ترانه، نوعی از شعر است که همیشه پیوندی ناگزیر با موسیقی داشته؛ تا جایی که گاهی حتی آهنگساز، ملودی را ساخته و بعد از ترانهسرا خواسته تا برای آن شعری بنویسد. به همین دلیل هم هست که تصنیف و ترانه تا همین دو، سه دهه پیش چندان جدی گرفته نمیشد. حتی منتقدان دون شأن خود میدانستند که در تحلیل و نقدهای مختلف به این نوع شعر بپردازند. با این حال، بهتدریج ترانههای مدرنی خلق شد که از زوایای مختلف قابل بررسی بود: وجوه هستیشناسی، کیفیت ادبی، وجوه روانشناختی و …. در عین حال، انتشار کتابهای ترانه هم چندان باب نبود؛ چون به هر حال مخاطب آن را میشنید یا شنیده بود. اما ترانه فارسی بهتدریج تغییر و تحولاتی پیدا کرد که حتی ناشران هم به انتشارشان اقبال نشان دادند. به این ترتیب، ترانههای فارسی از شاعران مختلف کمکم چاپ شد و حتی به چاپهای متعدد رسید. در این صفحه به بعضی از این کتابها پرداختهایم که در ایران منتشر شدهاند.
دلکش (عصمت باقرپور بابلی)
بردی از یادم
گردآوری: مهران حبیبینژاد
ناشر: بال سو
همه او را به اسم «دلکش» میشناختند، اما نام واقعیاش عصمت باقرپور پنبهفروش بابلی است. حالا البته نسل دهه هفتاد به بعد کمتر با آثارش ارتباط برقرار میکنند. با این حال، او یکی از نامهایی است که در تاریخ موسیقی ایران شهرت دارد. زندگی جالبی هم داشت. سال 1303 در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمد و به دلیل اوضاع نامناسب مالی به یکی از خواهران بزرگتر سپرده شد. خواهرش (مولود) او را به دبستان فرستاد و از همینجا دلکش در مسیر شهرت افتاد. در مدرسه به دلیل صدای خوبش او را به اداره موسیقی کشور در بهارستان معرفی کردند و بعد از آن به روحالله خالقی و عبدالعلی وزیری (پسرعموی کلنل علینقی وزیری) سپرده شد تا استاد آوازش باشند. در همان دوره زیر نظر ابوالحسن خان صبا کار را ادامه داد و هر چه گذشت این کودک بیبضاعت و گمنام، مشهورتر شد؛ تا جایی که روحالله خالقی نام «دلکش» را به عنوان نام هنریاش انتخاب کرد، چراکه «دلکش» یکی از گوشههای دستگاه ماهور است. یکی از معروفترین آثاری که او خوانده «سفرکرده» است که علیرضا افتخاری هم آن را بازخوانی کرد. ترانه «بردی از یادم» را نیز خوانندگان دیگر خواندهاند. او سال 1383 درگذشت و در سالهای پایانی عمر، یکی از دلخوریهایش بازخوانیهایی بود که اعتقاد داشت غلط خوانده میشوند. کتاب «بردی از یادم» بخشی از گفتوگوها، خاطرات و ترانههای معروفی است که «دلکش» خوانده است. این کتاب را سال 95 انتشارات «بال سو» چاپ کرد.
