بزرگ‌ترین آرزویم داوطلب ماندن است

گفت‌وگو با داوطلب مازندرانی که افتخارش هلال‌احمری بودن است

جوان‌های هلال‌احمری که چندی پیش هم رئیس سازمان جوانان این جمعیت از آنها به عنوان سرمایه‌های جدید جمعیت هلال‌احمر یاد کرده است حالا در عرصه فعالیت‌های داوطلبانه و خیرخواهانه پیشقراول هستند و معتقدند قدم‌گذاشتن در این مسیر آنها را در زندگی از سردرگمی خارج می‌کند. امیر شهابی هم یکی از این جوان‌های هلال‌احمری است. او اهل مازندران است و 15 سالی می‌شود با جمعیت هلال‌احمر همکاری دارد. کارنامه فعالیت‌هایش را که ورق می‌زنیم تنوع کمک‌ها و فعالیت‌هایش حکایت از عشق او به جمعیت هلال‌احمر دارد. از تقبل هزینه ساخت پایگاه امدادی در جوارم گرفته تا تهیه بسته موادغذایی به تعداد 50 بسته، تهیه مصالح ساختمانی پایگاه کدوک و دوگل، تقبل هزینه اعزام داوطلبان جوانان و امدادگران شعبه به مشهد مقدس و اهدای 3 بونکر به آماده‌سازی کمپ مسافران نوروزی، البته او در کنار تهیه غذای کارگران شرکت تولیدی خود حواسش به داوطلبان هلال‌احمری هست و هر ماه ناهار نجاتگران پایگاه امدادی جوارم را تهیه می‌کند.

فاطمه عسگری نیا- شهروند آنلاین؛ 41 ساله است. از وقتی چشم باز کرده در خانواده‌ای بزرگ شده که همدلی‌وهمراهی با نیازمندان اصل و اساس زندگی‌شان بوده است. از پدربزرگ گرفته تا پدر و برادرش همه‌وهمه از خیران بنام منطقه بوده‌اند و امیر این خصلت نیکو را از آنها به ارث برده است و حالا می‌کوشد خیلی سازمان یافته‌تر در کنار جمعیت هلال‌احمر راه آنها را ادامه دهد: «دستگیری از نیازمندان و کمک به آنها از قدیم در خانواده ما رسم بود اما وقتی نوبت به من رسید که در این مسیر ادامه‌دهنده راه بزرگان باشم، دوست داشتم در کنار این کمک‌ها زیر سایه پرچم جمعیت هلال‌احمر هم فعالیت‌های داوطلبانه‌ام را سروسامان دهم، هم به این وسیله مطمئن شوم که کمک‌ها به دست نیازمندان واقعی می‌رسد.»

او عاشق شاخص‌های فعالیتی جمعیت هلال‌احمر است به‌خصوص  بشردوستی جمعیت هلال‌احمر.

دوست دارد مانند هلال‌احمری‌ها در نجات جان انسان‌ها سهمی برای خود داشته باشد: «منطقه ما یک منطقه کوهستانی با مسیر ارتباطی سخت و پرحادثه است. در ورودی سوادکوه قبلا پایگاه جمعیت هلال‌احمر در یک کانکس خلاصه می‌شد. داوطلبان هیچگونه امکانات‌وخدماتی در اختیار نداشتند در مقابل به‌خاطر حادثه‌خیز بودن همواره در ماموریت‌های سختی حاضر می‌شدند. وقتی از نزدیک با بچه‌ها صحبت کردم، در جریان مشکلات‌شان قرار و تصمیم گرفتم به نیت پدرم ساختمان پایگاه امدادونجات جوارم ر ا احداث کنم.»

دلش می‌خواهد او هم مانند امدادگران و نجاتگران دیگر در همین پایگاه‌هایی که حالا خودش سازنده یکی از آنها بوده شیفت بدهد و در ماموریت‌های نجات جان انسان‌ها شرکت کند اما فعالیت‌های اقتصادی و تولیدی که درگیرشان هست اجازه این کار را نمی‌دهد، البته خودش هم می‌گوید هرکسی را بهر کاری ساخته‌اند شاید رسالت ما هم در این جمعیت پشتیبانی از طرح‌ها و برنامه‌هایی است که همه در راستای بهره‌مندی مردم و آرامش‌وامنیت جان آنها انجام می‌شود.

