معصومه جامی: منوچهر هادی حضورش در سینما را با دستیاری کارگردانهای مطرحی چون اصغر فرهادی و کیانوش عیاری آغاز کرد و زمانی که پا به عرصه فیلمسازی گذاشت نشانههای جوان فیلمساز دغدغهمندی را با خود به همراه داشت که در همان ساختههای نخستش میتوان رگههایی از زندگی و معضلات جاری در جامعه را دید. کارنامه فیلمسازی هادی تنوع و تلورانس عجیبی دارد. در آثار او میتوان فیلمهای جدی و تلخ با رگههای دغدغههای اجتماعی را از یکسو دنبال کرد و از طرفی هم کمدیهای بزنبکوب و سر حال که تا مدتها گیشهها را تسخیر و رکوردها را جابهجا میکردند. در این میان، حضور او در سریالسازی و نمایش خانگی نشان داد این فیلمساز جوان با همان نگرش حضور در سینما ترکیبی از آثار جدی و ملودرام و کمدیهای پرمخاطب را همواره در دستور کارش قرار داده است. اگرچه در نمایش خانگی، منوچهر هادی با فراز و نشیبهای زیادی روبهرو بود و اقبال از آثارش در میانه حضور در این عرصه با کاستیهایی مواجه شد، اما تجربه ساخت 2 سریال کمدی «نیسان آبی» و «نیوکمپ» ثابت کرد او در میان تمامی اتفاقهای ریز و درشت حرفهای و شکست تلخ پروژه «گیسو» با انبوهی از ستارههای مطرح، باز هم میتواند خودش را از درون آتش تلخ ناامیدی بیرون بکشد و باز هم بر مدار رگ خواب مخاطب حرکت کند و نبض جریان اصلی نمایش خانگی را در دست بگیرد.
سریال «نیوکمپ» جدیدترین تجربه سریالسازی هادی در ادامه منطقی سریال موفق «نیسان آبی» روایتی جذاب و دیدنی از وضعیت خانوادهای از طبقه فرودست جامعه است که با وجود تمامی سختیها و گرفتاریها باز هم در تکاپوی رسیدن به زندگی بهتر از هیچ دستاویزی به راحتی نمیگذرند. ایده اولیه سریال «نیوکمپ» جذاب است؛ اینکه بر حسب اتفاق در شب بازی ایران و آرژانتین و بهواسطه گل دیرهنگام لیونل مسی، یکی از اعضای خانوادهای عشق فوتبال که روی نتیجه مساوی این بازی شرطبندی کرده تا بتوانند با بردن مبلغی هنگفت زندگی خود را تکانی بدهند، جانش را از دست میدهد و مرگ او بهانهای میشود تا این خانواده به سراغ گرفتن غرامت و دیه عزیزشان از فوق ستاره فوتبال آرژانتین بروند. همین ایده چند خطی نوید سریالی پرکشش و پر از اتفاق را میدهد. بهخصوص اینکه در مقام فیلمنامهنویس بابک کایدان که تجربه چند فیلم و سریال موفق را با هادی دارد، مسئول بسط و گسترش داستان باشد.
منوچهر هادی اینبار هم در «نیوکمپ» همچون تجربه قبلی در «نیسان آبی» به سراغ شوخی با سینما رفته است و باز هم دغدغههای یک عشق سینما را که وارد پشت صحنه سینما میشود، به عنوان یکی از قصههای فرعی این سریال در نظر گرفته است. از طرفی، نگاه او به مقوله فقر اگرچه شوخی با بیپولی است، اما تمسخر فقر به معنای یک رذیلت را نمیتوان در رگههای طنز این سریال پیدا کرد. هادی همچنین در شوخیهای سریال «نیوکمپ» تلاش کرده بر بستر کمدیهای خانوادگیپسند حرکت کند و از همین رو شاهدیم که هیچگاه برای خنده گرفتن از مخاطب وارد شوخیهای مبتذل و زشت نمیشود.
«نیوکمپ» نشان داد میتوان بر بستر اتفاقهای روز جامعه و اخباری که به سادگی توانایی خلق درامی جذاب را دارند، سریالهای خوبی برای نمایش خانگی ساخت. هر چند به قول قدیمیترها، تمامی قصههای دنیا تعریف شده است و دیگر کسی نمیتواند مدعی داستانی جدید باشد، اما شیوه روایت و چگونگی ورود به فضای داستان چیزی است که امروزه فیلمسازی ما به آن نیاز مبرم دارد و «نیوکمپ» از این منظر خوشسلیقگی خوبی برای جذب مخاطب این روزهاست. مخاطبی که در کنار جنگیدن با زندگی، کمی هم به مشکلاتش لبخند بزند.