برنده نوبل ادبیات چه کسی خواهد بود؟
گمانهزنیها درباره جایزه نوبل ادبیات در حالی قوت میگیرد که نام یک زن ایرانی در میان شانسهای نوبل ادبیات مطرح شده است
آخر این هفته، کمیته شش نفره نوبل ادبیات، برنده سال ۲۰۲۲ خود را در استکهلم معرفی خواهند کرد. در چند سال اخیر نویسندگانی چون سوتلانا الکسیویچ، اولگا توکارچوک و پیتر هاندکه، پیش از کسب جایزه نوبل در میان شانسهای این جایزه حضور داشتند، اما کسی فکر نمیکرد چهرههایی چون باب دیلن یا لوئیس گلیک در نهایت برنده این جایزه نام گیرند. جالب است بین گمانهزنیها، نام یکی از نویسندگان ایرانی هم به چشم میخورد.
دوباره در ایام اهدای جایزه نوبل هستیم و نزدیک به پایان این هفته که قرار است جایزه نوبل ادبیات اهدا شود. آخر این هفته، کمیته شش نفره نوبل ادبیات، برنده سال ۲۰۲۲ خود را در استکهلم معرفی خواهند کرد. در چند سال اخیر نویسندگانی چون سوتلانا الکسیویچ، اولگا توکارچوک و پیتر هاندکه، پیش از کسب جایزه نوبل در میان شانسهای این جایزه حضور داشتند، اما کسی فکر نمیکرد چهرههایی چون باب دیلن یا لوئیس گلیک در نهایت برنده این جایزه نام گیرند. در حالی که دنیای انگلیسیزبان به آرامی برای مصرف فرهنگ عامه به زبانهایی غیر از انگلیسی بازتر شده است، به نظر میرسد کمیته نوبل ادبیات در جهت معکوس حرکت میکند و اگر به آمار برندگان نوبل در چند سال گذشته نگاه کنید، چهار نفر از 6 برنده اخیر به زبان انگلیسی مینویسند و بقیه نویسندگان غیر انگلیسی زبان اروپایی هستند. در این میان اما برخی سایتها و نشریات خارجی در حال گمانهزنی هستند و جالب است بدانید بین این گمانهزنیها، اسمی از یک نویسنده ایرانی هم آمده است.
گمانهزنیها
وبسایت «لیتهاب» در پیشبینی خود از نوبل ادبیات ۲۰۲۲ نام چند نویسنده را مطرح کرده که در این میان نام شهرنوش پارسیپور، نویسنده ایرانی نیز دیده میشود. در توصیف این نویسنده آمده است: «شهرنوش پارسیپور داستاننویس ایرانی است که جای تعجب است که چرا کمتر شناخته شده است. «طوبی و معنای شب» یکی از معروفترین رمانهای این نویسنده است و «سگ و زمستان بلند»، «عقل آبی»، «ماجرای ساده و کوچک روح درخت»، «شیوا»، «بر بال باد نشستن» و «کمی بهار» از دیگر آثار پارسیپور هستند.» نام پارسیپور البته در این وبسایت با این توضیح مختصر آمده است و ما در ادامه مفصلتر به آن خواهیم پرداخت، اما قبل از آن بد نیست گمانهزنیهای دیگر این وبسایت را هم مرور کنیم: آدونیس (شاعر سوری)، نگوگی واتیونگو (نویسنده کنیایی)، ادویج دانتیکا (رماننویس آمریکایی هایتیتبار)، گاریل لوتز (نویسنده و شاعر آمریکایی)، یون فوسه (نویسنده نروژی)، لاسلو کراسناهورکایی (نویسنده و فیلمنامهنویس مجارستانی)، آنی ارنو (نویسنده فرانسوی)، آن کارسون (نویسنده کانادایی)، شولاستیک موکاسونگا (نویسنده فرانسوی-رواندایی)، ماریز کنده (نویسنده، منتقد و نمایشنامهنویس فرانسوی) و سلیم برکات (نویسنده و شاعر کرد اهل کشور سوریه).
پارسیپور
شهرنوش پارسیپور متولد 1324 در تهران و فارغالتحصیل رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران است. او از 16 سالگی شروع به انتشار داستانهایش کرد. ابتدا هم با اسم مستعار «شهرین» در نشریات مینوشت. میرعابدینی در کتاب «فرهنگ داستاننویسان ایران» در مدخل نام شهرنوش پارسیپور مینویسد: «در نخستین رمانش، «سگ و زمستان بلند» (1355)، نظرگاه دختری مرده را برای روایت برگزید که در اثر برخورد با مشکلات مبارزی آزاد شده از زندان و رفاهطلبی طبقه متوسط به بیداری روحی دردناکی میرسد.» پارسیپور در همین دوره، داستانهای کوتاهش را در مجموعه «آویزههای بلور» (1356) گرد آورد. در این داستانها با پوشاندن وقایع در هلال ابهام و انزوا، فضایی رؤیایی و خیالی آفرید و ملال عاشقانه و غم غربتی را تصویر کرد که ریشه در عزلت و هویتباختگی ناشی از زندگی کارمندی در شهر بزرگ دارد. در داستانهای بههمپیوسته «تجربههای آزاد» (1357) نیز به همین مضامین پرداخت. جز این آثار، قضه توپک قرمز (1351) را برای کودکان نوشت.
