گفتوگوی «شهروند» با لاله سامع سیاهکلرودی روانشناس درباره احتمال بروز بیشفعالی در نوجوانی و بزرگسالی
لیلا مهداد- اختلال کمتوجهی–بیشفعالی؛ اختلالی رفتاری رشدی. اختلالی که باعث میشود معمولا فرد توانایی دقت و تمرکز روی یک موضوع را نداشته باشد. این اختلال، یادگیری را در افراد مبتلا کُند میکند. اختلال کمتوجهی–بیشفعالی مساوی است با فعالیت بدنی غیرمعمول و بسیار بالای فرد. نداشتن توجه و فعالیت بیشازحد فرد میتواند نشانهای در شناسایی این اختلال باشد. مبتلایانی که رفتارهای تکانشی یا ترکیبی در آنها بالاست. ADHD؛ شایعترین اختلال رفتاری در سنین کودک و بلوغ.
اختلالی که اغلب حدود 3 تا 5درصد کودکان قبل از هفتسالگی به آن مبتلا میشوند. عارضهای که بیشتر در دوران ابتدایی و هنگام بلوغ رخ میدهد. نباید فراموش کرد که بیشفعالی درماننشده، خطرناک است. طبق تحقیقات انجامشده در این زمینه باید گفت 25تا 40درصد زندانیان بهطور میانگین به این اختلال مبتلا هستند و آن را درمان نکردهاند. در ادامه پای صحبتهای لاله سامعسیاهکلرودی، مشاور و روانشناس نشستهایم تا از این اختلال رفتاری، راههای پیشگیری و درمان آن برایمان بگوید.
اختلال کمتوجهی–بیشفعالی چه تعریفی دارد؟
دو فاکتور در تعریف بیشفعالی مورد توجه قرار میگیرد؛ نقص توجه و بیشفعالی. اما تعریف بیشفعالی؛ حالتی که در آن کودک به نحوی مفرط و بیش از اندازه فعال و پرجنبوجوش است.
بیشفعالی اختلالی است که از بدو تولد با فرد همراه است؟
خیر. تحقیقات انجامشده در این زمینه ثابت میکند که لزوما فرد با ADHD متولد نمیشود. بخشی از کودکان از بدو تولد با ADHD متولد میشوند. البته دو بازه زمانی دیگر هم هستند که ADHD شکل میگیرد.
و آن دو بازه زمانی کدامند؟
نوجوانی و بزرگسالی. بیشفعالی در نوجوانی در بازه زمانی 30 تا 40سالگی احتمال دارد بروز کند.
دلیل بروز این اختلال در نوجوانی و بزرگسالی را باید در کجا جستوجو کرد؟
دلیل بروز این عارضه در نوجوانی و بزرگسالی اضطرابهایی است که آدمها در طول زندگیشان تحمل میکنند. استرسها و اضطرابهایی که وجود دارند و درمان و مدیریت نشدهاند. چنین شرایطی باعث میشود سلولهایی که مسئول تمرکز و توجه هستند، از بین بروند؛ یعنی به اشتباه مغز یکسری از سلولها را از بین میبرد.
نشانههای رفتاری برای شناسایی کودکان بیشفعال وجود دارد؟
این عارضه از بدو تولد با این کودکان وجود دارد. چنین کودکانی جنبوجوش بسیار زیادی دارند. بخشی از این کودکان تمرکز ندارند و هیچ کاری را به سرانجام نمیرسانند. کودکان بیشفعال حوصلهشان زود سر میرود و از اسباببازیهایش زود خسته میشوند.
نشانههای این اختلال را در نوجوانی در کدام رفتارها جستوجو کنیم؟
مشخصه اولی که در نوجوانی میتوان به آن اشاره کرد این است که با داشتن استعداد خوب علاقهای به پشت میز نشستن در کلاس درس ندارند. این نوجوانان کارهای نصفهونیمه فراوانی دارند. اگر کلاس موسیقی، زبان و .. میروند، تکالیفشان را در خانه انجام نمیدهند. اغلب اوقات این نوجوانان به اصرار والدینشان کاری را شروع میکنند، اما بینتیجه. مشخصه دیگری که باید در این نوجوانان در نظر گرفت، اضطراب بالایی است که دارند. اضطراب این نوجوانان کاملا مشهود است. این نوجوانان حتی برای تعامل با همکلاسیهایشان دچار اضطراب میشوند.
چنین ویژگیهایی نوجوان را ترغیب به هیجانات پرخطر هم میکند؟
بله. نوجوانانی که با این اختلال رفتاری دست به گریبان هستند، اغلب دست به هیجانات پرخطر میزنند. تمایل به مصرف سیگار، گل و موادمخدر در این نوجوانان بالاست. در رابطه گرفتن با دخترها و پسرها هم هیجان بالایی دارند. درواقع این اختلال در نوجوانان به دو شکل بروز میکند. گروهی رفیقباز و دنبال هیجانات پرخطر هستند، گروهی هم از اضطراب بالا تنهایی را انتخاب میکنند و وارد هیچ تعاملی با هیچ گروه یا فردی نمیشوند. این گروه از نوجوانان اضطراب را در خودشان تحمل میکنند و ترجیح میدهند تنها باشند.
