تاباندن نور بر راهروهای تاریک ذهن قاتل/ فیلمی درباره مشهورترین قاتل زنجیرهای دهه70
گفتوگوی «شهروند آنلاین» با ابراهیم ایرجزاد، کارگردان فیلم «عنکبوت»
پولاد امین، شهروندآنلاین: … و بالاخره ماراتن اکران فیلم «عنکبوت» پایان یافت و این فیلم روی پرده آمد. فیلمی بحثانگیز و جنجالی از ابراهیم ایرجزاد درباره شناختهشدهترین و رسانهایترین قاتل زنجیرهای دهه 70 که به واسطه قتل چندین زن در شهر مشهد و بحثها و حاشیههایی که در پی این سلسله قتلها درگرفت، تبدیل به چهرهای رسانهای شد و صحبتها و عکسهایش بر پیشانی نشریات زرد آن سالهای این سامان نشستند. «عنکبوت» داستان تلخ آن روزهای تاریک را روایت میکند و البته قاتلی زنجیرهای را که در رسانههای آن زمان «عنکبوت» نامیده میشد.
«عنکبوت» به عنوان دومین فیلم سازندهاش بعد از فیلم «تابستان داغ» که در سیوپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر با 13 نامزدی توانست رکورددار بیشترین تعداد نامزدی در آن سال شود، روند موفقیت سازندهاش را استمرار میبخشد. با این حال، فیلم برای ایرجزاد کلیدی برای ورود به دنیای حاشیه و جنجال نیز هست. دنیایی که توجهات مستمر رسانهها و مخاطبان را به همراه خواهد داشت و البته دردسرهای پایانناپذیر ناشی از دیده و شنیدهشدن و مورد انتقاد قرار گرفتن را که در کلیت خود به نفع فیلمساز است و معنای تثبیت او را میدهد.
در «عنکبوت» که با فیلمنامهای از اکتای براهنی و تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی جلوی دوربین رفته؛ محسن تنابنده، ساره بیات، شیرین یزدانبخش، ماهور الوند، گلنوش قهرمانی و بیشمار بازیگران دیگر یکی از تلخترین تراژدیهای اجتماعی 20 سال اخیر این سرزمین را جان بخشیدهاند.
یک فیلم سخت و پردردسر
«عنکبوت» از همان ابتدا هم معلوم بود که پروژه پردردسری خواهد بود. نه به این دلیل که داستان سعید حنایی را روایت میکند که با کشتن سریالی زنانی که بعدها ادعا شد بدکاره بودهاند، یکی از سوءتفاهمبرانگیزترین پروندههای جنایی- رسانهای 20 سال اخیر را به وجود آورده است. البته این خود میتوانست هر فیلمی را تبدیل به یک پروژه جنجالی کند. به خصوص فیلمی که چهره اصلیاش در زمان وقوع رخدادهای اصلی هم از سوی شماری از قشریون به عنوان قهرمان ارزیابی و معرفی شده بود و مثلا هنوز یادمان نرفته مستندی را که درباره این ماجراها ساخته شد و در پایانش هم فرزند سعید حنایی را نشان میداد که میگفت میخواهد در بزرگسالی راه پدرش را ادامه دهد (که این صحنه مستقیم در روایت داستانی «عنکبوت» هم آمده)!
بله؛ این مسائل نوید یک فیلم دشوار و جنجالی و دردسرساز را میدادند. این چیزی است که ابراهیم ایرجزاد کارگردان «عنکبوت» هم بر آن صحه میگذارد و میگوید که این موضوع از همان ابتدای جدیشدن ساخت فیلم آزاردهنده بوده و مشکلات زیادی را برایشان به همراه داشته است. او در توضیح بیشتر ماجرا میگوید که تا مدتزمان زیادی کارش شده بود توضیح دادن به مسئولان و قانعکردن تصمیمگیران فرهنگی که اجازه ساخت «عنکبوت» را صادر کنند: «با این حال، همین که فیلم قرار بود درباره یک قاتل سریالی ایرانی ساخته شود، برایشان سوالبرانگیز بود و مدام باید جواب میدادیم که چرا میخواهیم چنین فیلمی بسازیم و اصلا چرا باید در مورد این سوژه صحبت شود.»
