سرمایهگذاری در حوزه نیروگاهی فراهم نشده. در واقع مسیر سرمایهگذاری توسط بخش غیردولتی را کور کردیم. این مسیر را باز نگذاشتیم که از بابت سرمایهگذاری، توجیهپذیری اقتصادی داشته باشد و این سرمایهگذاری برگردد و سرمایهگذاران دیگری هم بیایند و سرمایهگذاری کنند.
نیروگاههایی که توسط بخش غیردولتی ساخته شد، چه وضعیتی دارند؟
بسیار گرفتار شدهاند.
چرا؟
از یک طرف درآمدی که وزارت نیرو با تأخیر دوساله، سهساله به آنها میدهد، عددی هست که شاید با آن عدد نتوانند امروز مثلا یک قسط بانکشان را که الان چند قسط عقب مانده، بدهند. بهطور مثال عرض کنم ما مثلا نیروگاهی داریم که مجبور است با قیمتهایی که وزارت نیرو برایش تعیین میکند، با قیمت 50تومان، 60 تومان، برقش را بفروشد و از آن طرف همین نیروگاه به بانک و صندوق توسعه ملی بدهکار است. مثلا در سال سه میلیارد کیلو وات ساعت برق میفروشد؛ درآمدش میشود 150 میلیارد تومان. همین درآمدش را به موقع نمیدهند. از آن طرف نیروگاه بدهکار بانک است؛ به خاطر وامهایی که گرفته و دو تا قسط باید در سال بدهد؛ یعنی حدود 52میلیون یورو. این رقم با یوروی 27 تا 30هزار تومانی میشود 1500 میلیارد تومان. یعنی از آن طرف 150 میلیارد تومان میگیرد (که نمیدهند!) و از آن طرف 1500 میلیارد تومان بدهکار است! این دخل و خرج به هم نمیخورد. مثلا ما نیروگاهی داریم که تا مرحله گازش ساخته شده اما دیگر ادامه نداده است. یا نیروگاهی که مثلا 1000 مگاواتی بوده اما فقط 500 مگاواتش را ساخته. اگر کاری میکردیم که واقعا این پول برمیگشت و نیروگاهساز میتوانست نیروگاه را دوباره توسعه بدهد، یا تکمیل کند، قطعا امروز این وضعیت را نداشتیم. قطعا نداشتیم!
یکی دیگر از دلایل قطعی برق، مصرف بالا عنوان شده. اما از طرفی وقتی آمار را نگاه میکنیم، میبینیم سرانه مصرف در ایران در مقایسه با کشورهای دیگر بالا نیست. این تناقض را چطور ارزیابی میکنید؟
ممکن است میانگینش نسبت به جمعیت و سرانه بالا نباشد ولی شدت مصرفمان بالاست. در واقع شما باید این را نسبت به شدت مصرف ببینید. الان ما مثلا 65 هزار مگاوات پیک مصرفمان است. جمعیتمان چقدر است؟ حدود 80 میلیون نفر. اما آیا کشوری مثل ترکیه به نسبت جمعیت خودش، چنین پیکی میزند؟ در مصرف گاز هم به همین شکل هستیم. مثلا شما گاز را به نسبت اروپا ببینید؛ حدودا نسبت به اروپا یکوشش دهم برابر مصرف گازمان بیشتر است. یک زمانی هم میگفتند دو برابر اروپا داریم گاز مصرف میکنیم، اما مشکل اساسی جای دیگری است. الان من یک سوال دارم از شما؛ پول برق خانه شما چقدر میآید؟ فوقش 40تومان، 50تومان. در حالت ظاهری چیز خاصی نیست اما صنعت برق در اکثر محصولاتی که میخرید، دخیل است. حتی وقتی میروید مغازه دو تا پفک میخرید! مگر نه این است که همین برق باعث شده آن پفک درست شود؟ مگر نه این است که برق باعث شده خوراکیها تولید شود؟ اگر برق نباشد که همه خوراکیها از بین میروند، اگر برق نباشد، اصلا صنعت ما از بین میرود؛ پتروشیمی، فولاد، سیمان و… در واقع میخواهم اهمیت این صنعت را برایتان بگویم. اما چرا ما داریم چنین بلایی سرش میآوریم؟ سوال همه باید این باشد که چرا یک صنعت زیرساختی که در همه صنایع دخیل است و همه جای دنیا ثروتمندترین صنعت است، اینجا به این ذلت افتاده است؟ حق این صنعت آیا این است؟
یعنی شما مشکل عمده را مصرف نمیدانید؟ مشکل را در کمبود نیروگاهها و سوءمدیریت در این زمینه میبینید؟
من مصرف را هم جزو مشکلات عمده میدانم. ما باید در زمینه کاهش مصرف، برنامه داشته باشیم؛ در ارتباط با کاهش تلفات، در بهینهکردن مصرف، در کمکردن شدت مصرف، اما اینها هیچکدام درست نشده! چرا؟ تا زمانی که ما اقتصاد انرژی را درست نکنیم، به نظرم هیچکدام اینها درست نمیشود. در واقع ریشه همه اینها برمیگردد به اقتصاد انرژی.