نوجوانی با هیجان و جنبوجوش عجین شده است. چطور میتوان میان هیجانات خاص دوران نوجوانی و اختلال کمتوجهی-بیشفعالی تمیز قائل شد؟
نوجوانی که از این اختلال رنج نمیبرد، هیجانات نرمالی را تجربه میکند. نوجوانان به دنبال تفریحات و هیجانات مثبت هستند، یعنی به دنبال چیزهای جدید و سالم میروند. اختلال کمتوجهی-بیشفعالی باعث میشود نوجوان به دنبال هیجانات غیرسالم برود. این نوجوانان تنها به تست الکل اکتفا نمیکنند و گاهی اوقات پا را فراتر میگذارند. هیجانخواهی آنها از حد نرمال فراتر میرود و تمایل به تجربه هیجانات جدید غیرسالم دارند. در حقیقت این مرز هیجانات طبیعی با این اختلال رفتاری است.
و اما در بزرگسالی.
اختلال کمتوجهی–بیشفعالی در بزرگسالی اغلب با وسواس فکری بالا نمود پیدا میکند. عارضهای که اغلب اوقات تشخیص درست داده نمیشود و تحت عنوان وسواس فکری یا افسردگی فرد تحت درمان قرار میگیرد.
مشخصه بیشفعالی در بزرگسالی چیست. به عبارتی بزرگسالان بیشفعال را از چه رفتارهایی میتوان تشخیص داد.
این مشخصه در میان مجردها و متاهلها متفاوت است. در گام اول باید گفت معمولا تعداد طلاقها در این افراد بالاتر از سایر افراد جامعه است، چون میزان سازگاریشان پایین است و نمیتوانند یکدیگر را درست مدیریت کنند. این افراد اغلب اوقات آدمهای ولخرجی هستند و هیچ مدیریت مالی در آنها دیده نمیشود. اغلب این افراد رابطههای موازی در زندگی مشترکشان دارند. این بزرگسالان در مدیریت حل مسائل بسیار ضعف هستند. به عنوان مثال فرد به مشکل عاطفی که در زندگی مشترکش دارد، واقف است، اما به جای حل این مسأله وارد رابطه جدید عاطفی میشود. بزرگسالانی با اختلال کمتوجهی-بیشفعالی رانندگی پرخطر دارند. رانندگانی که بوق زیاد میزنند و همیشه سعی در سبقت گرفتن دارند.
آیا در اغلب مراجعات برای درمان این اختلال تشخیص درست صورت میگیرد؟
واقعا تشخیص درست صورت نمیگیرد. در نوجوانان مبتلا به این عارضه اغلب تشخیص بحران هویت است. در بخشی از مراجعان هم مشاور سراغ وسواس فکری و افسردگی میرود، این در حالی است که برای اختلال اصلی هیچ درمانی ارایه نمیشود. واقعیت امر این است که افراد مبتلا به ADHD اغلب افراد باهوشی هستند. سرعت تفکر این افراد از سایر افراد نرمال جامعه بالاتر است. نکته مهمی که وجود دارد این است که وقتی روانشناس تنها به وسواس فکری و افسردگی تمرکز میکند، قسمت اصلی یعنی ریشه مشکل لاینحل باقی میماند.
نکتههایی وجود دارد که معلمان و پدر و مادرها با تکیه بر آنها بتوانند بیشفعالی را تشخیص دهند؟ چه توصیهای به اولیا و مربیان دارید؟
والدین نقش مهمی دارند، چون بیشتر ساعات را با کودک هستند و به راحتی میتوانند رفتارهایش را زیر نظر بگیرند. هرچند اغلب پدر و مادرها این رفتارها را میبینند، اما بیتوجه از کنار آنها میگذرند. پدر و مادرها توجه داشته باشند اگر کودکی اسباببازیهایش را خراب میکند یا با آنها بازی نمیکند، کودکی که در سه، چهارسالگی پازل درست نمیکند و فعالیت بیشازحد دارد، به این معناست که از این اختلال رفتاری رنج میبرد. این کودکان اغلب خواب کمی دارند و ترجیحشان شببیداری است، بهخصوص در نوجوانی و بزرگسالی. اولیا و مربیان از این نشانهها به سادگی گذر نکنند و حتما با یک روانشناس در ارتباط باشند، چون در صورت تشخیص این اختلال خیلی راحت میتوان آن را مدیریت کرد.
فعالیتهای ورزشی، محرک مناسبی برای کنترل این اختلال هستند؟
بازیهای توپی و راکتی مهارتهای ادراک دیداری را تقویت میکنند و تمرکز را بالا میبرند. یکی از نتایج مثبت این بازیها در درمان این اختلال بهبود رابطه والدین و کودکان بود. این بچهها توانسته بودند دوست پیدا کنند. درواقع اطاعتپذیری و شنوا بودنشان بهبود زیادی یافته بود.