پنهانکردن آشغال زیر فرش
ابراهیم ایرجزاد با اشاره به اینکه «برای دریافت مجوز، سختی بسیار کشیدیم»، میگوید که «دو سال برای گرفتن پروانه ساخت تلاش کردیم و البته سختیهای گرفتن پروانه نمایش را هم حتما در این چند سالی که از آمادهشدن فیلم میگذرد، دیده یا شنیدهاید.»
اما دلیل وجود این همه دشواری پیش پای یک فیلمساز برای روایت داستان آشنایی که چه در زمان خود وقوع رویدادها و چه بعدها در قالب فیلم مستند و کتاب و مقاله بارها مورد پرداخت رسانهای قرار گرفته، چیست؟
ابراهیم ایرجزاد میگوید: «نکته مهم این است که حتی بعد از این همه سال هنوز تابویی بزرگ حول این سوژه و سوژههای شبیه به آن وجود دارد که همین هم کار را برای فیلمساز سخت میکند. در واقع دو سال، پیش از گرفتن پروانه ساخت، تلاش کردیم مسئولان را راضی کنیم که پرداختن به چنین سوژههایی و نمایش آنها یک فرصت مغتنم برای دیدن ابعاد ناگفته و نادیده رویدادها و کالبدشکافی و آسیبشناسی آنهاست و میتوان از چنین فیلمهایی برای برنامهریزی اصلاح جامعه بهره برد.»
کارگردان «عنکبوت» در پاسخ به منتقدانی که پرداختن به موضوعات و مضامینی مانند سوژه فیلم «عنکبوت» را به عنوان زیر سوال بردن مبانی جامعه تفسیر میکنند، میگوید: «پنهانکردن آشغالها زیر فرش به معنای تمیزی خانه نیست. حالا کاری به این نداریم که ژانر جنایی در تمام دنیا الگوهای مشخص دارد و اصولا چنین آدمهایی را که فیلم «عنکبوت» هم به آنها پرداخته، سوژه میکنند. در کل این یک مسأله بشری است و در همه جای دنیا وجود دارد. یک نقطه تاریک در وجود انسان که در همه کشورها در آثار مختلف سینمایی، ادبی یا تئاتری که در ژانر جنایی، درامروانشناسانه و شکلهای دیگر ساخته میشوند، به آن پرداخته میشود.»
ریشه چالشها و موانع «عنکبوت»
ریشه اصلی چالشها و دشواریهایی که پیشپای سازندگان «عنکبوت» قرار داشت، اما، این چیزها نبودند. مسأله و مشکل «عنکبوت» آنجا بود که فیلمنامه اکتای براهنی، به جای اینکه ماوقع را شرح دهد و نگاهی با فاصله به موضوع روایت داشته باشد، نگاهی آسیبشناسانه دارد و تلاش میکند به ذهن تاریک قاتل فیلم نقب زده و زوایای تاریک وقوع جنایت در چنین ذهنی را پیش چشم مخاطبان روشن کند. این چیزی است که خود ابراهیم ایرجزاد هم یکی از ویژگیهای فیلمش میداند: «فیلم درباره یک پرونده جنایی واقعی است که حدود ۲۰ سال پیش اتفاق افتاده و داستان مردی را روایت میکند که بهطور خودجوش تصمیم میگیرد براساس طرز تفکری که دارد، جامعه را تمیز کند.»
نتیجه چنین طرز فکر و رویکردی تصویرسازی قاتل اخلاقمداری است که با انگیزههای مذهبی و به قصد خشکاندن ریشه فساد دست به سنگدلانهترین و بیرحمانهترین جنایات میزند. قاتلی که نهتنها از جنایات هولناکش پشیمان نمیشود، بلکه انتظار دارد که مقامات از او به خاطر انجام ماموریتی که نهادهای انتظامی کشور خود در اجرایش ناموفق بودهاند، تقدیر و تشکر کنند. اتفاقا همین نگاه آسیبشناسانه هم هست که بهرغم استقبال و اقبال مخاطبان در نخستین رونمایی فیلم در جشنواره فیلم فجر، اما باعث شده فیلم با چالشها و دردسرهای پرشماری مواجه شود. از جمله سه سال ایستادن پشت صف اکران و تحمل ممیزیهای فراوان آنهم در حالی که در این سه سالی که از آمادهشدن فیلم میگذرد، هر بار در هر جایی روی پرده آمده، جز تحسین مخاطبان نصیب نبرده است.
