نغمه غم‌انگیز «کلنل»

روایتی از سرگذشت رمان محمود دولت‌آبادی به بهانه ساخت اپرایی برگرفته از «زوال کلنل»

قرار بود ترجمه آلمانی «کلنل» همزمان با نسخه فارسی منتشر شود، اما این اتفاق نیفتاد و ترجمه آلمانی سال 1388 به چاپ رسید. محمود دولت‌آبادی بارها درباره این اتفاق گفته بود که آرزو داشته ترجمه همزمان با نسخه فارسی منتشر شود، اما چاره‌ای نبود. به هر حال انتشار ترجمه کتاب بهتر از هیچ بود. به همین دلیل ترجمه آلمانی کتاب در نهایت منتشر شد و منجر شد به نامزدي دولت‌آبادی در جايزه‌ بين‌المللي ادبيات خانه فرهنگ برلين. بعد از این بود که ترجمه انگلیسی رمان هم منتشر شد و به نامزدی در جایزه بوکر آسیا رسید. انتشار «کلنل»به زبان‌های مختلف همچنان ادامه داشت و از آلمانی و انگلیسی به فرانسوی و ایتالیایی هم رسید. همچنان اما از انتشار آن در ایران خبری نبود و هرگز چاپ نشد.

ماجرا برمی‌گشت به سال 1382؛ زمانی که رمان «زوال کلنل» (معروف به «کلنل») به نشر «چشمه»‌ سپرده شد. رمان اوایل دهه 60 نوشته شده و حتی به قولی سال 1359 تمام شده بود. بازه زمانی‌ آن هم 23 ساعت بود که روند تاریخی آنچه را بر زندگی کلنل گذشته، در 28 سال روایت می‌کرد؛ 28 سالی که دست‌اندرکاران امر فرهنگ فقط نویسنده را صاحب‌نظر در این زمینه نمی‌دانستند. برای همین پنج سال بعد که ناشر آن را به وزارت ارشاد سپرد، با 43 اصلاحیه به ناشر عودت داده شد. بنا بر این بود که اصلاحیه‌ها اعمال شود و «کلنل» به بازار کتاب بیاید. اما اصلاحیه‌ها که اعمال شدند، نه‌تنها کتاب مجوز نگرفت، بلکه با 21 اصلاحیه جدیدتر دوباره به دست ناشر رسید! سال‌ها، سال‌های شروع سخت‌گیری‌ها در عرصه انتشار کتاب بود؛ سال‌هایی که ممیزی‌های چند باره و قوانین سلیقه‌ای دم‌به‌دم بیشتر می‌شد و کار را به جایی می‌رساند که حتی یک کتاب بعد از سال‌ها چاپ در ایران، ناگهان توقیف شود! این روند درباره نویسندگان سرشناس‌تر سخت‌تر پیگیری می‌شد. پس فرض بر این بود «کلنل» چاپ نشود تا اینکه منتشر شود و بعدها به توقیف برسد. همین فرض هم به واقعیت تبدیل شد و با وجود اظهارنظرهای مثبت و منفی فراوان درباره کتاب، درنهایت هم رنگ چاپ به خود ندید.

ترجمه‌ها و جوایز

قرار بود ترجمه آلمانی کتاب همزمان با نسخه فارسی منتشر شود، اما این اتفاق نیفتاد و ترجمه آلمانی سال1388 به چاپ رسید. ناشر، انتشارات یونیون در زوریخ بود که رمان را با ترجمه بهمن نیرومند منتشر کرد. محمود دولت‌آبادی بارها درباره این اتفاق گفته بود که آرزو داشته ترجمه همزمان با نسخه فارسی منتشر شود، اما چاره‌ای نبود. به هر حال انتشار ترجمه کتاب بهتر از هیچ بود. به همین دلیل هم در سفری به اروپا، کتاب را به زبان فارسی در شهرهای مختلف معرفی کرد و سخنرانی‌هایی داشت. ترجمه آلمانی کتاب درنهایت هم منجر شد به نامزدی محمود دولت‌آبادی در جايزه‌ بين‌المللی ادبيات خانه فرهنگ برلين. بعد از این بود که ترجمه انگلیسی رمان هم منتشر شد و به نامزدی در جایزه بوکر آسیا رسید. «کلنل» حتی در جایزه رمان آمریکا در بخش ترجمه هم نامزد شد. انتشار آن به زبان‌های مختلف همچنان ادامه داشت و از آلمانی و انگلیسی به فرانسوی و ایتالیایی هم رسید. همچنان اما از انتشار آن در ایران خبری نبود. حتی روی کار آمدن دولت روحانی هم با اینکه بارقه‌های امیدی در این زمینه زنده کرد، اما در عمل جز ناامیدی چیزی در پی نداشت. وزیر ارشاد دولت وقت، خود را قانون‌گرا معرفی کرد و رمان را مشمول پروسه‌ای دانست که تمام رمان‌ها در ایران طی می‌کنند، اما در عمل این فرآیند پیچ خورد و پشت هم گره خورد. همزمان بعضی روزنامه‌ها حتی از چاپ آن هم خبر دادند و وعده تیراژهای 50هزار نسخه و غیره مطرح شد. هرچند رسانه‌های خاص به‌تندی و شدت علیه رمان دولت‌آبادی می‌نوشتند و برگ برنده هم دست همین‌ها بود. همین مسأله هم باعث شد که در نهایت «کلنل» به چاپ نرسید، اما از پخش نسخه غیرقانونی آن خبر رسید.