زویا زاکاریان
پاکت بیتمبر و تاریخ
گردآوری: احسان سلطانی
ناشر: نگاه
نام زویا زاکاریان برای اهالی شعر و ترانه آشناست و ترانههایی نظیر «شبزده»، «نامه»، «دست من نیست» و… از معروفترین آثار اوست. او در خانوادهای اهل موسیقی رشد کرد، اما خانوادهاش با ورودش به موسیقی مخالف بودند. به این ترتیب به دانشگاه پزشکی شیراز رفت، اما بعد از مدتی دوباره به نمایشنامهنویسی و تئاتر برگشت. در همان سالها، حدود بیست و چهار سالگی، شروع به ترانهسرایی کرد و در زمانی کوتاه، بسیاری از خوانندگان دهه پنجاه سراغش آمدند. به همین دلیل یکی از مشهورترین ترانهسرایان زن در دهه پنجاه است. زاکاریان در دهه شصت به همراه مرحوم رضا ژیان از نویسندگان مجموعه تلویزیونی «مثلآباد» بود که تبدیل به یکی از برنامههای موفق آن روزها شد. در این مجموعه بازیگران معروفی نظیر اسماعیل داورفر، اکبر عبدی، حمید جبلی، مهین شهابی، مهری ودادیان، آتیلا پسیانی و… بازی میکردند. زاکاریان چند سال بعد اول به آلمان و بعد به آمریکا مهاجرت کرد و تخصصش را در رشته پزشکی ادامه داد. در همان سالها در کنار تحصیل، همچنان ترانه میسرود و آثارش را نیز بعضی خوانندگان میخواندند. نمایشنامهای هم در آمریکا نوشت و روی صحنه برد. او همسر رضا ژیان نیز بود. کتاب «پاکت بیتمبر و تاریخ»، گفتوگویی مفصل با زاکاریان درباره زندگی شخصی و حرفهای اوست به همراه ترانههایش. کتاب به این دلیل خواندنی است که بخشهایی از تاریخ موسیقی پاپ ایران را میتوانید در آن ببینید. این کتاب را انتشارات نگاه در سال 93 چاپ کرد.
شهیار قنبری
بنویس! ساعت پاکنویس!
ترجمه و تألیف
ناشر: نگاه
بعضی از ترانهسرایان مشهور نظیر اردلان سرافراز، «قصه دو ماهی» سروده شهیار قنبری را نقطه عطفی در تاریخ ترانهسرایی ایران میدانند و آن را به عنوان اولین ترانه مدرن ایران میشناسند. با این حال، البته اجماع درباره این اظهار نظر وجود ندارد و به عنوان مثال عدهای دیگر «قصه وفا»ی ایرج جنتی عطایی را نقطه آغاز ترانهسرایی نو میدانند. در هر حال، قنبری از دهه شصت به بعد کمکم شهرت گرفت و ترانههای «قصه دو ماهی»، «بوی خوب گندم»، «لالالالا دیگه بسه» و… از جمله آثار معروفش هستند. او از معدود ترانهسرایان خارج از کشور است که آثار زیادی در ایران چاپ کرده است. اولین جلد از کتابهایش البته اواسط دهه هفتاد چاپ شد با عنوان «دریا در من». چندین سال بعد دوباره ترانهها و ترجمههای او در ایران منتشر شدند؛ کتابهایی نظیر «گفتن برای زیبا شدن»، «لئوناردِ شهیار» و «بنویس! ساعت پاکنویس». شهیار قنبری در مقدمه کتاب «گفتن برای زیبا شدن» مینویسد: «این دفتر «فیلم شعر»های من است. فیلمهایی که با کلمه ساختهام. به همراه تصویرهای به هم چسبیده.» در این میان، «لئوناردِ شهیار» به آثار و گفتههای لئونارد کوهن، خواننده مشهور کانادایی، میپردازد. این دو اثر را انتشارات نگاه چاپ کرد. اما سومین همکاری شهیار قنبری با ناشران ایران به نشر نیماژ میرسد؛ «بنویس! ساعت پاکنویس!» کتابی است با مقدمه قنبری درباره وضعیت ترانهسرایی در ایران و ترجمههایی از اشعار لورکا و دیگر شاعران جهان. این کتاب در چاپهای بعدی توسط نشر نگاه منتشر شد.