گرایشهای شرقی
پارسیپور در سالهای پس از انقلاب، بیش از پیش به عرفان شرق (بهویژه عرفان چین) گرایش یافت. کتابهایی در زمینه فلسفه، عرفان و تاریخ چین ترجمه کرد. از دیگر ترجمههای او میتوان به کتاب «شکار جادوگران» نوشته شرلی جکسون (1371) اشاره کرد. پارسیپور اما با رمان «طوبا و معنای شب» (1367) و داستانهای بههمپیوسته «زنان بدون مردان» (1368) به شهرت رسید. در این کتاب او به مسائل زنان امروز ایران و بهطور کلی تحول روحی زنان در تاریخ معاصر، از دیدگاه اساطیری میپردازد. او در سالهای آغازین دهه هفتاد مهاجرت کرد. بعد رمان «عقل آبی» را در سال 1374 چاپ کرد. در دهه هفتاد آثار دیگری هم چاپ کرد تا رسید به انتشار داستانهای «مردان تمدنهای مختلف» (1381) و رمان «مردان در برابر زنان» (1383).
آیا نوبل نامزد اعلام میکند؟
آکادمی نوبل هیچگاه نشانهای از اینکه چه کسانی شانس اصلی دریافت جایزه هستند، اعلام نمیکند و فهرست نامزدهای هر سال را ۵۰ سال دیگر منتشر میکنند، بنابراین به عنوان مثال کسی که امسال (۲۰۲۲) نامزد جایزه نوبل ادبیات باشد، در سال ۲۰۷۲ متوجه این موضوع خواهد شد. جایزه نوبل ادبیات از سال ۱۹۰۱ تاکنون ۱۱۴ بار اعطا شده و تاکنون تنها ۱۶ نویسنده زن برنده این جایزه شدهاند. نوبل ادبیات در سالهای ۱۹۱۴، ۱۹۱۸، ۱۹۳۵، ۱۹۴۰، ۱۹۴۱، ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳ اهدا نشد. اهدای مشترک جایزه نوبل در یک سال در شاخههای دیگر نوبل معمولتر است، با این حال نوبل ادبیات تاکنون چهار دوره مشترکا به دو نفر اهدا شده است: در سال ۱۹۰۴ به طور مشترک به فردریک میسترال و خوزه اچهخارای اهدا شد. در سال ۱۹۱۷ نیز کارل آدولف گیلروپ به همراه هنریک پونتوپیدان به عنوان برنده برگزیده شدند. در سال ۱۹۶۶، شموئل یوسف آگنون و نلی زاکس برنده این جایزه شدند. ایویند جانسون و هاری مارتینسون نیز برگزیدگان سال ۱۹۷۴ بودند.
از آلفرد نوبل تا جايزه نوبل
آلفرد برنارد نوبل، متولد ۲۱ اکتبر ۱۸۳۳ در استکهلم سوئد است. او شیمیداني برجسته بود كه نامش به خاطر اختراع دینامیت در حافظه تاريخ علم ثبت شده است. اما شهرت او امروز بيشتر بهواسطه جايزه بينالمللي «نوبل» است؛ جايزهاي كه جرقه آن از انتقاد يكي از روزنامههاي فرانسوي آغاز شد. در اين روزنامه مقالهاي به چاپ رسيده بود در انتقاد از «آلفرد نوبل» و ساخت دينامیت كه منجر به مرگ انسانها و كشتار بشريت شده است. «آلفرد نوبل» اين مقاله را خواند و به شدت ناراحت شد. او دوست نداشت اختراعش در جهت زوال بشريت به كار گرفته شود، بنابراين تصميم گرفت جايزهاي را بنيان نهد تا بتواند هم از زير بار اين مسأله بگريزد و هم وجدانش به خاطر اعطاي جوايز به انسانهاي خلاق و دانشمند و صلحدوست آرام گيرد. بنابراين وصيتنامهاي نوشت مبني بر صرف داراييهاي او برای رشد و توليد علم و اختصاص جايزهاي گرانبها در رشتههاي مختلف. وصيتنامه او از سال 1901 به اجرا درآمد و جوايزي در پنج رشته (فیزیک، شیمی، فیزیولوژی و پزشکی، ادبیات و صلح) به شخصيتهاي موثر در اين رشتهها اعطا شد. البته در سال 1968، نوبل ششم هم به اين جايزه اضافه شد با عنوان «برنده نوبل اقتصاد» كه مشوق راهاندازي آن، بانك مركزي سوئد بود. برندگان نوبل هر ساله 8 اكتبر اعلام و جوايز آن دو ماه بعد طي مراسمي به هر يك از شخصيتها اعطا ميشود.