او برای داوطلبان امدادونجات جمعیت هلال‌احمر احترام زیادی قائل است و می‌گوید این بچه‌ها با دستان خالی بدون هیچگونه انتظار مالی جانانه‌وصادقانه در پایگاه‌ها حاضر‌ می‌شوند و به محض وقوع هر حادثه‌ای حتی در سخت‌ترین شرایط هم خود را به مصدومان می‌رسانند.

کار دلی‌وعاشقانه آنها قابل توصیف نیست: «جمعیت هلال‌احمر یک جمعیت مردمی است که بخشی از سرمایه‌های آن نیروی انسانی فعال در پایگاه‌های امدادونجات است و بخش دیگر خیران و داوطلبانی که با سرمایه‌های مادی خود می‌توانند زیرساخت‌های این جمعیت را تقویت و آن را در مسیر انجام رسالت‌های سنگینش حمایت می‌کنند.»

ساختمان پایگاه امدادونجاتی که امیر حالا به نیت پدرش در جوارم می‌سازد ماهانه ماموریت‌های زیادی را در بخش امداد جاده و کوهستان انجام می‌دهد و اگر این پایگاه و داوطلبان فعالش نباشند معلوم نیست چندنفر در حوادث جان خود را از دست می‌دهند: «نجات جان انسان‌ها و مشارکت در این کار چنان آرامش‌ و رضایت‌قلبی را برای من به ارمغان داشته است که بزرگ‌ترین آرزویم از خدا تداوم این فعالیت‌هاست، چراکه معتقدم ما خیران و داوطلبان هلال‌احمر حلقه وصلی هستیم که کمک می‌کند تا زنجیره کمک‌های انساندوستانه این جمعیت کامل شود.»

 

درد همنوع

این جوان 41 ساله مازندرانی که حالا خودش سرپرستی یک مجموعه تولیدی را عهده‌دار است، معتقد است مشارکت در فعالیت‌های هلال‌احمر از او انسانی ساخته است که همواره حواسش به زیردستان و کارگرانش هم هست: «من در این جمعیت یاد گرفتم که درد همنوعم درد من هم هست، به‌خاطر همین سعی می‌کنم همواره شرایط کار را برای کارگرانم طوری فراهم کنم که کسی احساس کمبودی نداشته باشد. با همه مجموعه کاری‌ام رفیق هستم و آنها را مانند اعضای خانواده خود می‌دانم.»

امیر حالا خودش هم یک مُبلغ فعالیت‌های داوطلبانه هلال‌احمر است و این تبلیغ را از مجموعه کاری خود شروع کرده است: «از جمعیت خواستم تا با برگزاری دوره‌های آموزشی کمک‌های اولیه برای ما تیمی آماده در برابر حوادث و بلایای طبیعی تربیت کند. هرکدام از اعضای شرکت ما دارای خانواده‌هایی هستند که به پشتوانه همین آموزش‌ها می‌توانند در مواقع بحرانی نجات‌بخش آنها باشند. خوشبختانه این آموزش‌ها با استقبال خوبی از سوی کارگران ما روبه‌رو شده است.»

حواسش به همه‌چیز هست حتی غذای امدادگرانی که در پایگاه‌های امدادونجات فعالند: «درست است مانند این امدادگران نمی‌توانم در میدان کار حاضر شوم اما توان تامین یک وعده غذای گرم را برای آنها دارم و سعی می‌کنم در کنار غذایی که برای شرکت آماده می‌کنیم هر روز یک وعده غذای گرم هم برای این امدادگران آماده کنیم.»

امیرشهابی یک داوطلب تمام‌عیار هلال‌احمری است کسی که 15 سال پیش نگاهش به هلال‌احمر و داوطلبانش اینگونه نبود: «به اعتقاد من همه مردم کشور باید با تمام فعالیت‌های هلال‌احمر آشنا باشند که این آشنایی قطعا به جذب نیروهای جدید در جمعیت کمک می‌کند. هرگز فکر نمی‌کردم بعد از ورود به جمعیت هلال‌احمر و پوشیدن لباس مقدس آن، اینگونه زندگی‌ام تحت‌تاثیر قرار بگیرم و آدم دیگری شوم.»

// انتهای پیام

ماجرای امدادگر داوطلبی که حامی محیط‌زیست است

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.