با چنین راهکار ریشهای که مطرح میکنید، پس سال بعد هم احتمالا قطعی برق داریم!
ببینید؛ مردادماه ممکن است قضیه تمام شود. ولی همانطور که میگویید آیا برای سال آینده اتفاق نمیافتد؟ میدانید چرا این سوال مطرح است؟ چون شما اگر پول هم بیاورید و به دولت جدید بدهید و بگویید این 2میلیارد تومان! نیروگاه بساز! نیروگاه که زیر 2سال نمیتواند در مدار بیاید! سال آینده را میخواهید چه کار کنید؟ چون پیک امسال ما دیگر دارد تمام میشود و سختیاش را به هر حال مردم تحمل کردند. هرچند خوب بود به هر حال یک مقدار با برنامهریزی این کار انجام میشد و یکدفعه چند مرتبه در یکجا، سه چهار بار قطع نمیشد. خوب بود به هر حال صنایع مسیر دیگری را میرفتند که اینقدر آسیب نمیدیدند تا کم تولید شود. این صنایع اگر واقعا آسیب بخورند، در بورس و جاهای دیگر هم مؤثر است و در کل مردم آسیب میبینند. ولی در کل بنده میگویم اگر بخواهیم به هر حال برای سال آینده به همین سمتی برویم که تا الان رفتهایم، دوباره قطعیها اتفاق میافتد. چون رشد مصرفمان نسبت به امسال باز بالاتر میرود.
جز نیروگاههای کوچک هم که تا سال آینده نیروگاهی نمیتواند به مدار بیاید. درست است؟
اینکه کمک کنیم همین نیروگاههای سریعتر به مدار بیایند، شاید بشود بخشی از این کمبود را جبران کرد اما پیشنهاد اصلی ما این است که جلوی مسیر اشتباه را بگیریم. باید روند را تغییر بدهیم و برویم به سمت مسیر صحیح. باید صنایعی که امروز نیاز به مصرف برق دارند، بتوانند در بورس انرژی بروند و برقشان را با قیمت رقابتی بخرند. این صنایع ما امروز به برق مطمئن نیاز دارند، نه برق ارزان. برق مطمئن هم فراهمشدنی است و مشکل ندارد. یعنی ما باید در بورس انرژی زمینه را آماده کنیم و زمین بازی را جوری طراحی کنیم که نیروگاهسازها بتوانند آنجا برقشان را تهیه کنند و از آن طرف صنایع برق آنجا را بخرند. به این ترتیب نقدینگی میتواند سریعا به دست نیروگاهساز برسد و نیروگاهسازها هم میتوانند بروند نیروگاههای ناتمام خودشان را در چندماه یا چند سال آینده تمام کنند. این باعث میشود سال آینده ما چنین فشاری رویمان نباشد. این اجازه را باید دولت و مجلس بدهد. در واقع دولت باید از تصدیگری کنار برود و اجازه بدهد بورس انرژی فعال شود؛ بورس قیمت واقعی خودش را پیدا میکند و صنایع هم با قیمت واقعی مشکلی ندارند.