چه کسانی جايزه را رد كردند؟
در تاريخ نوبل، دو تن از شخصيتهاي بزرگ ادبي هستند كه موفق یا حاضر به دريافت جايزه نشدند؛ يكي بوريس پاسترناك و ديگري ژان پل ساتر. پاسترناك، خالق رمان قدرتمند و معروف «دكتر ژيواگو» است. نام او در سال 1958 به عنوان برنده نوبل ادبيات اعلام شد، اما به دليل فشارهاي حكومت كمونيستي شوروي و ممانعت استالين از سفر اين نويسنده بزرگ به استكهلم، پاسترناك از اخذ جايزه بازماند. البته پاسترناك تنها نمونه چنين ظلمي نبود، بلكه در طول حكومت مخوف استالين، بسياري از نويسندگان و شاعران تحت آزار و شكنجه حكومت كمونیستي قرار گرفتند كه از جمله آنها ميتوان به اوسيپ ماندلشتام، آيزاك بابل و… اشاره كرد. و اما نفر دومي كه به عنوان برنده نوبل شناخته شد، اما جايزه را دريافت نكرد، نويسنده، متفكر و فيلسوف بزرگ فرانسوی، ژان پل سارتر بود. او در سال 1964 شايسته دريافت نوبل شناخته شد، اما جايزه را به دليل عدم اعتقاد به جوايز رسمي رد كرد. او چنين دليل آورد كه دوست ندارد با دريافت جايزه نوبل، در منازعه بين قدرتهاي شرق و غرب، جانب غرب را بگيرد و طرفدار سياستهاي آنان باشد. سارتر در تبيين اين تفكر گفته بود: «اگر نویسندهای هر امتیاز یا جایزهای را بپذیرد، آزادی خود را محدود میکند. نویسنده نباید هرگز اجازه دهد که به یک مقام رسمی تبدیل شود.» او گفته بود دوست ندارد زیر نوشتههایش بنویسند: «ژان پل سارتر، برنده جایزه نوبل». البته اشاره داشت: «متاسفم که با رد اين جایزه نمیتوانم مبلغ آن را به کمیته مبارزه با تبعیض نژادی بدهم. اگر در زمان مبارزات الجزایر این جایزه را به من داده بودند، میپذیرفتم چرا که در همان مسیری بود که هدفم را بر آن استوار كرده بودم.» قابل ذكر است سارتر همچنين در سال 1945 جایزه «لژیون دونور» فرانسه را نیز رد كرده بود.
چرا اسامي نامزدها اعلام نميشود؟
بنا بر اساسنامه نوبل، آكادمي اين جايزه، از اعلام نامزدها تا 50 سال بعد از اعطاي جايزه، خودداري ميكند. يعني درست است كه مثلا ميدانيم سوتلانا الكسيويچ، برنده نوبل ادبيات شده است، اما اسامي نامزدهايي كه در كنار او در اين رقابت شركت داشتند، 50 سال بعد منتشر ميشود. مثلا پيش از اعلام نام اين زن، اسامي مختلفي مطرح شده بود كه ميگفتند نامزد هستند؛ نامهاي بزرگي مثل هاروكي موراكامي، فيليپ راث و…. اما همه اينها گمانهزني بودند چراكه همانطور كه گفته شد، آكادمي نوبل هيچ نامي را به عنوان نامزد اعلام نميكند، مگر اينكه 50 سال از اعطاي جايزه گذشته باشد. دليل اين امر، پرهيز از فشار به هيأت داوران است؛ فشاري كه در سالهاي جنگ جهاني و همچنين جنگ سرد به بارزترين شكلي وجود داشت و سبب شد نامهايي به فهرست برندگان راه پيدا كنند كه محل سوال و اعتراض هستند؛ از جمله وينستون چرچيل. چرچيل قرار بود برنده صلح نوبل باشد، اما برنده نوبل ادبيات شناخته شد و جايزهاش شگفتي و اعتراض اهالي ادبيات را به همراه داشت! اين مسائل، از جمله نقاط تاريك در تاريخچه نوبل هستند؛ نقاطي كه جهتگيريهاي سياسي و غيرادبي بهوضوح در آنها ديده ميشود. همچنين دقت كنيد به عناوين نويسندگان بزرگي كه درگذشتند، اما نوبلي به آنها اعطا نشد؛ از جمله لئون تولستوی، اميل زولا، مارك تواين، آنتوان چخوف و…. سوالي كه به چشم ميآيد اين است كه آيا امروز، آثار فردريك ميسترال (برنده نوبل ادبيات 1904) معروفتر و ارزشمندتر هستند يا آثار نويسنده سرشناس فرانسوي اميل زولا؟!