امیدوارم فرزندان شهید فتح‌اللهی مرا ببخشند

گفت‌وگوی «شهروند» با قاتل فرمانده پایگاه بسیج ثارالله مسجد امام سجاد(ع) که در جریان یک سرقت دست به تیراندازی مرگبار زد

قصدشان سرقت از 100خانه در پایتخت بود تا بتوانند ثروتمند شوند و زندگی مرفهی داشته باشند، اما در چند سرقت اول مرتکب جنایت شدند. حالا قاتل دستگیر شده و پشیمان است. طلب بخشش می‌کند. از کارگری ساختمان به دزدی از خانه‌ها رسید. برای اینکه بتواند ماشین لوکس و زندگی راحتی داشته باشد، خانه‌های پایتخت را هدف قرار داد و به دزدی حرفه‌ای تبدیل شد، اما حالا دستش به خون آلوده شده است. به خون شهید پاسدار قاسم فتح‌اللهی. قاسم فتح‌اللهی، فرمانده پایگاه بسیج ثارالله مسجد امام سجاد(ع) در محله مختاری بود. این سارق قاتل، روایتی تلخ از ماجرای آن شب خونین دارد.

سیما فراهانی _ شهروندآنلاین؛ اواسط دی ماه بود که خبر شهادت پاسدار قاسم فتح‌اللهی به پلیس رسید. بلافاصله موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت. تحقیقات نشان می‌داد او در یک خانه چهار طبقه سکونت داشته است. در طبقه اول این ساختمان پدر و مادرش ساکن بودند، در طبقه دوم برادرش و در طبقه سوم دخترعمه‌اش. پاسدار قاسم فتح‌اللهی هم در طبقه چهارم زندگی می‌کرد.

سرقت مرگبار

غروب بود. وقتی شهید فتح‌اللهی به خانه می‌رسد متوجه می‌شود در خانه برادرش باز است و چراغ خانه هم روشن. این در حالی بود که برادرش در خانه حضور نداشت. داخل خانه را نگاه می‌کند و متوجه می‌شود فردی در خانه است. همان لحظه همسایه دیگری هم باخبر می‌شود. به همراه همسایه وارد خانه می‌شوند، اما مردی از داخل بالکن به سمت پارکینگ می‌پرد. مرد همسایه و شهید به سمت پارکینگ می‌روند. می‌خواستند مرد ناشناس را دستگیر کنند. سارق که قصد فرار داشت با در بسته مواجه می‌شود، اما در همان لحظه، سارق با کلت کمری به آنها شلیک می‌کند. شهید فتح‌اللهی هدف چهار گلوله قرار می‌گیرد و مرد همسایه دو تیر. از آنجا که در تحقیقات پلیس، علائم سرقت از آپارتمان‌های اطراف محل حادثه نیز مشهود بود، کارشناسان پلیس پایتخت ‌این حادثه را با ابعاد مختلف بررسی و تحلیل کردند.

شناسایی قاتل

تحقیقات برای پیدا کردن ردی از عامل جنایت در دستور کار ماموران انتظامی و قضایی قرار گرفت. ماموران پلیس به بررسی دوربین‌های مداربسته اطراف ساختمان پرداختند. آنها چهره یکی از متهمان را به‌دست آوردند و متوجه شدند که او سابقه‌دار است. متهم چند ماه قبل از زندان آزاد شده بود. او به جرم سرقت منزل دوره حبس خود را گذرانده و پس از آزادی بار دیگر سرقت‌های خود را از سر گرفته بود. درحالی‌که هیچ ردی از متهمان به‌دست نیامده بود، در نهایت ماموران پلیس دریافتند که خودروی پراید متهم که با آن به سرقت می‌رفتند، در جاده اراک تصادف کرده و به پارکینگ منتقل شده است. همین باعث شد تا ماموران پلیس آنجا را زیرنظر گرفته و در نهایت پس از اینکه او برای تحویل گرفتن ماشینش به پارکینگ رفته بود، دستگیر شد.

متهم درحالی‌که از بازداشت خود شوکه شده بود، در بازجویی‌ها به سرقت مرگبار از خانه برادر شهید فتح‌اللهی اعتراف کرد. این در حالی است که همدستش نیز از سوی ماموران پلیس در عملیاتی جداگانه دستگیر شد.