روزبه بمانی
دنیای این روزای من
گزیده ترانههای عاشقانه
ناشر: نگاه
هیچ ترانهسرایی در این سالها به وضعیت روزبه بمانی گرفتار نبوده است. از طرفی ترانههایش چنان مشهور شدهاند که اکثر علاقهمندان میدانند سروده چه کسی است و از طرفی، صدا و سیما بردن نام او را در تیتراژها مجاز نمیداند. از ترانههای مشهور روزبه بمانی که به این وضعیت دچار شدهاند، ترانه «ماه عسل» در برنامه احسان علیخانی بود که تا مدتها نام ترانهسرا ابتدای آن نمیآمد. این تصمیم به دلیل همکاری روزبه بمانی با بعضی خوانندگان پیش آمد و مشخص نیست تا چه زمانی ادامه داشته باشد. حتی در تبلیغ تلویزیونی فیلم سینمایی «ربوده شده» که روزبه بمانی در آن بازی میکرد، صدا و سیما از نشان دادن تصاویرش پرهیز میکرد. در هر حال، با تمام این ممنوعیتها و محدودیتها همچنان خوانندگان به دنبال ترانههای روزبه بمانی هستند. او با بسیاری از خوانندگان شهیر نیز همکاری کرده؛ از جمله محسن چاوشی، محمد اصفهانی، احسان خواجهامیری، کاوه یغمایی، رضا یزدانی، محسن یگانه، رضا صادقی، علیرضا عصار و…. بعضی ترانههای بمانی طوری هستند که بهخصوص نسل جدید با شنیدن اولین بند آن میتوانند ادامهاش را از حافظه فورا بازخوانی کنند؛ مصراعها و بیتهایی نظیر «شب از مهتاب سر میره»، «منو جونپناه خودت کن برو»، «تظاهر کن ازم دوری»، «برام هیچ حسی شبیه تو نیست» و…. کتاب «دنیای این روزای من» نیز مجموعه ترانههای عاشقانه روزبه بمانی است که سال 94 از سوی نشر نگاه چاپ شد و در مدتی کوتاه به چاپهای پی در پی رسید.
مسعود فردمنش
پرندههای قفسی
مجموعه ترانهها
ناشر: فصل پنجم
زندگی فردمنش بین ترانهسراها، زندگی جالبی است چون زبان فارسی برای او زبان دوم به شمار میآید. او اصالتا ازبک است. خانواده او در دهه سی از ازبکستان به ایران آمدند و فردمنش با یادگیری زبان فارسی، کمکم به شعر فارسی علاقهمند شد. به این ترتیب، در دهههای بعد در ترانهسرایی شهرتی به هم زد. البته بیشتر شهرت او به دهه هفتاد برمیگردد؛ با ترانههایی نظیر «حکایت»، «پرندههای قفسی»، «سبد سبد» و… اولین کتابی که از این ترانهسرا در ایران چاپ شد، «پرندههای قفسی» بود که انتشارات «فصل پنجم» آن را در سال 95 منتشر کرد. فردمنش را در واقع بیشتر به آثار سیاوش قمیشی میشناسند. در هر حال، عنوان کتاب فردمنش و انتشار آن از سوی نشری که ناشر تخصصی شعر است، آنقدر به چشم آمد که فورا برخی خبرگزاریها و سایتها نسبت به عرضه آن در بازار حساس شدند. فردمنش هم در سایت نشر «فصل پنجم» صحبت کرد و گفت: «خوشحالم که مجموعه اشعار و ترانههایم در کتابی به نام «پرندههای قفسی» از طرف مؤسسه معتبر نشر فصل پنجم در ایران به چاپ رسیده و در دسترس شما عزیزان قرار دارد. امیدوارم که همچنان مورد مهربانی قلبهای شما قرار بگیرم.» با این حال، بعد از مدتی کوتاه، خبر از جمعآوری این کتاب رسید که صحت و سقم آن چندان مشخص نبود. کتابی دیگر هم از این شاعر و ترانهسرا در ایران چاپ شده که مجموعه اشعار اوست: «با تو حکایتی دگر» از سوی انتشارات «راه تعالی».