کلنل جعلی

کتاب با شکل و شمایلی که مشخص بود روند قانونی را طی نکرده، دست دستفروش‌ها و کهنه‌فروشی‌ها می‌چرخید. این پایان کار «کلنل» بود؛ وضعیتی که تو عنوان «زوال کلنل» را روی کتابی می‌دیدی در شکل و شمایلی افست که به فروش می‌رسد. دولت‌آبادی همزمان در خبرگزاری ایسنا کتابش را «قربانی یک بازی کثیف» توصیف کرد و کتاب چاپ‌شده را «ترجمه جعلی و تحریف‌شده» اثر خود خواند. همچنین از مخاطبان آثار خود خواست این نسخه را نخوانند. قصه در واقع از وضعیتی روایی تبدیل به سوژه‌ای سیاسی شده بود و نظر نویسنده درباره چنین روندی این بود: «وقتی از حراست وزارت ارشاد رفتند و کتاب‌های چاپ‌شده با عنوان «زوال کلنل» را توقیف کردند، حدود ۴هزارو۷۰۰ نسخه بیشتر در دسترس نبود و بقیه را پخش کرده بودند. این طرف آن طرف شنیده می‌شود این کتابِ جعلی که فروخته می‌شود اصل است. همان روزهایی که این اتفاق افتاده بود، گفتم این کتاب جعلی است و «کلنل» عملا دارد قربانی یک بازی کثیف می‌شود.» درنهایت اما سند و مدرکی قطعی به دست نیامد که ماجرای پخش این کتاب زیر سر چه کسی بود و چه نوع ترفندی برای نویسنده چیده شده بود. دلال‌ها نقش داشتند؟ سودجوهای بازار کتاب؟ قاچاقچیان کتاب؟ یا نوعی اتاق فکر که بدش نمی‌آمد نویسنده را با اجرای ایده‌ای اینچنین، تخریب کند؟

کلنل روی صحنه

قصه ادبیات داستانی در ایران، قصه غم‌انگیزی دارد. قوانین رفته‌رفته چنان با سلیقه درآمیختند که در حال حاضر هیچ کتابی از آینده توقیف، مصون نیست. در واقع یک کتاب حتی اگر تمام پیچ‌وخم‌های اصلاحیه در وزارت ارشاد را طی کند، ممکن است در چاپ‌های بعدی (به هر دلیلی که عمدتا توضیحی هم درباره آن داده نمی‌شود) توقیف یا حتی جمع‌آوری شود. همین وضعیت اسفبار هم باعث می‌شود ارتباط نویسنده با جامعه قطع باشد و بازار رمان ایرانی عموما سرانگشت رمان‌های متوسط، بی‌ضرر و به قولی کم‌دردسر بچرخد. برای همین هم می‌شنویم رمانی نظیر «کلنل» (فارغ از ارزش‌گذاری ادبی)، به چه انتهای تراژیکی می‌رسد؛ نغمه‌ای غم‌انگیز برای وضعیت رمان ایرانی که حالا خبر رسیده قرار است روی صحنه به گوش مخاطبان برسد. ماجرا به خبری برمی‌گردد که هفته گذشته منتشر شد و بهانه‌ای بود برای روایت آنچه بر «کلنل» گذشت؛ اجرای «کلنل» به شکل اپرا با آهنگسازی و مدیریت سیامک فلاحی که لیبرتوی آن را آنجلیکا مسنر، لیبرتیست اهل وین از این رمان اقتباس کرده است. گفته می‌شود این اپرا 12 شخصیت اصلی دارد که با خواننده‌، بازیگر، گروه کر، ارکستر بزرگ و ویدیو‌آرت همراهی خواهد شد و در ‌مجموع برای هر اجرای آن، 82 نفر دست‌اندرکارند. مدیر هنری این پروژه با ذکر این نکته که اپرا در همه‌جای جهان توسط چندین تهیه‌کننده تولید می‌‌شود و برای روی صحنه رفتن آن به گروهی بزرگ و حرفه‌ای نیازمند است، از تمامی‌ تهیه‌کنندگان داخلی و خارجی برای شرکت در این اپرا دعوت به عمل آورده است.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
۱ دیدگاه
  1. Who am I می‌گوید

    این است مملکت ما…

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.