قصد سرقت از 100خانه را داشتیم

متهم درحالی‌که به‌شدت پشیمان است، از خانواده این شهید طلب بخشش می‌کند. او در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» آن شب مرگبار را روایت کرد:

چند سال داری؟

25سال.

چند وقت است که دزدی می‌کنی؟

یکی دو بار به جرم سرقت منزل دستگیر شدم. آخرین بار نیز چند ماه پیش از زندان آزاد شدم.

چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟

پنج سال پیش بود که از شهرستان به تهران آمدم تا کار کنم. همان ابتدا در ساختمان کار پیدا کردم. کارگری می‌کردم. ولی درآمد خوبی نداشتم. با این‌حال کار می‌کردم. تااینکه با دوستانی آشنا شدم که در کار سرقت بودند. آنها از کارگری به یک زندگی مرفه رسیده بودند. خودروهای لوکس و خانه و زندگی داشتند. آنها مرا وسوسه کردند. گفتند بیا سرقت کن تا زندگی‌ات از این‌رو به آن رو شود. می‌گفتند که تا به حال گیر نیفتاده‌اند و به‌راحتی می‌توانند از دست پلیس فرار کنند. آنقدر گفتند تااینکه من هم وسوسه شدم و تصمیم به سرقت گرفتم.

همدستت را از کجا می‌شناختی؟

با همدستم همشهری بودم. از سال‌ها قبل او را می‌شناختم. البته با هم زندان افتادیم. او یک ماه پیش آزاد شد و تصمیم به سرقت‌های دوباره گرفتیم.

خانه شهید فتح‌اللهی را چطور شناسایی کردید؟

روز حادثه از سه ساعت قبل به آن خانه برای سرقت رفتیم. قبل از آن، در همان روز، دو خانه سرقت کرده بودیم، اما چیزی گیرمان نیامده بود. سومین خانه، خانه این شهید بود. ما آن خانه را به‌صورت تصادفی انتخاب کردیم. در خیابان پرسه می‌زدیم که دیدیم چراغ آن خانه خاموش است. گفتیم حتما کسی در خانه نیست. برای همین آنجا را برای سرقت انتخاب کردیم.

چطور دست به سرقت زدید؟

کوچه بن‌بست بود. از دیوار بالا رفتیم و از طریق بالکن خودمان را به طبقه دوم رساندیم. با پیچ‌گوشتی در را تخریب کردیم و وارد شدیم. رفتیم داخل خانه و شروع کردیم به سرقت. 20دقیقه در خانه بودیم، اما چیز خوبی گیرمان نیامد. یک دستگاه پلی‌استیشن و یک لپ‌تاپ بود. کلکسیونی از انگشترهای نقره که سنگ‌های مختلف داشتند را هم برداشتیم. همه را داخل یک چمدان گذاشتیم. از طبقه دوم آمدیم پایین که فرار کنیم، اما گیر افتادیم.

چرا دست به قتل زدی؟

دو نفر از همسایه‌ها متوجه ما شدند. ما هم برای‌ اینکه فرار کنیم دست به اسلحه شدیم. تیراندازی هدفمند نبود. فکر می‌کردم که ترسیده‌اند. با این‌حال تصور می‌کردم که فقط تیر خورده‌اند و زخمی هستند. فکر نمی‌کردیم که کسی جان باخته باشد.

بعد از سرقت چکار کردی؟

ما در میدان شوش یک پاتوق داریم که وسایل سرقتی را آنجا می‌گذاریم. بعد از سرقت به پاتوق‌مان رفتیم. یک‌سری وسایل سرقتی از قبل را برداشتیم و فروختیم. به شهرستان رفتیم تا آب‌ها از آسیاب بیفتد. چندروزی سرقت نمی‌کردیم. تااینکه دوباره به تهران برگشتیم. دوباره سرقت‌ها را شروع کردیم. تصمیم داشتیم 100خانه در تهران را سرقت کنیم تا پولدار شویم، اما تصادفی باعث شد که من دستگیر شوم.

ازدواج کردی؟

تازه داماد هستم. خیلی هم از کارم پشیمانم. اگر مقتول فرزند دارد از او می‌خواهم از گناه من بگذرد. من نمی‌دانستم این اتفاق می‌افتد. فقط برای ترساندن، تیراندازی کردم.

 

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.