سینما در مقام پزشک اجتماع
بسیاری بر این باورند که فیلم ابراهیم ایرجزاد و فیلمهایی از این نوع درنهایت به دلیل ایجاد نوعی آگاهی اجتماعی میتوانند کارکردهای اجتماعی خوبی داشته باشند. این موضوع که البته بین پذیرش یا رد آن در میان کارشناسان اختلاف وجود دارد، اما ظاهرا مورد قبول کارگردان «عنکبوت» است که درباره اینکه آیا ساخت چنین فیلمهایی میتواند در زمینه کاهش یا افزایش جرم و جنایت مفید و موثر باشد، نقش اصلاحی و درمانی سینما را در موارد گوناگون مورد اشاره و تاکید قرار داده است.
ایرجزاد حالا در واکنش به دشواریهای موجود در مسیر ساخت «عنکبوت» هم از موضعی مشابه وارد شده و با اشاره به تاثیرگذاری چنین فیلمهایی در طول زمان میگوید که «تاریخ ثابت کرده چنین فیلمهایی میتوانند کمکهای بزرگی به روانشناسان، جامعهشناسان، مسئولان و مردم کنند. اخبار چنین آدمها و رویدادهایی در روزنامهها و دیگر رسانهها همواره تیز، برنده و آزاردهنده است، اما سینما و در کل قالب هنر چون واقعیت را دراماتیزه میکند، ارتباط مخاطب را آسانتر کرده و در نتیجه دیدی مثبت درباره نحوه مواجهه با موارد مشابه را میدهد. برای همین هم هست که من واقعا حساسیت و ترس مسئولان بالادستی را در این زمینه که مبادا فیلمسازان سراغ نقطههای تاریک بروند، درک نمیکنم.»
مسیر 3 ساله توقیف تا اکران
گذشته از دو سالی که ابراهیم ایرجزاد میگوید صرف دریافت پروانه ساخت فیلم «عنکبوت» شده است، اما سه سال بلاتکلیفی فیلم بعد از آمادهشدن نیز یکی دیگر از جوانب نشاندهنده دشواریهایی است که این فیلم با آنها مواجه بوده است. ایرجزاد درباره مسیر طولانی ساخت و نمایش این فیلم میگوید: «به هر روی بعد از پروسه دو ساله گرفتن پروانه ساخت، زمانی که فیلم به جشنواره فجر رسید، باز هم عدهای که همچنان قانع نشده بودند جلوی حضور و دیدهشدن فیلم را گرفتند و پس از آن هم شیوع کرونا پیش آمد که این نیز موجب تاخیر در نمایش عمومی فیلم شد. پس از فروکشکردن پیکهای کرونا هم به دلیل تغییر دولت و مدیران مجبور شدیم یک بار دیگر برای این فیلم اجازه نمایش بگیریم. روندی که رویهم نزدیک به سهسال طول کشید.»
قاتل واقعی که بود؟
سعید حنایی کارگری بود که به دلیل قتل زنجیرهای شماری از زنان در 40 سالگی در مشهد اعدام شد. او که بههمراه همسر و دو پسرش در خانهای در یکی از مناطق فقیرنشین مشهد زندگی میکرد، از مرداد ۷۹ تا مرداد ۸۰ دست به قتل ۱۶ زن زده بود. سعید حنایی که در ظاهر شخصیت مذهبی و آرامی داشت، ظاهرا به این دلیل که میخواست جامعه را از فساد و فحشا پاک کند، دست به قتل زنانی میزد که آنها را بدکاره میدانست.
بعد از دستگیری عناوین اتهامی او توسط نماینده مدعیالعموم چنین عنوان شد: «قتل ۱۶ زن به علاوه سرقت، جعل کارت بسیج و جعل کارت امر به معروف و نهی از منکر و ارتکاب ۱۳ مورد زنای محصنه» که درنهایت حکم اعدام او را به همراه آورد و این حکم در سحرگاه ۲۸ فروردین ۱۳۸۱ با حضور مقامات قضائی، اولیایدم و ماموران نیروی انتظامی در محوطه زندان مرکزی مشهد اجرا شد.
گفتنی است علاوه بر فیلم سینمایی «عنکبوت» مستندی به نام «و عنکبوت آمد» به کارگردانی مازیار بهاری نیز درباره سعید حنایی و قتلهای او ساخته شده است.